تحلیل گفتمان استدلال نامه بیست و هفتم نهجالبلاغه از منظر کاربردشناسی تلفیقی
صفحه 1-31
https://doi.org/10.30465/alavi.2025.52023.2729
زهرا احمدی خو؛ مینا جیگاره؛ فاطمه اکبری زاده
چکیده «استدلال» در زبان، با تکیه بر خصیصه کاربردشناختی گفتمان که کاربردشناسی تلفیقی نامیده میشود با درنظرگرفتن ویژگی زبانی و بافتی، روشهای تأثیرگذاری بر دریافتکننده در اقناع خردها را بر اساس گفتگوی سازنده تبیین میکند. این نظریه مبتنی بر دیدگاه "دوکرو"، ویژگی اساسی را در کارکرد ارتباطی زبان و بعد استدلالی آن میداند آنگونه که گفتمان با ابزارهای زبانی و در فرایند چینش دلایل براساس توان اثربخشی بر مخاطب در صدد بهوجود آوردن تغییراتی در نگرش اوست. این نظریه با الهام از نظریه «کنشهای زبانی» کمک میکند تا ساختار زبانی از طریق روابط، عوامل و نردبان استدلالی، فرایند استدلال را در گفتمان بررسی کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی نامه 27 نهجالبلاغه میپردازد. نتایج نشان میدهد که آن حضرت با توجه به بافت زبانی و موقعیتی و پیشانگارههای مخاطبان در نامه، در قالب سازههای زبانی گامبهگام، بهصورت تفصیلی خاصی، حجتها را در پلکان استدلالی ساختار زبانی ترسیم کردهاند؛ از همین رو انواع قوانین آن (نفی و نقیض) همچنین روابط و عوامل استدلالی (حروف عطف و ادات حصر) در جهت اقناع مخاطب بسته به بافت گفتمان و هدف از اقناع به کار رفتهاند. تصاویر بلاغی از بینامتنیت، تکرار، تضاد و استعاره نیز در راستای کارکرد استدلالی گفتمان میباشند.








