نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، ایران.

2 کارشناس ارشد علوم تربیتی، آموزش و پرورش فارس

چکیده

هدف پژوهش حاضر تبیین مؤلفه‏های سبک زندگی بر اساس آموزه‌های تربیتی امام علی(ع) و کاربرد آن در تربیت بود. این پژوهش، کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد و از روش کدگذاری استقرایی داده‏ها انجام گرفت. نمونه مورد تحلیل، کل متن نامه‏ها، خطبه‏ها و حکمت‏های نهج‏البلاغه با ترجمه محمد دشتی و روایات و ادعیه رسیده از حضرت علی (ع) بود که داده‏ها به شیوه‏ی هدفمند و با رعایت قاعده‏ی اشباع نظری گرد‏آوری شد. در این پژوهش شش قلمرو تربیتی از آموزه‏های امام علی (ع) استخراج و مؤلفه‏های مربوط به هر قلمرو تبیین گردید. کاربرد‌های تربیتی نیز در تعیین اهداف، روش‌های یاددهی _ یادگیری، محتوای آموزشی و ارزشیابی مورد بررسی قرار گرفت. اهداف به دو دسته‌ی غایی (اطاعت و عبودیت حق تعالی) و واسطه‌ای (مؤلفه‌های بدست آمده در کد گذاری باز) تقسیم شده‌اند. روش‌های یاددهی _ یادگیری چون الگویابی، محبت، تمرین، تکرار و عادت‏دادن عملی، موعظه و نصیحیت، تشویق و تنبیه را یراساس مؤلفه‌های مستخرج از سبک زندگی امام علی (ع) می‌توان مطرح نمود. در ارزشیابی بر اصل توجه به تفاوت‌های فردی تأکید شده است.  محتوای آموزشی را  نیز می‌توان براساس مؤلفه‏های اصلی سبک زندگی علوی و با نگاهی جامع و چند‌ساحتی به انسان، تدوین و ارائه نمود. 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

An Explanation of the Constituents of an Imam Ali Oriented Lifestyle and Their Educational Uses

نویسندگان [English]

  • Ali Shiravani Shiri 1
  • fateme heidari 2

1 Assistant Professor, Department of Educational Sciences, Farhangian University, Iran.

2 Graduated from Fars Farhangian University, Teacher at Fars Education Primary School, Khorambid, Fars Province, Iran,

چکیده [English]

The present study is aimed at explaining the constituents of a lifestyle predicated on Imam Ali (PBUH)’s teachings, and their uses in education. It is a qualitative research on the basis of the grounded theory, and done through the method of inductive coding. The subject of analysis includes all the letters, speeches, and wisdoms in Nahj al-Balagha translated by Mohammad Dashti as well as prayers transmitted from Imam Ali (PBUH). The data were collected purposefully and in accordance with the theoretical saturation rule. In this study, six educational domains were extracted from the teachings of Imam Ali (PBUH). Constituents of each domain were explained, and their educational uses for setting goals, learning-teaching methods, educational content, and assessment were examined. The goals were categorized into “ultimate” (obedience and submission towards God) and “mediatory” (constituents obtained from open coding). Teaching-learning methods such as finding role models, affection, habituation through practice and repetition, counsel, and encouragement and punishment can be proposed based upon the constituents extracted from Imam Ali’s lifestyle. In the assessment, the principle of attention to individual differences has been emphasized. Educational content too can be codified and presented on the basis of the main constituents of Imam Ali oriented lifestyle and through a comprehensive and multifaceted look at human beings.

کلیدواژه‌ها [English]

  • lifestyle
  • Imam Ali (PBUH)
  • Nahj al-Balagha
  • educational uses


1. مقدمه
مفهوم سبک زندگی اولین بار در سال1919 توسط آلفرد آدلر، روانشناس اجتماعی، مطرح شد. برای بیان معنای سبک زندگی لازم است این واژه مرکب، جدا از هم بررسی گردد، تا بتوان به درستی در مورد آن اظهار نظر کرد. سبک در لغت به ‌معنای طور، عمل، طرز، روش، قاعده و شیوه است (عمید، 1390). زندگی در لغت به معنای زنده‏بودن، زیست، حیات و مدت عمر تعریف شده است (معین، 1386). با برهم‏نهی دو واژه سبک و زندگی، می‏توان سبک زندگی را مجموعه‌ای از رفتارها و الگوهای کنش هر فرد دانست که به بعدهای هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی نظر داشته باشد. چنین "مجموعه‌ای می‌تواند کلی متمایز را پدید آورد که در کنار دلالت بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنش‌های اشخاص، نشان‌دهنده کم و کیف نظام باورها و ارزش‌های افراد نیز باشد" (فاضل قانع، 51:1392). سبک زندگی را می‏توان به صورت گستره‏ای در نظر گرفت که عرصه وسیعی از رفتار آدمی با خدا، خود، خانواده، جامعه و حتی طبیعت را در بر می‌گیرد. سبک زندگی اسلامی، توجه به اجرای اسلام با همه ابعاد آن در تمام عرصه‌های زندگی آدمی است و می‌توان در دسته‌بندی مشخص و با ملاحظه ارتباطات سه‌‌گانه انسان با خدا و خود و خلق، زندگی پرهیزگارانه‌ای ساخت و با تکیه بر متن سخن و سیره معصومان شیوه زیستن را مشق‏کرد (پورامینی و پور‌امینی، 1397).
دین در قالب ارائه برنامه‌های مدون و در قالب معجزه جاویدان پیامبر اکرم(ص) و در قرآن و آموزه‌های دینی، سلامت و سعادت زندگی دنیوی و اخروی جمعی انسان‌ها، به ویژه مؤمنان را تضمین می‌کند و راه رسیدن به حیات طیبه‌ای را که هدف ادیان الهی و حاملان رسالت‌های دینی بوده را نشان می‌دهد. انسان دینی باید با پایبندی به آموزه‌های برگرفته از دین و انتخاب سبک زندگی دینی در پی تحقق حیات طیبه‌ای باشد که دین وعده آن را داده است. از جمله راهنمایان برای قرارگرفتن در مسیر سبک زندگی دینی و تحقق حیات طیبه، نهج‏البلاغه است که محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل آن را برادر قرآن دانسته است (فیض‏الاسلام اصفهانی، 1379:ج3/423). برخی عنوان کرده‌اند که نهج‌البلاغه در واقع دیدگاه جامع امام علی(ع) درباره خدا، انسان، جهان، مبدا و معاد است (رشاد، 1380:ج12/44). در این کتاب مکارم و سجایای اخلاقی و صفات پسندیده‌ای که لازمه شخصیت‌ انسان کامل است، بیان شده است (رشاد، 1380:ج12/45) زیرا امیرالمؤمنین باب علم نبی است (حاکم نیشابوری، 1420:ج3/1420). نتایج پژوهشی که اخیرا انجام شده گویای این است که مصداق‏هایی از تمام ساحت‏های شش‌گانه‌ی تربیت در دعای کمیل، وجود دارد و این نشان دهنده آن است که آموزه‌های ایشان از بهترین منابع برای شناخت ابعاد و ساحت‏های وجودی مختلف انسان و در پی آن تربیت همه‏جانبه وی محسوب می‌شود (شیروانی شیری، حیدری، حسینی، 1399). از این رو استخراج دلالت‌های تربیتی برآمده از سبک زندگی امام علی(ع) در برنامه درسی و به‏کارگیری آن در فرایند تعلیم وتربیت برای دست‏یابی به هدف غایی تعلیم وتربیت (قرب الی الله) و تحقق حیات طیبه بسیار ضروری است. 
به علت اهمیت موضوع، پژوهش‌های چندی در راستای موضوع این مقاله انجام شده است که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم. شهریاری (1397) در مقاله‌ای با عنوان «اصول پرورش فضائل اخلاقی در فرزندان بر مبنای سیره تربیتی حضرت زهرا(س)» به واکاوی سیره‌ی تربیتی حضرت زهرا(س) پرداخته است تا اصول پرورش فضائل اخلاقی در فرزندان را از دیدگاه ایشان تبیین کند. اصول تربیتی در سه سطح نمود دارد؛ اصول ناظر به والدین، اصول ناظر به فرزندان و اصول ناظر به عمل تربیتی. از اصول ناظر به والدین در منطق تربیتی آن حضرت، تربیت فعل خداست. اصول ناظر به کودک بیانگر لزوم آگاهی از ظرفیت جسمی و روحی فرزندان است. از میان اصول ناظر به عمل تربیتی، هنر‌گرایی، تحریک حق‌طلبی، ترجیح عقل‌گرایی ایمانی بر ناز‌پروری، کرامت‌پروری و اقدام عملی، در سیره تربیتی صدیقه طاهره(ع) اهمیت بیشتری دارد. بدیعیان و نوروزی (1388) در مقاله‌ای با عنوان «تربیت دینی در سیره امام حسین(ع) در واقعه عاشورا» به بررسی تربیت دینی در سیره آن امام پرداخته و نهضت عاشورا را به عنوان یکی از برجسته‌ترین جلوه‌های سیره‌ی عملی امام حسین(ع) و الگوی ارزشمندی در زمینه‌ی تربیت دینی معرفی نموده‏اند. کشاورز و ترکاشوند (1396) در پژوهشی با عنوان «تبیین سیره‌ی تربیتی امام صادق(ع) جهت ارائه الگویی برای سبک زندگی اسلامی» به این نتیجه رسیدند که سیره‌ی تربیتی امام صادق(ع) نشانگر توجه ایشان به تمام ابعاد و ساحت‌های تربیتی (اعتقادی، عبادی و اخلاقی؛ اجتماعی، سیاسی؛ زیستی و بدنی؛ اقتصادی و حرفه‌ای؛ زیبایی شناختی و هنری؛ علمی و فناورانه) بوده و به همین دلیل به عنوان الگوی مطلوبی برای شکل‌بخشیدن به سبک زندگی آحاد جامعه است. جانی‌پور (1392) در پژوهشی با عنوان «مراحل و مؤلفه‌های بنیادین الگوی سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم» تلاش کرده تا با استخراج مؤلفه‌های مطلوب و نامطلوب "انسان قرآنی"، به نوعی مؤلفه‌های بنیادین و باید و نباید‌های سبک زندگی را تحلیل نماید. او همچنین به تبیین الگوهای سبک زندگی اسلامی و ویژگی‌های آنان از منظر قرآن کریم پرداخته و از این منظر ویژگی‌های "انسان قرآنی" را شناسایی نموده است که عبارتند از: شناخت خدا، ایمان، تسلیم و رضا، تقوا و توکل؛ خودشناسی، رشد ارزش‏های اخلاق فردی، پرورش قوه‏ی عقل و تفکر؛ همکاری، پرهیز از دروغ، پرهیز از خیانت در امانت و امر به معروف و نهی از منکر؛ نرم‏خویی و دور‏اندیشی و نقدپذیری؛ دوری از اسراف و مصرف‌گرایی، پرهیز از احتکار و انباشت کالا و کسب مال حلال؛ بهره‌گیری صحیح از امور دنیایی و دلسوزی و شفقت نسبت به حیوانات.
هدف پژوهش حاضر نیز شناسایی و تبیین مؤلفه‏های سبک زندگی بر اساس آموزه‌های تربیتی امام علی(ع) و استخراج دلالت‏های تربیتی آن است. که پژوهشگر در ارتباط و تناظر با این هدف در پی پاسخ به این پرسش‏هاست که: 1. مؤلفه‏های سبک زندگی بر اساس آموزه‌های تربیتی امام علی(ع) کدام‏اند؟ و 2. این مؤلفه‏ها چه دلالت‏هایی برای تعلیم و تربیت دارند؟ 

2. روش‏شناسی
از آنجا که هدف این پژوهش تبیین سبک زندگی در آموزه‏های تربیتی امام علی(ع) و استخراج دلالت‏های آن برای تربیت است و برای این منظور به داده‌های کیفی- تفصیلی نیاز است، رویکرد کیفی در بررسی موضوع مورد مطالعه انتخاب گردید. نمونه مورد تحلیل، کل متن نامه‏ها، خطبه‏ها و حکمت‏های نهج‏البلاغه با ترجمه محمد دشتی و روایات و ادعیه رسیده از حضرت علی (ع) بود. جمع‌آوری داده‏ها تا مرحله رسیدن به حد اشباع است. 
روش تجزیه و تحلیل داده‌ها در این پژوهش روش تحلیل استقرایی مبنی بر نظام کدگذاری است. در روش استقرایی پژوهش‌گر با مقایسه مستمر داده‌ها به ساخت مفاهیم اقدام می‌کند؛ به‌این‌صورت که پس از گردآوری داده‌ها، زمینه‌ی سازواری داده‌ها بررسی و به ساخت مفاهیم اقدام گردیده و هم‌زمان با ساخت مفاهیم، کدهای باز مستخرج از شواهد مرتبط با موضوع پژوهش به شیوه‌ی کدگذاری باز استخراج و کدهای مربوط به هر نکته مشخص شد. در مرحله‌ی بعد، با کنار‌هم‌قراردادن کدهای باز مستخرج از شواهد متنی و مقایسه‌ی مستمر داده‌ها، مفاهیم اولیه و بطور هم‌زمان مقوله‌های اولیه شکل گرفتند. سپس با استفاده از روش کدگذاری محوری، مقوله‌های مرکزی مشخص شد. در مرحله‌ی نهایی، پژوهشگر با استفاده از شیوه‌ی کدگذاری انتخابی به استخراج مقوله‌های اصلی و مفهوم‌پردازی اقدام کرد. 
پژوهش‌گر به‌عنوان ابزار پژوهش به‌منظور جمع‌آوری داده‌ها، از روش اسنادی بهره برده است. در پژوهش کیفی، پژوهش‌گر هم به‌عنوان گردآورنده‏ی داده‌ها و هم به‌عنوان گوینده‌ی معنای داده‌ها ایفای نقش می‌کند (میکات و مورهاوس، 1995: 46). در پژوهش کیفی، روایی بر مبنای قضاوتی که درباره تفسیر محقق صورت می‏گیرد تعیین می‏شود و جامعیت و قابل فهم بودن تفسیرهای ارائه‏شده اهمیت بسیار دارد. در چنین پژوهش‏هایی از اصطلاح اعتبارپذیری یا باورپذیری (Credibility) به جای روایی درونی (Internal validity)؛ قابل اطمینان و قابل اعتباربودن (Dependability) ، به جای پایایی (Reliability) استفاده می‏نمایند (کرسول، 2007: 203). 

3. تحلیل داده‌ها 
در این مرحله داده‌های استخراج‌شده از نهج‏‏البلاغه، احادیث و روایات امیرالمؤمنین علی(ع) در قالب سه دسته "کدهای باز" "کدهای محوری" و "کد گزینشی" کدگذاری، سازماندهی و طبقه‏بندی شدند.
الف. کدگذاری باز
در این گام از کدگذاری، محققان به دنبال آن هستند تا برای پاسخ به سؤال‌های تحقیق، با فرایند تحلیلی، داده‌ها را به مفاهیم و سپس مفاهیم را به مقوله‌ها تبدیل کنند.
جدول 1: کدگذاری باز 
 
ردیف    شواهد (عبارت‏های متنی)    کدهای باز       
1    شناختن خدای پاک و منزه، والاترین معرفت‌ها ست (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 712).    جایگاه خداشناسی       
2    کسى که خداى سبحان را مى‌شناسد، شایسته است دلش از بیم و امید به او خالى نباشد (خوانساری، 1384، ج6: 441).    خوف و رجاء       
3    اگر راه‌هاى اندیشه‏ات را درنوردى تا به پایانه‏هاى آن رسى، هیچ دلیلى تو را جز به این رهنمون نشود که آفریننده مورچه همان آفریننده درخت خرما است و این به سبب دقت و ظرافتى است که جداسازى هر چیزى از چیز دیگر و پیچیدگى و تنوعى است که در هر موجود زنده‌اى به‌کاررفته‌است موجودات بزرگ و کوچک، سنگین و سبک و نیرومند و ناتوان، همگى در آفرینش براى خداوند یکسانند (نهج‏البلاغه/ خطبه185).    اندیشه‌ در شگفتی موجودات       
4    پس به قدرتی پناه بر که تو را آفریده (نهج‏البلاغه/ خطبه31).    پناه‌بردن به خدا       
5    آن کس که  جامه رویینش ترس از خدا است (نهج‏البلاغه/ خطبه87)، چراغ هدایت در قلبش روشن شده و وسائل لازم براى روزى او فراهم آمده و دورى‏ها و دشوارى‏ها را بر خود نزدیک و آسان ساخته است.    ترس از خدا زمینه‏ساز هدایت       
6    شمار قطره‏هاى آب‌ها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراکنده در هوا و حرکت مورچه برسنگ بزرگ و خوابگاه مورچگان در شب تاریک بر او پوشیده نیست و محل ریزش برگ‌ها و برهم‏خوردن پلک‌ها را مى‏داند (نهج‏البلاغه/ خطبه178).    اندیشیده‌ورزی در علم بی‌منتهای خدا       
7    همانا بهترین چیز که نزدیکى‌خواهان به خدا بدان توسل مى‏جویند، ایمان به خدا و پیامبر است‏ (نهج‏البلاغه/ خطبه100)    ایمان       
8    ایـمـان مـعـرفـت اسـت از روى دل، اقـرار اسـت بـه زبـان و عمل است به اعضا و جوارح (نهج‏البلاغه/ حکمت218).    ایمان با تعهدات عملی       
9    آن کس که ایمان ندارد، رهایى نیابد (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 783).    ایمان       
10    زیور ایمان، پاکى درون است و نیک رفتارى برون (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 394).    پاکی درون       
11    دین، درختى است که ریشه‌اش تسلیم و رضاست (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 67).    تسلیم و رضا       
12    الرضا ینفی الحَزَن؛ رضا و تسلیم، اندوه را از بین می‌برد (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 32).    تسلیم و رضا       
13    نهایت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفریدگانش تقواست، پس تقوا از خداوندى بکنید که اگر پنهان کنید مى‏داند و اگر آشکار سازید مى‏نویسد (لیثی واسطی، 1377، ج1: 154).    تقوا       
14    تقوای الهی، اولیای خدا را در حمایت خود قرار داده، آنان را از تجاوز به حریم منهیات الهی بازداشته‌است و ترس از خدا را ملازم دل‌های آنان قرارداده‌است تا آن جا که شب‏هایشان را بی‏خواب (به سبب عبادت)، روزهایشان را بی‌آب (به سبب روزه) گردانیده است (نهج‏البلاغه/ خطبه114).    تقوا       
15    توکل بر خداوند، مایه نجات از هر بدى و محفوظ‏بودن از هر دشمنى است (مجلسی، 1386، ج78: 89).    توکل       
16    هر کس به خدا توکل‌کند، دشوارى‌ها براى او آسان مى‌شود و اسباب برایش فراهم مى‌گردد (خوانساری، 1384، ج5: 425).    توکل       
17    به خداوند سبحان توکّل‌کن؛ زیرا که او کارسازى توکّل‌کنندگانِ به خود را ضمانت‌کرده‌است (تمیمی‏آمدی، 1410/ف ج1: 318).    توکل       
18    کسى که براى خود، کرامت و شخصیت قائل است، شهواتش در نظرش خوار و بى‌مقدار خواهدبود (نهج‏البلاغه/ حکمت449).    پی‌بردن به کرامت خود       
19    برترین حکمت این است که انسان خود را بشناسد و اندازه خویش را نگه‌دارد (تمیمی‏آمدی، 1410:ج1/199).    خودشناسی       
20    هرکه خود را شناخت، منزلتش والا‌گشت (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 591).    خودشناسی       
21    همانگونه که تو در باره خویشتن می‏اندیشی، نسبت به خودشان می‏اندیشیدند، (نهج‏البلاغه/ خطبه31).    اندیشیدن درخود       
22    بخشندگی، نگاه‌دارنده آبروست، و شکیبایی دهان‌بند بی‌خردان، و عفو زکات پیروزی، و دوری‌کردن کیفر خیانتکار، و مشورت چشم هدایت است و آن کس که با رأی خود احساس بی‏نیازی کند به کام خطرها افتد شکیبایی با مصیبت‌های شب و روز پیکار کند، و بی‌تابی، زمان را در نابودی انسان یاری‌دهد. و برترین بی نیازی ترک آرزوهاست، و چه بسا عقل که اسیر فرمانروایی هوس است، حفظ و به کارگیری تجربه رمز پیروزی است و دوستی نوعی خویشاوندی به‌دست‌آمده‌است، و به آن کس که به ستوه آمده و توان تحمّل ندارد اعتماد نکن (نهج‏البلاغه/ حکمت211).    رشد ارزش‌های اخلاق فردی       
23    اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمى‌داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آن‌ها راهنماى نجات و پیروزى و موفّقیت هستند (نوری، 1408، ج11: 193).    رشد ارزش‌های اخلاق فردی       
24    کسی که برای خود شخصیّت قائل است، شهواتش در پیش او خوار و ذلیل خواهند بود(نهج‏البلاغه/ حکمت449)    تشخص درونی       
25    عقل راهنمایى مى‏کند و نجات مى‏دهد و نادانى گمراه مى‏کند و نابود مى‏گرداند (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 124).    پرورش قوه‌ی عقل و تفکر       
26    هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهدبود (نهج‏البلاغه/ حکمت51).    پرورش قوه‌ی عقل و تفکر       
27    عقل شمشیرى است برنده، بنابراین، عیوب اخلاقى‌ات را با حلمت بپوشان، و هوس‌هاى سرکشت را با عقلت بکش (نهج‏البلاغه/ حکمت416).    پرورش قوه‌ی عقل و تفکر       
28    هیچ عزت و سربلندیى همچون حلم و بردبارى، نیست (حکمت/1).    حلم و بردباری       
29    هنگام خشم، خویشتن‌دار باش (نهج‏البلاغه/ نامه69).    حلم و بردباری       
30    نخستین عوضِ بُردبار از بردبارى خود، آن بود که مردم در برابر نادان یار او بوند (حکمت/215).    حلم و بردباری       
31    به‌راستى که دانش، مایه حیات دل‏ها، روشن‏کننده دیدگان کور و نیروبخش بدن‏هاى ناتوان است (حرانی، 28:1363).    حریص در کسب دانش       
32    فضاى هر ظرفى در اثر محتواى خود تنگ‏تر مى‏شود مگر ظرف دانش که با تحصیل علوم، فضاى آن بازتر مى‏گردد (حکمت/205).    حریص در کسب دانش       
33    علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی‏شود (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 85).    حریص در کسب دانش       
34    عدالت، شالوده‌اى است که جهان بر آن استوار است (شافعی، 1421: 68)    عدالت اجتماعی       
35    عدالت، محکم‌ترین بنیاد است (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 49).    عدالت اجتماعی       
36    عدالت، هر چیزى را در جاى خودش مى‌گذارد و بخشندگى امور را از جهتشان خارج مى‌سازد؛ (نهج‏البلاغه/ حکمت437).    عدالت اجتماعی       
37    عدالت، رأس ایمان و مجمع نیکی‌هاست (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 90).    عدالت اجتماعی       
38    و بر شما باد به ارتباط و بذل و بخشش و دوری گزیدن از جدائی و پشت کردن به یکدیگر (نهج‏البلاغه/نامه47).    اتحاد و همبستگی       
39    اصلاح اختلاف‌ها، از تمامی نمازها و روزه ها برتر است (نهج‏البلاغه/نامه47).    اتحاد و همبستگی       
40    میوه برادرى، نگهداشت در پشت سر و هدیه کردن عیب است (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 328).    نقد‌پذیری       
41    هر کس عیب تو را برایت آشکار کرد، او دوست توست (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 603).    نقد‌پذیری       
42    از نشانه‌های (پرهیزکار) این است که در دین نیرومند است و نرمی و ملایمت را با دوراندیشی درآمیخته‌است. ایمانی توأم با یقین دارد و ... (نهج‏البلاغه/خطبه193).    نرم خویی و دور اندیشی       
43    چنانچه مالی غیرصحیح و بیش‌ازمصرف و اندازه مصرف گردد، اسراف محسوب می‌شود (مجلسی، 1386، ج32: 48).    دوری از اسراف و مصرف‌گرایی       
44    از احتکار جلوگیری کن پیامبر(ص) چنین می‌کرد (نهج‏البلاغه/نامه53).    پرهیز از احتکار و انباشت کالا       
45    بنده به سبب بى‏‌صبرى، خودش را از روزى حلال محروم مى‌کند و بیشتر از روزى مقدر هم نصیبش نمى‏‌شود (ابن ‌ابی‌ الحدید، 1393:ج3/160).    کسب روزی حلال       
46    هر کس مالى را از راه غیر حلال بدست‌آورد، آن را در راه غیر حق مصرف‌خواهدنمود (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 644).    کسب روزی حلال       
47    در کسب و کار میانه روی را پیشه کن. نه حرص داشته باش و نه طمع (نهج‏البلاغه/ خطبه225).    میانه روی در فعالیت اقتصادی       
48    همانا امر به معروف و نهى از منکر دو خصلت از خصلت‌هاى خداوند سبحان هستند و این دو نه مرگ را نزدیک مى‌کنند و نه از روزى [انسان] مى‌کاهند (نهج‏البلاغه/ خطبه156).    امر به معروف و نهی از منکر       
49    قوام شریعت به امر به معروف و نهى از منکر و برپاداشتن حدود (الهى) است (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 504).    امر به معروف و نهی از منکر       
50    تمام کارهاى نیک و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون آب دهان در برابر دریاى پهناور است(نهج‏البلاغه/ حکمت374).    امر به معروف و نهی از منکر       
51    بیمارى دروغ‌گویى، زشت‌ترین بیمارى است (محمدی‌ ری‏‌شهری، 1393، ج1: 486).    پرهیز از دروغ       
52    انسان دروغگو خوار و ذلیل است (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 30).    پرهیز از دروغ       
53    برترین ایمان، امانتدارى است (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 188).    امانتداری       
54    سینة یک انسان عاقل، صندوقچه و خزانة اسرار او است(نهج‏البلاغه/ حکمت6).    امانتداری       
55    بدترین مردم کسی است که پای‌بند به امانت‌داری نیست و از خیانت و تعدّی به دیگران هم دست‌بردارنیست (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 411).    امانتداری       
56    مالک، کسانی که به تو مراجعه می‌کنند، یا برادران دینی تو هستند یا اگر این‌گونه نباشد انسان هستند و خداوند آنها را خلق‌کرده‌است و فرقی بین انسان‌ها نیست" (نهج‏البلاغه/ نامه53).    حفظ کرامت انسانی       
57    از حقوق واجب خدا بر بندگان ، خیرخواهی به اندازه توان ، و یاری‌کردن یکدیگر برای برپایی حق در میان خود است(نهج‏البلاغه/ خطبه216).    تعاون و همکاری       
58    آگاه‌باشید که خواری در راه اطاعت خدا به عزّت نزدیک‏تر است از یاری‌کردن یکدیگر برای نافرمانی خدا (حرانی، 1363: 217).    تعاون و همکاری       
59    برده دیگری مباش ، که خدا تو را آزاد آفرید (نهج‏البلاغه/ خطبه31).    عبدنبودن و داشتن زندگی آزادمنشانه       
60    آن کس که جامه زیرینش اندوه در برابر مسئوولیّت‌ها است (نهج‏البلاغه/ خطبه87).    احساس مسئولیت       
61    وقتی تعهّد پناه دادن را به او دادی، جامه وفا را بر عهد خویش بپوشان و تعهّدات خود را محترم بشمار(نهج‏البلاغه/نامه53).    احساس تعهد       
62    انسان مؤمن قسمتی از زندگی خود را برای بهره‌گیری از لذّت‌های حلال و دلپسند می‌پردازد (نهج‏البلاغه/ حکمت390).    بهره‌گیری صحیح از امور دنیایی       
63    از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پرواکنید، زیرا داراى مسئولیت هستید حتى نسبت به زمین‌ها و حیوانات(نهج‏البلاغه/ خطبه167).    بهره‌گیری صحیح از امور دنیایی       
64    بین شتر و بچه شیرخواره‌اش فاصله نیندازد، و آن قدر شیرش را ندوشد که به بچّه او زیان رسد، شتر را با سوارى‌گرفتن خسته و درمانده نکند، و در دوشیدن شیر و سوارى‌گرفتن بین آن شتر و شترهاى دیگر مساوات را رعایت نماید، باید زمینه استراحت حیوان خسته را فراهم‌کند، و آن شترى را که به پایش آسیب ‌رسیده و از حرکت ناتوان ‌شده آرام و آهسته براند (نهج‏البلاغه/نامه25).    شفقت نسبت به حیوانات     

ب. کدگذاری محوری
در این گام از کدگذاری، برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، پیوند بین کدهای حاصل از کدگذاری باز ازطریق تبیین کدهای محوری و تعیین و اختصاص کدهای باز به آنها مشخص‌می‌شود. در این مرحله، کدهاى باز به‌دست‌آمده، درقالب کدهای محوری سازماندهی‌شده و برای هریک از کدهاى محوری نام مناسبی انتخاب‌می‏شود.
ج. کدگذاری گزینشی
در این مرحله کد‌گذاری محوری را در سطح انتزاعی‌تر ادامه می‌دهیم. در کدگذاری گرینشی نیازمند تشخیص یک مفهوم کلیدی هستیم تا تمام مقوله‌های تعیین شده در کدگذاری محوری را به یکدیگر پیونددهد. در این پژوهش، کدگزینشی "مؤلفه‌های سبک زندگی علوی" نام‏گذاری‌شده‌است.
جدول شماره 2: مرحله کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی برمبنای کدهای باز
 
کدهای باز    کدهای محوری    کد گزینشی       
جایگاه خداشناسی، اندیشیده‌ورزی در شگفتی‏های آفرینش (موجودات)    توحید    اعتقادی       
ایمان (با تعهدات عملی)، تسلیم و رضا، تقوا، توکل، پناه‌بردن به خدا، خوف و رجاء، ترس از خدا    باورمندی            
خودشناسی، اندیشیدن در خود    خودشناسی    فردی       
رشد ارزش‌های اخلاق فردی، حلم و بردباری، حریص در کسب دانش، تشحص درونی    پرورش ارزش‏های اخلاقی            
پرورش قوه‌ی عقل و تفکر    پرورش تعقل            
احساس تعهد، احساس مسئولیت‌، امر به معروف و نهی از منکر، پرهیز از دروغ، امانتداری، حفظ کرامت انسانی    مسئولیت‏پذیری    اجتماعی       
تعاون و همکاری، اتحاد و همبستگی    مشارکت‏جویی            
عدالت اجتماعی    عدالت            
عبدنبودن و داشتن زندگی آزادمنشانه    آزادی            
نقدپذیری، نرم‌خویی    انعطاف‏پذیری    سیاسی       
دوراندیشی و آینده‌نگری    آینده‌نگری            
اجتناب از اسراف    التزام به ارزش‏ها در فعالیت‏های اقتصادی    اقتصادی       
پرهیز از احتکار و انباشت کالا                 
کسب مال حلال                 
میانه روی در فعالیت اقتصادی                 
بهره‌وری از زمین، آبادانی زمین    بهره‌وری و عمران زمین    زیست محیطی       
شفقت نسبت به حیوانات    شفقت نسبت به حیوانات          
با توجه به داده‌های به‌دست‌آمده از فرایند استقرایی کدگذاری، کدهای گزینشی که همان قلمروها یا مؤلفه‏های اصلی سبک زندگی علوی هستند عبارتند از قلمرو اعتقادی، فردی، اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی. 

4. قلمرو اعتقادی
امیرالمومنین بالاترین معرفت‌ها را معرفت به خدا می‌دانند و می‌فرمایند:"معرفة الله سبحانه، اعلی المعارف؛ شناختن خدای پاک و منزه، والاترین معرفت‌هاست" (تمیمی‏آمدی، 1410:ج1/712 ). ایشان در تعبیر دیگر می‌فرمایند:" العلم بالله، افضل العلمین؛ خداشناسی با فضلیت‌ترین علم است" (همان: 89). آیت الله مصباح یزدی معتقداست ایمان اگرچه با معرفت متفاوت‌اسـت، به معرفت نیاز دارد. شرط لازم ایمان به خدا معرفت به اوست (میرباباپور، 1:1396). از مهم‌ترین مفاهیم خویشاوند و هم‌ردیف با تقوا در قرآن، ایمان است. هم‌نشینی این دو واژه در بسیاری از آیات من جمله سوره‌ی بقره آیه 103 و سوره‌ی اعراف آیه 96؛ از استلزام میان این دو مفهوم حکایت ‌می‌کند و نشان‌ می‌دهد که تقوا از لوازم ایمان است. تسلیم‌‌بودن در برابر دستورهاى خدا و رسولش و رضاى به قضاى الهى و آنچه او براى انسان مقدرفرموده‌است، چه در ظاهر خوشایند باشد یا نباشد، یکى از ویژگى‌هاى مهم مؤمنان دانسته‌شده‌است؛ چنان‌که خداوند در قرآن کریم مى‌فرماید:"إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُون" (هود/ 23)؛کسانى که ایمان‌آوردند و کارهاى شایسته انجام‌دادند و در برابر پروردگارشان خاضع و تسلیم‌بودند، آنها اهل بهشت‌اند و جاودانه در آن خواهند‌ماند. در این آیه، خداوند سه ویژگى مهم اهل بهشت را برمى‌شمارد: ایمان، عمل صالح و تسلیم و خضوع در برابر خداوند. امام علی(ع) نیز در خطبه310 نهج‌البلاغه شرط راستی ایمان را توکل به خدا می‌دانند و می‌فرمایند:"ایمان بنده راست نباشد، جز آنگاه که اعتماد او بدانچه در دست ‏خداست بیش از اعتماد وى بدانچه در دست‏خود اوست‏ بود" (خطبه/310 ). از مفاهیم بالا چنین برمی‌آید که شناخت خدا لازمه ایمان به اوست و تقوا و توکل از لوازم ایمان محسوب می‌‌شود؛ همچنین از ثمرات ایمان راستین و با ارزش، تسلیم و رضا است. در ادامه مؤلفه‌های قلمرو اعتقادی یعنی شناخت خدا، ایمان، اندیشیده‌ورزی در آفرینش، پناه‌بردن به خدا، ترس از خدا، اندیشه‌ورزی در علم بی‌نهایت خدا، پاکی درون، اعتماد به خدا، تسلیم و رضا، تقوا و توکل مورد بحث قرار می‌گیرد.

1.4 شناخت خدا
شناخت خدا و ایمان به مبدأ، از گرایش‌های فطری آدمی است و از درون او مایه و پایه می‌گیرد. این گرایش، همان است که قرآن با عنوان "فطرت اللَّه" (روم/30)؛ از آن یاد می‌کند. 
در خطبه 1 نهج‌البلاغه آمده است:
اول الدین معرفته، و کمال معرفته التصدیق به، و کمال التصدیق به توحیده، و کمال توحیده الاخلاص له، و کمال الاخلاص له نفى الصفات عنه؛ سرآغاز دین شناخت خداست و کمال شناخت باورداشتن او، و درست باورداشتن او اعتراف به یگانه‌بودن اوست، و اعتراف به یگانگى او، خالص‌نمودن اطاعت اوست و کمال اخلاص او، نفى تمام صفت‌ها از او است (خطبه/1).
حضرت امیر(ع) در خطبه 31 به برخی از صفات خداوند اشاره می‌کنند و می‎فرماید:"وَ لایَزُولُ اَبَداً وَ لَمْ یَزَلْ" (خطبه/31) یعنی خدا هیچ‎گاه از بین نمی‎رود و هیچ‎گاه از بین نرفته است. امام در پایان اوصاف خداوند می‎فرماید: «عَظُمَ عَن اَنْ تَثْبُتَ رُبُوبیّتُهُ بِاِحاطَۀِ قَلْبٍ اَوْ بَصَرٍ» یعنی پسرم خداوند بزرگتر است از آنکه ربوبیت او به احاطه‎ی قلبی و دیدن با چشم، ثابت شود دلیل آن هم روشن است، ربوبیت او از اول شروع شده و تا ابد ادامه دارد و همه‎ی عالم هستی را با مرزها و حدود ناشناخته‎اش در برمی‎گیرد. بنابراین چنین ربوبیت گسترده‎ای را نه با چشم می‎توان مشاهده کرد و نه در فکر انسان می‎گنجد زیرا ربوبیت او نامحدود است و نامحدود در فکر محدود انسان نخواهد گنجید (ابوالحسنی، 1395: 8-10). ربوبیت الهی از اصول دین، از ضروریات ادیان آسمانی، و انکار آن موجب کفر شمرده شده و بر این اساس، شریک قرار‌دادن کسی در این صفت نیز شرک است. بنابراین، شناخت خدا به عنوان رب جهان از ضروریان دین‏داری‌است.
معرفت خداوند به سـه شـکل مختلف قابل تصور است: 1 .معرفت فطری که معرفتی حضوری و شخصی و درعین حال اجمالی است. 2 .معرفت عقلی که معرفتی حصولی و کلی اسـت. 3 .معرفـت شـهودی کـه معرفتی حضوری، شخصی و روشن است که هرکدام از معرفت‌های عقلی و شهودی، میـوه همـان معرفت فطری، ولی مکمل و متمم آن هستند (میر‏باباپور، 1:1396).

2.4 ایمان
در قرآن کریم، مصادیقی برای ایمان بیان‌شده‌است؛ از جمله ایمان به خدا (بقره/186و256)؛ ایمان به همه پیامبران (آل عمران/179)؛ ایمان به آنچه از سوی خداوند بر پیامبران نازل‌شده‌است؛ مانند کتاب‌های آسمانی (بقره/136)؛ ایمان به روز قیامت (بقره/8)؛ ایمان به فرشتگان (بقره/177)؛ و ایمان به غیب (بقره/4). حضرت علی(ع) می‌فرمایند:"سبیل ابلج المنهاج انورالسّراج؛ ایمان، راهی است که مسیر آن کاملاً روشن است" (خطبه/156). مراد از ایمان در این عبارت امیرالمؤمنین(ع)، ایمان دینی است؛ یعنی ایمان به خدا و روز جزا و پیغمبر، و همین ایمانی که ادیان مردم را به آن فرا‏می‏خوانند. البته اهمیت مطلق ایمان معلوم است؛ چون ایمان پایه‏ی عمل و حرکت انسان است. 
امام خمینی(ره) بر این باورند که
ایمان غیر از علم به خدا و وحدت، و سایر صفات کمالیه‌ی ثبوتیه و جلالیه و سلبیه، و علم به ملائکه و رسل و کتب و یوم قیامت است. چه بسا کسی دارای این علم باشد و مؤمن نباشد... ایمان یک عمل قلبی است ... و کمال ایمان «اطمینان» است (خمینی، 37:1398).

3.4 اندیشه‌ در شگفتی‏های آفرینش
خداوند می‌فرمایند:"إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ؛ مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏‌هایى است" (آل عمران/190). همچنین می‌فرمایند:
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ همانان که خدا را در همه احوال ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند که پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده‏‌اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار (آل عمران/191).
شکی نیست که اگر انسان در کار عالم و در نظامات عالم و در دقایق مخلوقات تأمل و دقت کند، خداوند را بیشتر می‌شناسد و به هدف اصلی خلقتش نزدیک می‌شود.
امام على علیه السلام در این باره می‌فرمایند:
و کانَ منِ اقْتِدارِ جَبَروتِهِ و بَدیعِ لطَائفِ صَنْعَتِه أنْ جَعلَ مِن ماءِ البَحرِ الزّاخِرِ المُتَراکِمِ المُتَقاصِفِ یَبَسا جامِدا، ثُمَّ فَطَرَ مِنهُ أطْباقا فَفَتقَها سَبْعَ سَماواتٍ؛ از نشانه هاى توانایى و سلطنت خداوند و شگفتى آفرینش‌هاى ظریف او این است که از آب دریاى ژرفِ بر هم ریخته پُر موج ، [ زمین ] خشک و جامد را آفرید، آن گاه طبقاتى از آن خلق کرد و پس از پیوستگى، آنها را از هم باز کرد و هفت آسمان را پدید آورد (خطبه/۲۱۱).

4.4 پناه‌بردن به خدا
سفارش به استعاذه در موقعیت‌هاى حساس، چون تلاوت قرآن و براى رهایى از خطرات جانى و اخلاقى و توجه به پناه‌جویى انبیا و اولیاى الهى و نقل آنها، حاکى از اهمیت و تأثیر استعاذه است. تعابیرى چون "أعوذ باللّه" ، "أستعیذ باللّه" و "معاذ اللّه" افزون بر دعا، ذکر نیز هست و بنده را متوجه خدا مى‌کند .
امام علی(ع) می‌فرمایند:"اَللّهُمَّ! إنّی أعوذُ بِکَ مِن وَعثاءِ السَّفَرِ، و کآبَةِ المُنقَلَبِ، و سُوءِ المَنظَرِ فی الأهلِ و المالِ و الوَلَدِ؛ بار خدایا! به تو پناه مى‌برم از سختىِ سفر و اندوهِ بعد از بازگشت و رو به رو شدن با صحنه ناگوار در میان زن و فرزند و دارایى" (خطبه/ ۴۶).

5.4 ترس از خدا
امام علی(ع) در خطبه 83 فرمودند:"آنچه از ترس برای آدمی حائز اهمیت می‌‌باشد این است که او را به سوی سعادت رهنمون کند" (خطبه/83)؛ یعنی ترسیدن او منجر به انزوا و گوشه نشینی و بیکار نشستن وی نگردد بلکه او را در تحصیل رضایت الهی به کار و تلاش وا دارد.
برخلاف سایر انواع ترس‌ها که اغلب بازدارنده‏ هستند، ترس از خدا برای انسان جنبه سازندگی دارد و عامل تحرک و عمل است. چنانچه انسان از خدا نترسد، از هیچ گناهی اجتناب نخواهد کرد همانطور که اگر از رحمت خدا ناامید شود، امیدی به نجات نخواهد داشت و دچار یأس خواهد شد. در نتیجه، ترس و امید در حد اعتدال در انسان ضروری است. بر همین اساس است که خداوند در قرآن یکی از وظایف انبیا را انذار مردم می‌داند. 

6.4 اندیشه‌ورزی در علم بی‌نهایت خدا
اعتقاد به دانایی مطلق و بی‌کران خدا نقش مهمی در به کمال‌رساندن خداشناسی دارد و آثار تربیتی فراوانی چون توکل، ایجاد انگیزه و پرهیز مؤمن از گناهان در پی‌دارد. قرآن کریم می‌فرماید :"همۀ کلیدهای غیب نزد خداست و جز او کسی از آنها آگاه نیست، او آگاه است از آنچه در خشکی و آب است، هیچ برگی از درختی فرو نمی‌افتد مگر آنکه خدا می‌داند" (انعام/59). امام علی(ع) در وصف علم الهی می‌فرمایند:
یَعْلَمُ عَجِیْجَ الْوُحُوشِ فى الْفَلَواتِ، وَ مَعاصِىَ الْعِبادِ فى الْخَلَواتِ، وَ اخْتِلافَ النَّیْنانِ فى الْبِحارِ الغامِراتِ، وَ تلاطُمَ الْماءِ بِالرِّیاحِ العاصِفاتِ؛ خداوند صداى نعره وحوش را در دل کوه‌ها و بیابان‌ها مى‌داند، همچنین معاصى بندگان را در خلوتگاه‌ها، و آمد و شد ماهیان را در دریاهاى ژرف، و پیدایش امواج و چین و شکن‌هاى آب را به وسیله تند بادها (خطبه/198).

7.4 پاکی درون
انسان‌ها باید در قاموس اندیشه خود این نکته اساسی را بنگاردند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند همان‌گونه که خداوند متعال می‌فرماید:"وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدا؛ سرزمین پاکیزه و شیرین، گیاهش به فرمان پروردگار می‌روید؛ امّا سرزمین‌های شوره‌زار، جز گیاه بی‌ارزش، از آن نمی‌روید" (اعراف/58). بنابراین می‌توان گفت رابطه بین قلب پاک وعمل از نوع رابطه ریشه و میوه است.
8.4 تسلیم و رضا
حضرت علی(ع) فرمودند:"اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان یقین است و یقین همان تصدیق است و تصدیق همان اقرار است و اقرار همان احساس مسئولیت است و احساس مسئولیت همان عمل است" (حکمت/125). 
انسان در اسلام، انسانی است که نسبت به هر سرنوشتى که از ناحیه خداى سبحان برایش تعیین مى‏شود، چه سرنوشت تکوینى، از قدر و قضاء و چه تشریعى از اوامر و نواهى و غیر آن مطیع و تسلیم باشد (طباطبایی، 1386:ج1/454). 
مقام رضا، خشنودى از حق و بالاترین کمالات معنوى است که مشتاقان پس از پشت‏سر‏نهادن درجات زهد و یقین، به آن خواهند رسید. یکى از آثار و لوازم مقام رضا، تسلیم‏شدن در برابر پیشامدهاى حتمى الهى است. رضامندان، در زندگى خود، با برنامه‏ریزى و کوشش مداوم به پیش‏مى‌روند؛ اما در برابر حوادث ناگوار و رویدادهاى پیش‏بینى‏نشده، ناراحت‌نمى‌شوند. عبارت "وَ سَلَّمْتُم لَهُ الْقَضاء"، نتیجه طبیعى مقام رضا است که خطاب به اهل بیت علیهم‌السلام مى‌گوید:"شما در برابر حکم قطعى الهى، تسلیم‌شده‏اید" (محمدی ری‏شهری، 431:1390).
از دیگر پیامدهای روان‌شناختی تسلیم ورضا، غلبه انسان بر غم و اندوه است. امیرالمومنین(ع) در این باره می‌فرمایند:"هرکه به روزی خدا خرسندباشد، برای آن‌چه از‌دستش‌رود اندوهگین نگردد"(حکمت/349).

9.4 تقوا
واژه تقوا و دیگر مشتقات ریشه‌ آن، ۲۵۸ بار در قرآن کریم آمده‌است. از منظر قرآن، فقط اعمال متقیان پذیرفته‌است و به کاری که بنیان آن براساس تقوا نباشد اعتنایی نمی‌شود:"اِنَّما یتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقین" (مائده/27). 
در سخنان امام علی(ع) تقوا در رأس اخلاق نیکو معرفی‌شده‌است (حکمت/410). ایشان در خطبه‌ی 191 می‌فرمایند:"برای کسب تقوا از خداوند یاری بجویید و از تقوا در برابر عقاب خداوند یاری بطلبید"(خطبه/191). ایشان تقوا را به عنوان یک نیروی معنوی و روحی که بر اثر تمرین پدیدمی‌آید و به نوبه خود لوازم و نتایجی دارد و از آن جمله پرهیز از گناه را آسان می‌نماید، مطرح کرده‌اند.
اگر عبرت‌های گذشته برای یک شخص آینه قرارگیرد، تقوا جلو او را از فرورفتن در کارهای شبهه‌ناک می‌گیرد (مطهری، 203:1393). امام خمینی در اهمیت تقوی می‌فرمایند:"ملت اگر متقى‌شد مى‌تواند که حفظ‌کند خودش را از همه آفاتى که در دنیا پیش‌مى‌آید" (خمینی، 1363، ج17: 130).

10.4 توکل
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
از جبرئیل(ع) پرسیدم توکل چیست؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق، نه زیان می‏رساند و نه عطا و منعی دارد، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری؛ هنگامی که بنده‌ای چنین‌شد جز برای خدا کارنمی‌کند و به غیر او امیدی ندارد. و این‌ها همگی حقیقت و مرز توکل‏اند (مجلسی، 1386، ج68: 138).
بنابراین آن تکیه‌گاهی غیرسست و سنگین و مستحکم است که خدا باشد.‏‎ ‎‏باید اعتماد بر معنویات کرد و قدرت خدا فوق‏‎ ‎‏همۀ قدرت‌هاست (خمینی، 681:1391). اهمیت توکل بدان پایه است که امام علی (ع) توکل را، در کنار تفویض امور به خدا و رضا به قضای او و تسلیم در برابر اوامر او، ارکان چهارگانه ایمان برشمرده‌است (کلینی، 1407، ج2: 56).

5. قلمرو فردی
قلمرو دیگر که از سبک زندگی امام علی(ع) استخراج‌گشته‌است؛ قلمرو فردی می باشد. مؤلفه‌های این دسته عبارتند از: خودشناسی، پی‌بردن به کرامت خود، اندیشیدن در خود، تشخیص درونی،  رشد ارزش‌های اخلاق فردی، پرورش قوه‌ی عقل و تفکر، حلم و بردباری و حریص در کسب دانش

 

1.5 خودشناسی
خودشناسی یا شناخت نفس و یافتن ویژگی‌ها و استعدادهای ذاتی، نخستین گام در پیمودن مسیر تکامل در زندگی است. انسان تا از استعدادهای خود باخبر نباشد، نمی‌تواند در راه شکوفایی آن‌ها گام بردارد. شناخت، دریچه ورود انسان به همه امور انسانی است.
معرفت نفس از دو جهت حائز اهمیت است: 1. خودشناسی مقدمه خداشناسی 2.خودشناسی مقدمه خود‌سازی و تهذیب نفس (نراقی، 1389، ج2: 7-6). امام علی(ع) سودمندترین شناخت‌ها را آگاهی فرد نسبت به خویشتن برمی‌شمرد. این شناخت ارزشمند خود، بهترین راه به ‌سوی شناخت خدا است (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 588). توصیه به خودشناسی و شناخت ظرفیت‌های نفس انسانی، برای این است که انسان هم آهنگ با فطرت خویش در مسیر حق و اطاعت خدا قرارگیرد و در این زمینه، انجام همه وظایف فردی و اجتماعی اگر به انگیزه تقرب به خدا و اطاعت او انجام‌پذیرد، تکامل و تعالی انسان را در پی خواهندداشت (مصباح، 25:1380).
خودشناسی موجب آگاهی انسان از استعدادها و کمالات وجودی خویشتن و نیز اوصاف و رذایل اخلاقی نکوهیده‌اش می‌گردد. این خودآگاهی به انسان کمک‌می‌کند تا از طریق خودسازی و تهذیب نفس، بر جنبه‌های منفی وجودش غلبه‌کند و در مسیر تعالی اخلاقی و تکامل معنوی خویش گام‌بردارد (شرفی، 72:1379).

2.5 رشد ارزش‌های اخلاق فردی
بخش قابل توجهی از منابع اسلامی درباره‌ی اخلاق است و همچنین نبی گرامی اسلام(ص) و دیگر پیشوایان دینی هر کدام اسوه‌های عملی و تمثل عینی ارزش‌های اخلاقی هستند. در این میان، امام علی(ع) از جمله چهره‌های شاخص و بارز به‌شمارمی‌آید.
امام علی(ع) اخلاق نیکو را به ‌سان زیورهای همیشه تازه می‌داند و از ادب با عنوان برترین میراث برای آدمی یادمی‌کند و اخلاق خوب را بهترین هم‌‌نشین و بهترین حسب و نسب برای انسان می‌داند (دانشنامه نهج‌البلاغه، 1394:ج1/95).
از مجموعه‌ی آموزه‌های امیرمؤمنان علی(ع) می‌توان دریافت که اخلاق، شش امر درهم‌تنیده در انسان است که عبارتند از: بینش‌ها، ارزش‌ها،گرایش‌ها، روش‌ها، کنش‌ها وگویش‌ها. انسان و جامعه‌ی اخلاق‌مند، انسان و جامعه‌ای است که در هر شش امر فوق به سامانی درست رسیده‌باشد و از این روست که توصیه‌های اخلاقی در جهت اصلاح ویژگی‌ها و کردار اخلاقی، بدون اصلاح موارد یادشده، راه به جایی نمی‌برد (دلشاد تهرانی، 1390: 7).

3.5 پرورش قوه عقل و تفکر
امام کاظم(ع) می‌فرمایند:"هشام! امیرالمؤمنین مى‌فرمود: هیچ‌چیزى که خداوند با آن فرمانبرداری شود بهتر از خرد نیست، و خرد کسى کامل‌نشود جز آنکه شش ویژگی گوناگون را داراباشد: از کفر و شر او آسودگی باشد و هدایت و نیکی از او خواسته‌شود، ما‌زاد مالش را پخش‌کند و مازاد حرفش را نگه‌دارد، سهمش از دنیا همان قوت روزانه‌اش باشد، و هرگز از علم‌آموزی سیرنشود، خواری با خدا برایش بهتر از ارجمندی همراه دیگری ست، فروتنى برایش محبوب‌تر از اشرافگری ست، نیکى اندک دگران را زیادشمارد و نیکى بسیار خود را اندک و همه مردم را بهتر از خود داند و خویشتن را پست‌ترین مردم بداند، و این تمام کار است (حرانی، 1387: 580). 
مهمترین کارکرد عقل در نهج‌البلاغه شناخت خدا، یعنی تلاش برای دستیابی به معرفت واقعی خدا است البته با درنظرگرفتن محدودیت‌ها و کاستی‌هایی که عقل انسان در این راستا دارد. امام علی(ع) در این باره می‌فرماید:" خردها را بر اندازه‌کردن صفاتش آگاهی نداده و از مقدار واجب شناختش محروم نساخته است، پس او کسی است که نشانه‌های هستی گواهی‌دهند که دل شخص منکر هم به وجود او اقرار دارد" (معارف، 1396: 318). 
امام باقر(ع) می‌فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسى کرده به او گفت پیش آى پیش آمد، گفت باز گرد، بازگشت، فرمود به عزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو به پیشم محبوب‏تر باشد نیافریدم و تو را تنها به کسانی که دوستشان دارم به طور کامل دادم. همانا امر و نهى کیفر و پاداشم متوجه تو است. عقل وسیله پرستش خدا و به‌دست‌آوردن بهشت معرفى‌شده است (کلینی، 1377، ج1: 10).
از مجموع سخنان بالا چنین برمی‌آید که تعطیل‌کردن عقل، به معناى قطع رابطه با خدا، قیامت، انبیاء، ائمه و قرآن مجید است. در قرآن کریم،  خداوند از اهل جهنم خبرمى‌دهد که روز قیامت از دوزخیان سؤال مى‌کنند، علت دوزخى شدن خودتان را بگویید. آن‌ها جواب مى‌دهند:" لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِى أَصْحَابِ السَّعِیرِ(ملک/10)؛ اگر ما ابزار شناخت را که یکى از آن‌ها گوش است، درست به کار گرفته بودیم و اگر عقل را به میدان زندگى کشیده‌بودیم، الان اهل این آتش برافروخته نبودیم"(انصاریان، 5:1388).

4.5 حلم و بردباری
امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه که اوصاف پرهیزگاران را شرح‌مى‌دهد مى‌فرماید:"یکى از صفات آنها این است که علم را با حلم مى‌آمیزند" (مکارم شیرازی، 1386، ج13: 588). در خطبه و روایات مختلف اول حلم، بعد علم، مورد توجه قرارگرفته است زیرا کارآئى علم و تربیت بدون حلم امکان‌پذیرنیست؛ در روایتى از رسول گرامى(ص) چنین آمده است:"والذّى نفسى بِیَده ما جُمِعَ شىءٌ الی شئٍ اَفْضَل من حلم الى علم؛ قسم به خدایى که جان من در دست قدرت او است جمع و ضمیمه‌نشده چیزى به چیزى که افضل از جمع شدن حلم و علم باشد" (مکارم شیرازی، 1392، ج2: 31).

5.5 حریص در کسب دانش
امام علی(ع) می فرمایند:"و حِرْصاً فى عِلم؛ و (مى بینى براى هر یک از متقین) علاقه شدیدى در کسب علم و دانش" از صفات پرهیزگاران، عالم‌بودن آنها است و در این فراز از دیدگاه مولى علی(ع) علاوه بر این که عالمند، حرص و علاقه شدیدى به دانش‌اندوزى دارند و مرز مشخصى براى یادگیرى دانش ندارند. نکته قابل ذکر این که در عرف مردم صفت "حرص" صفت پسندیده اى نیست ولى باید توجه‌کرد که حرص به معناى علاقه وافر و میل زیاد به چیزى است و این بد نیست، مفهوم نازیباى "حرص" از تمایل به چیز نازیبا حاصل‌مى‌شود (مکارم شیرازی، 1392، ج2: 47).

6. قلمرو سیاسی
منشأ سیاست على (ع)، نگاه الهی و بینش ماورایى است. در منطق نهج‌البلاغه، سیاست، حسن مدیریت است امّا نه در رکود و ایستایى، بلکه در حرکت و پویایى. سیاست على (ع) هماهنگ با قرآن و سنت و فطرت پاک بشر است (عظیم‌پور، 1384: 515). سیاست در نگاه على (ع)، اداره استوار جامعه بر اساس معیارهاى الهى، و حرکتى حق مدارانه است. او که مى‌فرماید:"المُلکُ سیاسَةٌ" کشوردارى، سیاست است هرگز براى رسیدن به قدرت و حراست از قدرت به‌دست‌آمده، هر کارى را روا‌نمى‌داند (محمدی ری‌شهری، 1396: 26). مؤلفه‏های این قلمرو عبارتند از: نقدپذیری، نرم‌خویی و دور‌اندیشی که در ادامه مورد بحث قرار می‌گیرد.

1.6 نقدپذیری
علی(ع) به انتقاد سازنده از خلفا برخاست و در راستای انتقاد و نظارت قدرت، انتقاد از خود را نیز می‏پذیرفت. در دیدگاه او مردم باید ناظر بر جریانات باشند و با ارائه دیدگاه‏های خود، بر آنچه می‏گذرد وقوف کامل داشته‌باشند؛ به حدی که حضرت خیرخواهی و انتقاد مردم از خود را جزء حقوق آنان می‏داند و در این‏باره می‏گوید:"از جمله حق‏های خدا بر بندگان، یکدیگر را به مقدار توان اندرز‌دادن و در برپاداشتن حق، یاری‌کردن است" (کریمی، 1385: 133). نقد گذشته از اینکه موجب اصلاح حاکم و حاکمیت است، وسیله‌ای برای رشد سیاسی و اجتماعی و دینی مردم و ایجاد احساس مسئولیت بیشتر مردم و حضور قویتر آنان در صحنه است و این امر، خود فواید بیشماری دارد و از اهـداف حکومـت اسـت (ثواقب، 1391: 15). 

2.6 نرم‌خویی و دور‌اندیشی
پرهیزگاران داراى خوئى نرم و مبتنى بر ارزش‌ها هستند، بدون جهت در برابر کسى نرمش نشان نمى‌دهند، و بدون دلیل به طرف کسى نرم و یا به طرف کسى خشن نمى‌شوند، با فکر و از روى مبانى ارزشى دقیق اجتماعى اخلاقى، با افراد انس مى‌گیرند، و تا این ارزش‌ها باقى است بر این نرمش ثابت و استوارند. و نیز این خصلت زیربناى سیاست و روابط خارجى کشورى است که حکومت آن به دست پرهیزگاران است همانطور که امام علی(ع) می‌فرمایند:"و حَزماً فى لین؛ مى‌بینى (هر یک از متقیان را که) نرمخو و دوراندیش‏اند" (مکارم شیرازی، 1392، ج2: 43).

7. قلمرو اقتصادی
این قلمرو با کد محوری التزام به ارزش‏ها در فعالیت‏های اقتصادی بر اساس چهار مؤلفه‌ی اجتناب از اسراف و مصرف‌گرایی، پرهیز از احتکار و انباشت کالا، کسب مال حلال و میانه‌روی در فعالیت اقتصادی، سازمان‌یافته‌است.

1.7 اجتناب از اسراف 
اسلام دینی است که برای همه زوایای زندگی بشر برنامه دارد و تعادل در همه امور را به پیروان خود توصیه‌می نماید. از طرفی استفاده و بهره‏ مشروع از نعمت‌هاى الهى و زیبایی‌هاى زندگى را جایز دانسته، و از سویی دیگر اسراف و زیاده‌‏روى و ضایع‌نمودن نعمت‌ها را حرام مى‏داند. مطابق با قرآن اسرافکارن مورد غضب الهی واقع‌بوده اهل آتش هستند. "وَلَا تُسْرِفُواإِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ اسراف‌نکنید که خداوند اسراف‌کنندگان را دوست‌ندارد" (انعام/141). "وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ؛ اسراف‌کنندگان اهل آتشند" (غافر/43). امام علی(ع) نیز اسراف را موجب هلاکت می‌داند و می‌فرماید:"السَّرَفُ مَثواةٌ، و القَصدُ مَثراةٌ؛ اسراف، موجب هلاکت است و میانه‌روى، مایه زیاد‌شدن ثروت" (مجلسی، 1386، ج71: 347).

2.7 پرهیز از احتکار و انباشت کالا
خداوند در قرآن می‌فرماید:"وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ؛ وای بر هر نکوهشگر عیب‌جوی، آنکه مالی را گرد‌آورده و می‌شمارد" (همزه/2-1). امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند:"الاحتکار شیمه الفجار؛ احتکار خوی و خصلت گنهکاران است" (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 39). از آنجا که گناهکاران دارای صفات و خصلت‌های زشت و ناشایستی می‌باشند که از جمله آنها عمل احتکار و محروم‌نمودن مردم از نیازمندی‌های زندگی است، لذا پیشوای مومنین(ع) در این گفتار به بیان این حقیقت پرداخته و مردم را متوجه آن ساخته است تا از انجام چنین عمل نکوهش شده‌ای دست بردارند. 

3.7 کسب مال حلال
مسئله تأمین و تضمین روزى به عنوان یک اصل از اصول آفرینش در قرآن مجید مطرح است. یعنى از قرآن استفاده مى‌شود که تمام بندگان خدا داراى روزى مقدر هستند و در دیوان الهى هیچ کس از قلم نیفتاده است "وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِى الارْضِ الا عَلَى اللّهِ رِزْقُها...؛ هیچ جنبنده‌اى در زمین نیست جز آن که روزى آن بر خدا است" (هود/ 6)). امام علی(ع) نیز در این باره می‌فرمایند:"طوبی لِمَن ذَلَّ فی نَفسِه وَ طابَ کَسبُه؛ خوشا به حال کسی که در نزد خود فروتن و متواضع، و درآمدش طیّب و طاهر باشد" (مجلسی، 1386، ج77: 397).

4.7 میانه‌روی در فعالیت‌های اقتصادی
میانه‌روی یا اعتدال به عنوان یک اصل قرآنی در همه شئون زندگی مطرح است. این اصل قرآنی که منطبق با فطرت و عقل است، وسیله رشد و کمال‌یابی انسان است (خان‌بیگی، 1392: 71). در واقع لازمه عمل به مسئولیت الهی، رعایت میانه‌روی یا اعتدال در تمام امور است.

8. قلمرو اجتماعی
از آیات کریمه قرآن استفاده می‌شود که اجتماعى‌بودن انسان در متن آفرینش او پی‌ریزى شده است. در سوره مبارکه حجرات آیه 13 می‌فرماید:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛ اى مردم! شما را از مردى و زنى آفریدیم و شما را ملت‌ها و قبیله‌‏ها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را بازشناسید؛ همانا گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزکار‏ترین شما است (مطهری، 1376، ج2: 336).
از دیدگاه نهج‌البلاغه نیز، انسان‌ها چون زندگی اجتماعی را امری متناسب با طبیعت عقلانی خویشتن می‌دانند، آن را برمی‌گزینند و این گزینش، از روی جبر و درماندگی نیست، بلکه از سر درک است. در خطبه 23 نهج‌البلاغه آمده است: "اگر کسی از شما در خویشاوندان خود خلل و کمبودی مشاهده کند مبادا از رفع آن سرباز زند، چون اگر نبخشد مالش افزون نمی‌شود. آن کس که دست‌دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها یک دست را از آنها گرفته، اما دست‌های فراوانی را از خویش دور‌کرد‌هاست، و کسی که پروبال محبت خویش را بگستراند، دوستی خویشاوندانش تداوم خواهد یافت (خطبه/23 ) براساس این خطبه، انسان در حیات اجتماعی، که صحنه سود و زیان است، نیازمند یاری دیگران است و این «نیاز» او را به سوی دیگران می‌کشاند و هر انسانی به خاطر ناملایمات و سختی‌ها نیازمند دوستی و مودت با خویشان است.
دامنه اجتماعی انسان در سبک زندگی از نظر کمی و کیفی خیلی وسیع و متنوع است و شامل ارتباط با پیامبر گرامی اسلام(ص)، ائمه معصومین(ع)، والدین، همسر، فرزندان، مسلمانان با یکدیگر و مسلمانان با غیر‌مسلمانان می‌شود (فقیهی؛ نجفی؛ دریساوی، 1392: 161-160). مؤلفه‌های این قلمرو عبارتند از: احساس تعهد، احساس مسئولیت‌، امر به معروف و نهی از منکر، پرهیز از دروغ، امانتداری، حفظ کرامت انسانی، تعاون و همکاری، اتحاد و همبستگی،  عدالت اجتماعی، عبدنبودن و داشتن زندگی آزادمنشانه. 

1.8 احساس تعهد
یکی از مؤلفه‌های قلمرو اجتماعی، احساس تعهد است. خداوند می‌فرمایند:"و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا؛ و به عهد خود وفا کند زیرا عهد مورد مسئولیت است" (اسراء/ 34). از این آیه روشن می‌شود که هر تعهدی با قطع‌نظر از جنبه خلقی آن، جنبه الهی دارد که نوعی مسئولیت است. امام علی(ع) می‌فرمایند:
لَیسَ مِن فَرائِضِ اللّه  شَىءٌ اَلنّاسُ اَشَدُّ عَلَیهِ اجتِماعا مَعَ تَفَرُّقِ اَهوائِهِم وَ تَشَتُّتِ آرائِهِم مِن تَعظیمِ الوَفاءِ بِالعُهودِ؛ هیچ یک از فرائض الهى همانند وفاى به عهد نیست که مردم با همه خواسته‌هاى گوناگون و دیدگاه‌هاى مختلف، بیشتر بر آن اتّفاق‌نظر داشته باشند (نامه/53).

2.8 احساس مسئولیت‌
در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیت مسئولیت‌پذیری را برای انسان بیان کرده است؛ به عنوان مثال قبول مسئولیت در قرآن، به بار سنگین تشبیه شده است "وَلا تَزِرو وازِرَةً وِزرَ اُخری، هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد" (انعام/164). امیرالمؤمنین چنین می‎‌‎‎‌فرمایند:"اِتَّقُوا اللّه َ فی عِبادِهِ و بِلادِهِ فإنّکُم مَسؤولُونَ حتّى عنِ البِقاعِ و البَهائمِ، از خدا بترسید درباره بندگان او و سرزمین‌هایش؛ زیرا شما حتى نسبت به قطعه‌هاى زمین‌ها و چارپایان نیز باید پاسخگو باشید..." (خطبه/167).

3.8 امر به معروف نهی از منکر
در بحث از اهمیت و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر امام علی(ع) می‌فرمایند:"تمامی اعمال و کارهای نیک، حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، مانند قطره‌ای در مقابل یک دریای بزرگ و پهناور است" (حکمت/374). 
حضرت علی(ع) به هدایت‌گران، رهبران والگوهای جامعه توصیه‌می‌کند که پیش از تعلیم و تأدیب دیگران، خود را تربیت کنند و درباره بی‌خاصیت‌بودن دعوت آمران بی‌عمل، فرموده است: "کسی که بدون عمل، دعوت می‏کند مثل کسی است که بدون زه، تیراندازی کند" (مجلسی، 1386:ج75/60). و همچنین فرموده است: "خدا لعنت کند امر به معروف‌کنندگانی را، که خودشان به آن عمل نمی‌کنند و نهی از منکر‌کنندگانی را، که خودشان مرتکب آن منکر می‌شوند" (خطبه/129).

4.8 پرهیز از دروغ
پیامبر خدا(ص) درباره‌ی دروغ به عنوان صفتی ناپسند می‌فرمایند: "دروغ به ناراستى و انحراف مى‌کشاند و ناراستى و انحراف ، به آتش رهنمون‌مى‌شود (محمدی‌ ری‌شهری، 1393، ج1: 487). دور‌اندیشى در ترک دروغ است مگر به حدّ وجوب برسد، مثل این که به خونریزى یا ارتکاب گناه بینجامد (فیض کاشانی، 1372، ج 5: 336).
حضرت علی(ع) وقتی حکومت را به دست گرفتند در خطبه‌ای به مردم اطمینان دادند و گفتند: "در گرو سخنانی هستم که به شما می‌گویم، خود متعهد به آن هستم، به خدا سوگند به اندازه سر سوزنی چیزی را از شما پنهان ندارم و هیچ نوع دروغی به شما نگویم" (خطبه/16). حکومت امیرمومنان حکومت شفافیت و راستگویی بود و همه چیز در حکومت امیرمؤمنان شفاف‌بود و حضرت اجازه نمی‌داد هیچ نوع دروغی از جمله دروغ مصلحتی، سیاسی و حتی دروغی به نفع حکومت به مردم گفته‌شود.
5.8 امانتداری
امام علی(ع) اساس دینداری را امانتداری و وفای به عهد می‌داند (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 483). مقابل امانتداری خیانت قرار دارد که رسول اکرم(ص) آن را نشانه‌ی نفاق و خروج از اسلام و ایمان دانسته و می‌فرماید که از این طریق می‌توان انسان مؤمن را از منافق بازشناخت. در اهمیت و ارزش امانت‌داری همین بس که انسان در هر حالی می‌بایست امین باشد هر چند که دیگری در حق او خیانت کرده باشد. امام علی(ع) در این باره می‌فرماید: "به کسی که تو را امین قرار‌داده است خیانت‌مکن هر چند او به تو خیانت کرده باشد و راز او را فاش‌مساز اگر چه او راز تو را فاش‌ساخته باشد" (مجلسی، 1386، ج77: 208).

6.8 حفظ کرامت انسانی
کرامت انسانی از روح دمیده شده‌ی خداوند در وجود انسان منشأ گرفته است. برخی از جلوه‌های تحقق کرامت انسانی از دیدگاه امام علی(ع) عبارتند از: 1-برابری، 2-حفظ عزت نفس انسانی، 3-تکریم و احترام به شخصیت انسان (علیخانی، 1377: 219). بنابراین بزرگداشت انسان، وابسته به روح انسانی است که در وجود انسان جاری است. مقام و موقعیت اجتماعی، ثروت‌اندوزی، شرافت‌نسبی و... هیچ یک موجب نمی‌شود که شخصیت انسانی دیگران در نظر گرفته نشود.

7.8 تعاون و همکاری
تعاون موضوعی اجتماعی است و هرکس در هر مقامی برای احقاق حقوق اجتماعی به آن نیاز دارد. از این ‌رو همه افراد به یکدیگر محتاج‌اند و همه باید در حد توان خود تلاش کنند. رفتار مبتنی بر تعاون، کهتر و مهتر نمی‌شناسد و جایگاه اجتماعی افراد در التزام به تعاون دخالتی ندارد همانطور که امام (ع) می‌فرماید که "هیچ‌کس اعم از کوچک و بزرگ از همکاری بی‌نیاز نیست" (خطبه/207). در نگاه کلی همکاری مردم با یکدیگر لازمه‌ی بقای آنان است اما در سطوح کلان همکاری سازمان‌ها و ارگان‌ها در جامعه تضمین‌کننده‌ی آسایش و رفاه و بقای ملت و جامعه می‌باشد. یکی از این سازمان‌ها که موفقیت آن برابر است با سعادت افراد، سازمان آموزش و پرورش می‌باشد که همکاری درونی (مدارس، برنامه‌ریزان، مدیران، معلمین و ...) و بیرونی (وزارتخانه‌های مختلف و ...) در آن سبب تربیت افرادی متناسب با ارزش‌های پذیرفته‌شده در اجتماع می‌شود.

8.8 اتحاد
بزرگترین آرمان انسان مسلمان اعتصام به «حبل اللّه» و اتحاد و وحدت حول محور دین است، راهى را که به ایده‌آل بزرگ آدمى مى‌انجامد، دین معرفى کرده است و یگانه صلاح و مصلحت امت اسلامى و پیروان دین در وحدت «اهل قبله» و پایدارى بر موضع دین در جهت و سمت قبله است (محسنی، 1391: 16-17). امام على(ع)، بر لزوم اتحاد و همدلى در جامعه، بسیار تأکید‌کرده‌است. ایشان اتّحاد را ضامن بقاى حکومت‌ها، و اختلاف را عامل سقوط دولت‌ها مى‌داند. در شناخت ریشه‌هاى اختلاف‌ها و چگونگى دست‌یافتن به وحدت و همدلى، او خود نیز در این جهت، بیشترین تلاش را مى‌کرد و از حقوق مسلّم خود، چشم‌مى‌پوشید تا جامعه در آتش اختلاف نسوزد و مى‌فرمود: "لَیسَ رَجُلٌ ـ فَاعلَم ـ أحرَصَ عَلى جَماعَةِ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله و أُلفَتِها مِنّی": هیچ کس بر اجتماع امّت محمّد، از من حریص‌تر نیست (محمدی ری‌شهری، 67:1396).

9.8 عدالت اجتماعی
ارزش عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که به‌عنوان اصلی بنیادین و بدل‌ناپذیر مطرح‌می‌شود و خداوند بطور قاطع به آن فرمان‌می‌دهد و آن را واجب می‌کند. "إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَن" خدا به عدل و احسان فرمان‌می‌دهد (نحل /90). 
عدالت از نظر على(ع) یکى از اصولى است که مى‌تواند تعادل اجتماعى را حفظ‌کند و به پیکر اجتماع سلامت و به روح آن آرامش‌بخشد و در پرتو عدالت است که جریان امور جامعه در مجراى طبیعى خود قرارمى‌گیرد. هرکس برحسب توانمندى، لیاقت و استعدادش، حق خود را دریافت‌مى‌کند. عدالت از نظر على(ع) آنچنان اهمّیت بالایى دارد که حکومت را براى اجراى عدالت و برقرارى حق، مى‌پذیرد (عظیم‌پور، 199:1384). در حکومت علوی، با عدالت‌گریزان مبارزه می‌شد و فساد ستیزی و مبارزه با فساد از برنامه‌های اصلی آن بود. حکومت علوی درپی احیای سنت برابری و مساوات در بهره‌مندی از بیت‌المال بـود و مصـادره و باز‌پس‌گیری اموال غاصبان از برنامه‌های آن بود (ثواقب، 18:1391).

10.8 داشتن زندگی آزادمنشانه
امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید:"بنده دگری مباش! زیرا خدایت آزاد آفریده است" (نامه/31). براساس روح توحیدی، انسان تنها باید بنده خداوند باشد، نه غیر خدا؛ و اراده خود را تابع مشیت و اراده خداوند قرار دهد و آزادی تکوینی خود را محدود و مقید به خواست خداوند گرداند؛ در این صورت، به زندگی با سعادت در دنیا و آخرت بار خواهد یافت.

9. قلمرو زیست محیطی 
نهج‌البلاغه نیز به عنوان ارزشمندترین و جامع‌ترین کتاب جهان اسلام بعد از قرآن کریم به موضوع محیط زیست در حوزه‌های مختلف پرداخته است. امام علی(ع) نظام آفرینش را در خدمت انسان می‌داند:
آگاه باشید، زمینى که شما را بر پشت خود می‌برد و آسمانى که بر شما سایه می‌گستراند، فرمانبردار پروردگارند و برکت آن دو به شما نه از روى دلسوزى یا براى نزدیک‌شدن به شما و نه به امید خیرى است که از شما دارند، بلکه آن دو، مأمور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت کردند، به آنها دستور داده شد که براى مصالح شما قیام‌کنند و چنین‌کردند (خطبه/143).
مؤلفه‏های این قلمرو عبارتند از: بهره‌گیری صحیح از امور دنیایی، شفقت نسبت به حیوانات.

1.9 بهره‌گیری صحیح از دنیا
در نگاه اسلامی، دنیا مزرعه آخرت است، اما به انسان توصیه شده است که به نحو مطلوب و مناسب از این مزرعه و مطامع آن بهره‌مند باشد. 

2.9 شفقت نسبت به حیوانات
امام علی (ع) در نهج‌البلاغه به مجموعه فضایل رفتاری انسان در رفتار با حیوانات اشاره کرده است که عبارتند از: 1. احساس مسئولیت نسبت به حیوانات، 2. سپردن حیوانات به چوپانی مهربان، 3. فرصت‌دادن به حیوانات جهت تغذیه‌ی کافی، 4. استراحت‌دادن به حیوانات، 5. رعایت عدالت در سوار‌شدن بر حیوانات، 6- مراعات حال حیوانات زخمی، پیر و معیوب (مرادی کهنکی؛ چراغی‏وش؛ نظری، 1397: 126-124).

10. کاربرد تربیتی سبک زندگی علوی
در این پژوهش، راهکار‌های اشاعه‌ی سبک زندگی امام علی(ع) در برنامه‌های درسی نظام تعلیم‌وتربیت در اهداف، محتوا، روش‌های یاددهی _ یادگیری و ارزشیابی تبیین می‌شود. 
جدول شماره 3: راهکار‌های اشاعه‌ی سبک زندگی امام علی(ع) در برنامه‌های درسی
 
ابعاد برنامه‏درسی    راهکار‌های اشاعه‌ی سبک زندگی امام علی(ع)       
اهداف    هدف نهایى از تربیت، رسیدن فرزند به مقام ‏اطاعت وعبودیت الهى است       
     اهداف واسطه‌ای در سبک زندگی علوی در شأن اعتقادی شامل: خداشناسی یا توحید و باورمندی و در شأن فردی شامل: خودشناسی و در شأن اجتماعی شامل: احساس مسئولیت و مشارکت‏جویی و زمینه‏سازی آزادی و عدالت در شأن سیاسی شامل: آینده‏نگری و دوراندیشی؛ در شأن اقتصادی شامل التزام به ارزش‏ها در فعالیت‏های اقتصادی و در شأن زیست محیطی متشکل از بهره‌وری و عمران زمین و دلسوزی و شفقت نسبت به حیوانات است.       
محتوا    بهره‏گیری از مؤلفه‏های اعتقادی، فردی، اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی در متن درس در قالب شعر، حکایت و داستان کوتاه، بحث علمی و حتی تکالیف درسی       
روش‌های یاددهی _ یادگیری    روش الگویابی
روش ابراز مهر و محبت
روش تمرین، تکرار و عادت‌دادن عملی
روش موعظه و نصیحت
روش تشویق و تنبیه است       
ارزشیابی    رعایت اصل تفاوت‌های فردی در ارزشیابی     
بر اساس جدول شماره 3، نخستین کاربرد این پژوهش در تعیین اهدف غایی و اهداف واسطه‏ای در سبک زندگی امام علی(ع) است. به طور کلی هدف اساسی تعلیم‏وتربیت اسلامی، نیل به حیات طیبه یعنی:"تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان به گونه‏ای که بتوانند موقعیت خود و دیگران در هستی را به درستی درک و آن را به طور مستمر با عمل صالح فردی و جمعی متناسب با نظام معیار اسلامی اصلاح نمایند" (مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم‏وتربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی، 1390). این هدف انسان را به نوع خاصی از زندگی رهنمون می‏کند که در آن آدمی
مبدأ و غایت حقیقی جهان را باز می‏شناسد و به او می‏گرود؛ در عرصه جسم، به پاکی، سلامت و قوت نایل می‏گردد؛ گرایش‏ها و هیجان‏های خود را به صورت موجه و مشروع تنظیم می‏کند؛ اراده معطوف به خیر می‏یابد و در عرصه فردی و جمعی، عمل صالح انجام می‏دهد و غنا، عفت، عدالت و رأفت را در جامعه می‏گسترد، و ذائقه توانا برای درک و گرایش به زیبایی می‏یابد (باقری، 1395: 130).
با نگاهى به سیره تربیتى على(ع) آشکار مى‏شود که ‏در نظام تربیت اسلامى هدف نهایى از تربیت، رسیدن فرزند به مقام ‏اطاعت و عبودیت الهى است که در حقیقت همان دستیابی به برترین سطح از حیات طیبه است. امیرمؤمنان على(ع) درضمن حدیثى پیش از تولد فرزند، هدف نهایى از تربیت را به ‏طور غیر‏مستقیم بیان کرده است. ابن‏‏شهر آشوب به سند خود از آن حضرت نقل مى‏کندکه فرمود:"من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکو قامت ننموده‏ام، بلکه از پروردگارم خواسته‏ام تا فرزندانم‏ مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتى با این صفات به‏آنها نظر افکنم مایه چشم روشنى من باشند (همت‏بناری، 1378: 5). 
اهداف واسطه‌ای در سبک زندگی علوی در شأن اعتقادی شامل: خداشناسی، اندیشه‌ورزی در آفرینش،  ایمان، تسلیم و رضا، تقوا، توکل، پناه بردن به خدا و ترس از خدا؛ در شأن فردی شامل: خودشناسی، اندیشیدن در خود، رشد ارزش‌های اخلاق فردی، پرورش قوه‌ی عقل و تفکر، حلم و بردباری و حریص در کسب دانش و تشخیص درونی؛ در شأن اجتماعی شامل: احساس تعهد، احساس مسئولیت، امر به معروف و نهی از منکر، پرهیز از دروغ، امانتداری، حفظ کرامت انسانی، تعاون و همکاری و اتحاد و همبستگی؛ در شأن سیاسی شامل: نقدپذیری، نرم‌خویی و دوراندیشی؛ در شأن اقتصادی با هدف محوری التزام به ارزش‏ها در فعالیت‏های اقتصادی شامل: دوری از اسراف و مصرف‌گرایی، پرهیز از احتکار و انباشت کالا، کسب مال حلال و میانه‌روی در فعالیت اقتصادی؛ و در شأن زیست محیطی متشکل از بهره‌گیری صحیح از امور دنیایی و دلسوزی و شفقت نسبت به حیوانات است.
کاربرد دوم در حیطه‌ی‌ محتوای آموزش است.  محتوای آموزشی در واقع یکی از عناصر مهم  برنامه‏درسی است که از طریق آن، دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت تحقق می‏یابد.  با نگاهی جامع و چند‌ساحتی به انسان، محتوای آموزشی را می‌توان براساس مؤلفه‏های اصلی سبک زندگی علوی یعنی مؤلفه‌های اعتقادی، فردی، اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی تدوین و ارائه نمود. از مؤلفه‏های یادشده می‏توان بادر نظر گرفتن تناسب پایه تحصیلی، در متن درس مختلف و در قالب‏های مختلفی چون شعر، حکایت و داستان کوتاه، گفت‏وگو، نقد و بحث علمی و حتی تکالیف درسی بهره‏گیری کرد.
سومین کاربرد این پژوهش در تعیین روش‏های تربیتی براساس سبک زندگی علوی است. یکی از روش‌های رایج تربیت، روش الگویابی است. انسان به طور طبیعی از سویی الگوپرداز و از دیگر سو الگوخواه است که الگو‏خواهی وی ریشه در ارزش‏پرستی آدمی دارد. قرآن با توجه به این نیاز، به زندگی شخصیت‏هایی همچون حضرت ابراهیم، موسی، مریم، یحیی، یوسف و به خصوص پیامبر اسلام (ص) اشاره می‏کند و همگان را به سرمشق‎‏گیری از زندگی آنان ترغیب می‏سازد. با درنگ در آیات قرآن می‏توان گفت که این کتاب الهی به الگوخواهی مومنان به خوبی پاسخ گفته است؛ زیرا در کنار هر مفهومی، مصداق آن را بیان می‏کند (پورامینی و پور‌امینی، 1397). امیرمومنان فرموده است:"الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم؛ مردم به زمامداران خود شبیه‌تر تا به پدران خود" (حرانی، 1363: 208). از این سخن امام نقش و جایگاه مهم مربی از جهت الگو بودن برای متربی و ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در جنبه‌های گوناگون وی غیرقابل انکار است. روش دوم که از سبک زندگی امام علی(ع) استخراج گردیده، روش ابراز مهر و محبت است. امام علی (ع) در این باره فرموده‌اند:"من احب شیئا لهج بذکره؛ هر که چیزی را دوست بدارد، به یاد آن حریص می‌شود (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 583). سومین روش، روش تمرین، تکرار و عادت‌دادن عملی است. امام علی(ع) عادت را طبع دوم انسان قرار داده است؛ یعنى کارى را که آدمى مکرّر کرد و به‌آن عادت کرد، چنان راغب به‌آن مى‏شود که گویا در او طبعى به‌هم رسیده، غیر‌طبعى که بر آن خلق شده است؛ آن طبع دوم او را به ‌آن کار وا‌ مى‏دارد، چنان‌که طبع‌هاى خلقى منشأ کارها می‌شوند و مراد از «طبع» خو و خصلت است، پس آدمى باید به‌قدر مقدور به‌کارهاى خیر عادت کند که دیگر بالطبع مایل به آن‌ها شود و ترک نکند و هم‌چنین اجتناب‌کند از عادت به‌کار بد که بعد از عادت‌، ترک آن برای او بسیار دشوار شود (خوانسارى‏، 1384، ج1: 185). روش چهارم، موعظه و نصیحت است. امام علی(ع) نقش تربیتی موعظه را به گونه‌ای توصیف می‌کند که به نظرمی‌رسد بر سایر روش‌های  تربیتی برتری دارد، و آن را به نوری تشبیه می‌کند که هنگام تابیدن برنفس انسان به آن نورانیت و روشنایی می‌بخشد:"المواعظ صقال النفوس، و جلاء القلوب؛ موعظه نفس انسان ها را صاف و نورانی می‏کند" (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 72). روش پنجم، تشویق و تنبیه است. امام علی(ع) در نامه خود به مالک اشترمی‌فرماید:"هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند؛ زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی‌رغبت و بدکاران در بدکاری تشویق می‌گردند؛ پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده" (نامه/53).
چهارمین کاربرد این پژوهش در حیطه‌ی‌ ارزشیابی است. ارزشیابی به عنوان یکی از عناصر مهم برنامه درسی، فرایند تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی و پرورشی به طور واقعی از طریق برنامه‏های درسی و آموزش است (تایلر، 1398 : 125). آنچه که لازم است در بحث ارزشیابی همواره مد نظر مربیان قرار بگیرد، تفاوت‏های فردی افراد است. در واقع ارزشیابی متناسب با سطح آمادگی افراد و میزان آموخته‏های آنان انجام می‏گیرد که ممکن است به دلیل تفاوت‏های مختلف افراد از نظر سطوح مختلف شناختی، عاطفی و مهارتی، در شرایط  متفاوت و در افراد مختلف، نتایج متفاوتی داشته باشد. خداوند در آیه‌های بسیاری (زخرف/ 32، بقره/ 233 و 286، انعام/ 152، اعراف/ 42 و مؤمنون/ 62) به تفاوت‌های انسان‌ها با یکدیگر اشاره کرده است. امام علی(ع) نیز در خطبه‌ی 31 نهج‌البلاغه و در حدیثی به تفاوت‌های فردی اشاره کرده و می‌فرمایند: "خیر مردم در تفاوت آن‌ها است و اگر همه مساوی باشند، هلاک می‌شوند" (مجلسی، 1386، ج17: 101). از این رو تفاوت‌های فردی باید به صورت یک اصل در حیطه‌ی ارزشیابی مورد توجه قرارگیرد. از این منظر مربی تلاش می‌کند تا هر یک از دانش‌آموزان خود را به بالاترین سطح پیشرفت خودشان برساند و نه سطحی که بصورت قراردادی برای همه یکسان تعریف شده است.  

 

11. نتیجه‌گیری
هدف پژوهش حاضر تبیین مؤلفه‏های سبک زندگی بر اساس آموزه‌های تربیتی امام علی(ع) و کاربرد آن در تربیت بود. یافته‌های حاصل در این پژوهش حاکی از آن است که در نگاه آن حضرت به تمام جنبه‌های رشد انسان در فرایند تعلیم‌وتربیت توجه شده‌است. از دیدگاه ایشان غایت تمام فعالیت‌های تربیتی، تکامل و تعالی معنوی انسان برای وصول به مقام اطاعت و عبودیت حق تعالی است. سبک زندگی از نظر ایشان در شش قلمرو اعتقادی، فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی قابل مطالعه است. قلمرو‌های مذکور در فرایند تعلیم وتربیت از یکدیگر جدا نیستند و به صورت پیوسته و درهم‌تنیده به‌کار‌گرفته می‌شوند و هماهنگی و رعایت جنبه‌ی اعتدال در کاربرد آنها الزامی است.
اهمیت قلمرو اعتقادی بدان سو است که انسان در مسیر زندگی با اندیشه‌ورزی در آفرینش به معرفت الهی دست‌یابد تا از طریق این شناخت به ایمان به خداوند نائل‌شود. در قلمرو فردی امام علی(ع) از خودشناسی و اندیشیدن در خود به عنوان، نخستین گام در پیمودن مسیر تکامل در زندگی یاد‌می‌کند (دانشنامه نهج‏البلاغه، 1394، ج1: 380) و آن را مقدمه‌ی خداشناسی می‌داند (تمیمی‏آمدی، 1392، ج2: 58). در ادامه بر رشد ارزش‌های اخلاق فردی تأکید ‌می‌شود و بعد از آن  به پرورش قوه‌ی عقل و تفکر اشاره‌می‌شود.
در سبک زندگی علوی حلم و بردباری از اوصاف پرهیزگاران شمرده شده است. امام علی(ع) بر حریص‌بودن در کسب علم و دانش تأکید‌ می‌کنند و می‌فرمایند علم را با حلم بیامیزید (مجلسی، 1386، ج2: 53). در قلمرو اجتماعی، عدالت به عنوان برقرار‌کننده‌ی تعادل اجتماعی؛ اتحاد به عنوان ضامن بقای حکومت‌ها دانسته‌شده‌است. امیرالمؤمنین در امر به معروف و نهی از منکر توصیه‌ می‌کند که پیش از تعلیم و تأدیب دیگران، خود را تربیت‌کنند (مجلسی، 1386، ج75: 60) از این فرمایش امام برمی‌آید مربی ابتدا باید خود را تربیت کند و تمام ویژگی‌های یک الگوی مطلوب را در خود بپروراند تا بتواند متربی را به سوی هدف عالی هدایت‌کند. امام علی(ع) برترین امانتداری را وفای به عهد می‌داند (تمیمی‏آمدی، 1410، ج1: 194). امانتداری و تعهد به سخنان برای مربی از ملزومات است چرا که اقتدار معلم و تاثیر‌گذاری او بر متربی در گرو آن است. در حرفه‌ی خطیر معلمی، حجم زیادی از مسئولیت بر دوش معلم قرار می‌گیرد که هر گونه کاهلی و یا قصور ممکن از منجر به تغییر مسیر و آینده‌ی کودکی معصوم گردد. در مؤلفه‌ی حفظ کرامت انسانی چنین برآمد که بزرگداشت انسان، وابسته به روح انسانی است که در وجود انسان جاری است و یک معلم شایسته همواره باید در روش‌های تربیتی خود به این مهم توجه داشته باشد. دیگر مؤلفه‌ی این قلمرو تعاون و همکاری است که باعث جمع‌شدن نیروهای مختلف در یک جهت ‌می‌گردد. در نتیجه از یک سو باعث افزایش در سرعت انجام کارها می‌شود و از سوی دیگر باعث می‌شود اموری که انجام آن‌ها به تنهایی غیر‌ممکن بود، ممکن گردد. در قلمرو سیاسی، نقد‌پذیری به عنوان مسبب اصلاح حاکم و حکومت و نرم‌خویی و دور‌اندیشی به عنوان ویژگی متقین اشاره  شده است. قلمرو اقتصادی ناظر به دوری از اسراف و مصرف‌گرایی، پرهیز از احتکار و انباشت کالا، کسب مال حلال، میانه‌روی در فعالیت اقتصادی و کسب مال حلال است. معلمی که به حلال‌بودن درآمد خود اهمیت می‌دهد زمان را در حرفه‌ی خود چون گوهری با ارزش می‌شمرد و از هدر‌دادن آن جلوگیری می‌کند. آخرین قلمرو تربیتی سبک زندگی علوی، قلمرو زیست محیطی با دو مؤلفه‌ی بهره‌گیری صحیح از امور دنیایی و دلسوزی و شفقت نسبت به حیوانات است. نتایج پژوهش حاضر با آنچه تحت عنوان ساحت‌های مختلف تربیت در سند تحول بنیادین (1390) آمده است و همچنین یافته‌های پژوهش جانی‌پور (1392) تحت عنوان سبک زندگی بر مبانی قرآن، تاحد زیادی تلائم دارد.
کاربرد تربیتی سبک زندگی علوی در برنامه‌های درسی نظام تعلیم‌وتربیت رسمی و عمومی در حیطه‌‌های اهداف، روش‌های یاددهی- یادگیری، محتوی و ارزشیابی مورد بحث قرار گرفت. هدف غایی تربیت وصول به مقام اطاعت و عبودیت حق تعالی و اهداف واسطه‌ای در شأن اعتقادی دست‌یابی به خداشناسی، اندیشیده‌ورزی در آفرینش، ایمان، تسلیم و رضا، تقوا، توکل، پناه‌بردن به خدا و ترس از خدا است. این اهداف در شأن فردی شامل خودشناسی، رشد ارزش‌های اخلاق فردی، حلم و بردباری، حریص در کسب دانش، تشحص درونی و پرورش قوه‌ی عقلانی است. در شأن اجتماعی نیز اهداف شامل احساس تعهدو مسئولیت‌، امر به معروف و نهی از منکر، پرهیز از دروغ، امانتداری، حفظ کرامت انسانی، تعاون، اتحاد، عدالت و داشتن زندگی آزادمنشانه است. در شأن سیاسی نیز نقدپذیری، نرم‌خویی، آینده‌نگری و در شأن اقتصادی دوری از اسراف و احتکار و انباشت کالا و کسب مال حلال، میانه روی در فعالیت اقتصادی از اهداف مد نظر است. در شأن زیست محیطی دست‌یابی به اهدافی چون بهره‌گیری صحیح از دنیایی، شفقت نسبت به حیوانات مورد نظر است. روش‌های یاددهی- یادگیری شامل الگویابی، ایجاد محبت، تمرین، تکرار و عادت‌دادن عملی، موعظه و نصیحت و تشویق و تنبیه است و در ارزشیابی، توجه به اصل تفاوت‌های فردی از ملزومات دانسته شده است.

قرآن کریم
نهج‌البلاغه. (1380). نرجمه محمد دشتی، چاپ سیزدهم، قم: انتشارات مشهور.
ابن ‌ابی‌الحدید، عبدالحمید. (1393). شرح نهج‌البلاغه، چاپ دوم، تهران: کتاب نیستان.
ابوالحسنی، عباس. (1395). سیری در نهج‏البلاغه-شرح نامه 31، تهران: دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت.
انصاریان، حسین. (1388). چهار نعمت قرآن، پیامبر، اهل بیت، عقل، چاپ یکم، قم: انتشارات دارالعرفان.
باقری، خسرو. (1395). درآمدی بر فلسفه تعلیم‏و‏تربیت جمهوری اسلامی ایران؛ اهداف، مبانی و اصول، جلد اول، چاپ سوم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
بدیعیان، راضیه؛ نوروزی، رضا‏علی. (1388). تربیت دینی در سیره‌ی امام حسین(ع) در واقعه عاشورا، مجله دندان‌پزشکی جامعه اسلامی دندان‌پزشکان، دوره 21، شماره 3.
پور‌امینی، محمدباقر؛ پور‌امینی، محمدحسین. (1397). سبک زندگی: منشور زندگی در منظر امام رضا (ع)، چاپ سوم، مشهد: به‏نشر.
تایلر، رالف. (1398) اصول اساسی برنامه‏ریزی درسی و آموزشی، ترجمه علی تقی پورظهیر، چاپ سیزدهم، تهران: آگه.
تمیمى‏آمدى، عبد الواحد بن محمد. (1410). غرر الحکم و درر الکلم، چاپ دوم، قم: دار الکتاب الإسلامی‌.
ثواقب، جهانبخش. (1391). مبانی و شاخصه‌های حکومت علوی، پژوهشنامه‌ی علوی، سال سوم، شماره 2.
جانی‏پور، محمد. (1392). مراحل و مؤلفه‌های بنیادین الگوی سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم، همایش: کنگره پیشگامان پیشرفت، دوره 4.
جمعی از نویسندگان بنیاد نهج‌البلاغه. (1394). دانشنامه‌ی نهج‏البلاغه، چاپ یکم، تهران: انتشارات مدرسه.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله. (1420ق). المستدرک علی صحیحین، چاپ یکم، بیروت: المکتبه العصریه.
حرانی، ابن شعبه. (1387). تحف‏العقول، ترجمه صادق حسن‌زاده، چاپ نهم، قم: آل علی(ع).
حرانی، ابن شعبه. (1363). تحف‌العقول، چاپ یکم، قم: مؤسسة نشر اسلامی.
خمینی، روح‌الله. (1363). صحیفه نور، چاپ یکم، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره.
خمینی، روح‌الله. (1391). تهذیب نفس و سیر و سلوک از دیدگاه امام خمینی (س)، چاپ سوم، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
خمینی، روح‌الله. (1398). شرح چهل حدیث، چاپ شصت و سوم، قم: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
خوانسارى‏، جمال‌الدین. (1384). شرح‏ غررالحکم ‏و دررالکلم، چاپ ششم، تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
خان‏بیگی، حمزه. (1396). میانه‌روی و اعتدال شاخص وزین تعالیم اسلامی، فصلنامه حبل المتین، دوره 2، شماره 3و4.
دلشاد تهرانی، مصطفی. (1390). رایت درایت: اخلاق مدیریتی در عهدنامه‌ی مالک اشتر، چاپ یکم، تهران: انتشارات دریا.
رشاد، علی‌اکبر. (1380). دانشنامه امام علی(ع)، چاپ یکم، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
رضایی، پروانه. (1389). نگاهی به حقوق حیوانات در اخلاق محیط زیست اسلام از منظر نهج‏البلاغه، نشریه معرفت اخلاقی، سال اول، شماره 3.
شرفی، محمدرضا. (1379). جوان و نیروی چهارم زندگی، چاپ یکم، تهران: سروش.
شیروانی شیری، علی؛ حیدری، فاطمه؛ حسینی، سیده حانیه. (1399). تحلیل محتوای دعای کمیل بر اساس ساحت‌های شش‌گانه تربیت، نشریه‌ی پویش در آموزش علوم انسانی دانشگاه فرهنگیان، شماره 21.
شافعی، محمد بن طلحه. (1421). مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، چاپ یکم، بیروت: دارالبلاغ.
شهریاری، روح‌الله. (1397). اصول پرورش فضائل اخلاقی در فرزندان بر مبنای سیره تربیتی حضرت زهرا(س)، فصلنامه اخلاق، سال 8، پیاپی 54، شماره 32.
طباطبایی، محمد حسین. (1386). ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، چاپ هفتم، قم: بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی.
علیخانی، علی‏اکبر. (1377). کرامت انسانی در سیره‌ی سیاسی امام علی (ع)، مجله فرهنگ، شماره 27و 28.
عظیم‏پور، عظیم. (1384). امام علی(ع) در نهج‌البلاغه، چاپ یکم، قم: زمزم هدایت.
عمید، حسن. (1390). فرهنگ عمید، چاپ سی و هشتم، تهران: امیرکبیر.
فیض‏الاسلام اصفهانی، علی‌نقی. (1379). ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، چاپ یکم، تهران: نشر فیض‏الاسلام.
فیض‌کاشانی، محمد بن مرتضی. (1372). راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، چاپ اول، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى‌.
فاضل قانع، حمید. (1392). سبک زندگی بر اساس آموزه‌های اسلامی (با رویکرد رسانه‌ای)، چاپ دوم، قم: مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما.
فقیهی، علی‏نقی؛ نجفی، حسن؛ دریساوی، سمیه. (1394). سبک زندگی پیامبر(ص) و ائمه(ع) در مواجهه با دیگران، فصلنامه سراج منیر، دوره 6، شماره 19.
کشاورز، سوسن؛ ترکاشوند، سینا. (1396). تبیین سیره‌ی تربیتی امام صادق(ع) جهت ارائه الگویی برای سبک زندگی اسلامی، فصلنامه تربیت اسلامی، سال 12، شماره 24.
کریمی، علی. (1385). نظارت و نقد قدرت در حکومت علی(ع)، فصلنامه شیعه‏شناسی، سال چهارم، شماره 16.
کلینی، محمد بن یعقوب. (1407). الکافی، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیه. 
کلینی، محمد بن یعقوب. (1377). اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، چاپ سیزدهم، تهران: گلگشت.
لیثی واسطی، کافی الدین ابی الحسن علی. (1377). عیون‌الحکم و المواعظ، چاپ یکم، تهران: مؤسسه‌ی فرهنگی دارالحدیث.
مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران (1390). تهران: دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش.
میرباباپور، سید مصطفی. (1396). رابطه ایمان و معرفت از منظر علامه مصباح یزدی، فصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسلامی، سال 4، ش 2.
مصباح، محمد تقی. (1389). ترس از خدا و نقش سازنده‌ی آن در زندگی، نشریه معرفت، سال 19، شماره 153.
محمدی‏ ری‌شهری، محمد. (1390). تفسیر قرآن ناطق، چاپ سوم، قم: دارالحدیث.
محمدی‏ ری‌شهری، محمد. (1393). منتخب میزان الحکمه، نرجمه حمید رضا شیخی، چاپ چهاردهم، قم: دارالحدیث.
محمدی ری‌شهری، محمد. (1396). سیاست‏نامه امام علی (ع)، ترجمه مهدی مهریزی، چاپ چهارم، قم: دارالحدیث.
محسنی، محمد آصف. (1391). تحقق اتحاد امت اسلامی، چاپ دوم، کابل: رسالت.
مطهری، مرتضی. (1394). سیری در نهج‌البلاغه، چاپ پنجاه و هشتم، تهران: صدرا.
مطهری، مرتضی. (1376). مجموعه آثار، چاپ هفتم، قم: صدرا.
مجلسی، محمدباقر. (1386). بحارالانوار، چاپ چهارم، تهران: اسلامیه.
مصباح، محمدتقی. (1380). به سوی خودسازی، چاپ یکم، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره.
مکارم شیرازی، ناصر. (1392). اخلاق اسلامی در نهج‏البلاغه، چاپ چهارم، قم: نسل جوان.
مکارم شیرازی، ناصر. (1385). پیام‌های امیر‌المؤمنین علیه السلام، چاپ یکم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
مرادی ‌کهنکی، فاطمه؛ چراغی‌وش، حسین؛ نظری، علی. (1397). نقش آخرت‌گرایی در رابطة انسان و محیط‌ زیست از دیدگاه نهج‌البلاغه، فصلنامه پژوهشنامه نهج‏البلاغه، دوره 6، شماره 22.
معارف، مجید؛ قاسمی حامد، مرتضی. (1396). کارکرد‌های عقل در نهج‏البلاغه، پژوهش‏های قرآن و حدیث، سال 50، شماره 2.
معین، محمد. (1386). فرهنگ معین، چاپ سوم، تهران: زرین.
محدث، حسین بن محمدتقی. (1408). مستدرک الوسائل، چاپ یکم، بیروت: مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث.
محمدی، مسلم. (1393). فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کلام اسلامی، کلام جدید، ادیان و مذاهب)، چاپ یکم، قم: انتشارات نشر معارف.
نراقی، احمد بن محمد مهدی. (1389). معراج السعاده، چاپ پنجم، تهران: طوبای محبت.
نوری، میرزاحسین. (1408). مستدرک‏الوسائل و مستنبط‏المسائل، ج 11، بیروت: موسسه آل البیت. 
هاشمی شاهرودی، محمود. (1387). فرهنگ فقه، چاپ اول، قم: موسسه دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، مرکز پژوهش‌های فارسی غدیر.
همت‏بناری، علی. (1378). امام علی و تربیت فرزند (1)، فرهنگ کوثر، شماره 34.

Creswell, John W. (2007). Qualitative Inquiry and Research Design: Choosing Among Five Approches. London: Sage Publication. 
Maykut, P. & Morehouse, R. (1955). Beginning Qualitative Research: A Philosophic and Practical Guide. London: Falmer Press.