نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه جهرم, ایران/جهرم
چکیده
در دورۀ صفوی شعر آیینی به ویژه رواج بسیاری یافت و توجه به شخصیت والای امام علی(ع) منجر به آفرینش اشعار علوی متعددی شد. فیلیپ هامون، یکی از کسانی است که در حوزة نشانهشناسی شخصیت، آرای وی جامع نظرات نشانهشناسان پیشین است. در نظریۀ وی شخصیتها بر اساس چهار اصل از نظر انواع، دال و مدلول، سطوح توصیف شخصیت پردازش میشوند. طبق الگوی نشانهشناسی هامون، شخصیت امام علی(ع) جزء شخصیتهای مرجعی مذهبی و دینی به شمار میآید. در محور امام علی(ع) به عنوان دال، در شعر دوره صفویه به ذکر نام و نسب و ویژگی ولادت وی در کعبه پرداخته میشود. در محور مدلول بودن شخصیت امام بیشتر برخی ویژگیهای اخلاقی امام چون شجاعت، علم و دانش، بخشندگی، دینداری، سخنوری و عدالت پرداخته شده است. در محور سطوح تحلیل شخصیت امام علی(ع)، برخی معتقدات شیعه چون: شفاعت، امامت و ولایت، تولا و تبرا، توجه به آیات و روایات و تجلیل زائران و حرم ایشان از محورهایی بوده که شاعران این دوره به آن نظر داشتهاند. تحلیل شخصیت امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی بیانگر جایگاه برجسته امام علی(ع) در اسلام و بیان اوصاف و فضایل آن حضرت است و میتواند دلیلی برای اثبات حقانیت وی در امامت و جانشینی رسول خدا(ص) باشد. همچنین در اشعار ایشان امام به عنوان حقیقت دینی و نمونۀ انسان کامل معرفی شده است. این مقاله، به صورت توصیفی-تحلیلی، سیما و سیرۀ امام علی(ع) را در مدایح علوی دورۀ صفوی بر اساس نظریات فیلیپ هامون واکاوی کرده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Analysis of the personality of Imam Ali (AS) in the poetry of the Safavid period based on the theory of Philip Hamoun
نویسنده [English]
- Fatemeh Taslim jahromi
Associat Professor, Persian language and literature Department, Jahrom University
چکیده [English]
During the Safavid period, ritual poetry became very popular, especially with the subject of Imam Ali (AS).Philip Hamoun, a contemporary French theorist and semiotician, is one of the most influential figures in the field of personality semiotics. In his theory, characters are processed based on four principles in terms of types of signifiers and meanings, and descriptive levels of character. According to Hamoun’s semiotic model, the personality of Imam Ali (AS) is one of the religious reference personalities. In the axis of Imam Ali (AS) as a signifier, poetries in the Safavid era, have mentioned his name, his ancestry and the characteristics of his birth in the Kaaba. In the axis of the meaning of Imam’s personality, some of the moral features of the Imam such as his courage, science and knowledge, generosity, religiosity, eloquence and justice have been discussed.
In the axis of levels of analysis of the Imam’s personality, some Shiite beliefs such as: intercession, Imamate and guardianship, Tula and Tabra, attention to verses and hadiths and glorification of pilgrims and their holy shrine have been among the main features that poets of this period have taken into consideration.
The analysis of the personality of Imam Ali (AS) in the poetry of the Safavid era portrays the prominent position of Imam Ali (AS) in Islam and the manifestation of his attributes and virtues can be a motive to prove his true legitimacy in the Imamate and succession to the Prophet.Also the poems introduce the Imam as a religious truth and an example of a perfect human being.Based on the theories of Philip Hamoun, this article, in a descriptive-analytical manner, has analyzed the image and biography of Imam Ali (AS) in the Alawite praises during the Safavid period.
کلیدواژهها [English]
- Safavid Poetry
- Alavi Eulogy
- Imam Ali
- Philip Hamoun
واکاوی شخصیت امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی
براساس نظریۀ فیلیپ هامون
فاطمه تسلیم جهرمی*
چکیده
در دورۀ صفوی شعر آیینی به ویژه رواج بسیاری یافت و توجه به شخصیت والای امام علی(ع) منجر به آفرینش اشعار علوی متعددی شد. فیلیپ هامون، یکی از کسانی است که در حوزة نشانهشناسی شخصیت، آرای وی جامع نظرات نشانهشناسان پیشین است. در نظریۀ وی شخصیتها بر اساس چهار اصل از نظر انواع، دال و مدلول، سطوح توصیف شخصیت پردازش میشوند. طبق الگوی نشانهشناسی هامون، شخصیت امام علی(ع) جزء شخصیتهای مرجعی مذهبی و دینی به شمار میآید. در محور امام علی(ع) به عنوان دال، در شعر دوره صفویه به ذکر نام و نسب و ویژگی ولادت وی در کعبه پرداخته میشود. در محور مدلول بودن شخصیت امام بیشتر برخی ویژگیهای اخلاقی امام چون شجاعت، علم و دانش، بخشندگی، دینداری، سخنوری و عدالت پرداخته شده است. در محور سطوح تحلیل شخصیت امام علی(ع)، برخی معتقدات شیعه چون: شفاعت، امامت و ولایت، تولا و تبرا، توجه به آیات و روایات و تجلیل زائران و حرم ایشان از محورهایی بوده که شاعران این دوره به آن نظر داشتهاند. تحلیل شخصیت امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی بیانگر جایگاه برجسته امام علی(ع) در اسلام و بیان اوصاف و فضایل آن حضرت است و میتواند دلیلی برای اثبات حقانیت وی در امامت و جانشینی رسول خدا(ص) باشد. همچنین در اشعار ایشان امام به عنوان حقیقت دینی و نمونۀ انسان کامل معرفی شده است. این مقاله، به صورت توصیفی-تحلیلی، سیما و سیرۀ امام علی(ع) را در مدایح علوی دورۀ صفوی بر اساس نظریات فیلیپ هامون واکاوی کرده است.
کلیدواژهها: مدایح علوی، دوره صفوی، امام علی(ع)، فیلیپ هامون.
1. مقدمه
در دورۀ صفویه برای نخستین بار تشیع مذهب رسمی ایران شد و در شعر و ادبیات این دوره بازتابهای وسیعی یافت و منجر به رشد فزایندۀ شعر مذهبی و آیینی شد. در آن روزگار، کوی و برزن شاهد گذر مکرر دستههای موسوم به تولّایی و تبرایی بود که پیشهشان، خواندن اشعاری در تولای اهل بیت و تبرّا از دشمنان این خاندان بود. در پس این دستههای پرتعداد تولایی و تبرایی، عدۀ بیشماری از شعرای شیعه بودند که اشعار این دستهها را میسرودند. صفویان، همچنین شاعران را به سرودن اشعار مذهبی فراخواندند و صلات گران به چنین اشعاری دادند. مثلاً بنا به رسم خوانش اشعار در دربار و برای نشاندادن شکوه و جلال دربار، شاهان صفوی هنگامی که سُفرای ازبک و عثمانی را به حضور میپذیرفتند، فرصتی کافی نیز به شعرا میدادند تا در برابر این سفرا لب به مدایح شیعی و علوی بگشایند. در چنین مجلسی بود که شانیتکلو، شاعر قرن یازدهم، شعری در مدح امیرمؤمنان(ع) خواند و چون به این بیت رسید:
اگر دشمن کِشد ساغر وگر دوست
به طاق ابروی مردانۀ اوست
«شاه امر فرمود که زر بسیار در یک کفۀ ترازو ریخته و در کفۀ دیگر مولانا را بهوزن درآورده آن نقود را به صلۀ این شعر به او عطا فرمود»(نصرآبادی، 1379: 9) و (الذریعه، 1313 :ج4/ 494). به این ترتیب شعر دورۀ صفویه که جایگاه جلوههای انبوه عشق و ارادت شاعران در مدح، منقبت حضرت امام علی(ع) است و بیش از سایر ائمه، به مدح امام علی(ع) به عنوان نماد تشیّع در مقابل اهل تسنن توجه شده است.
در این دوره مناقبسرایان و شاعران بسیاری وجود دارند که در اشعارشان مدایح علوی به چشم میخورد که از برجستهترین آنها میتوان به: صائبتبریزی، محتشم کاشانی، بیدل، بابافغانیشیرازی، وحشیبافقی، فیضکاشانی، واعظقزوینی، کلیمکاشانی، عرفیشیرازی، اهلیشیرازی، شیخ بهایی و... اشاره کرد.
مدایح علوی غالباً در قالب قصیده و ترکیببند سروده شده است و فخامت و جزالت و لحنی حماسی دارد. شعر علوی در ادب پارسی بسان هر پدیدۀ انسانی دیگر، تابعی از اوضاع جامعه و تحولات آن در گذر تاریخ است؛ از این رو شایسته است که برای شناخت شعر علوی در ادب پارسی، سیر تحولات آن را در تاریخ ادبیات بررسی کرد.
نمونۀ والای اخلاق فردی و اجتماعی حضرت علی(ع) از جنبههای مختلف، در ادبیات بازتاب گستردهای یافته است، و در دورۀ صفوی جنبههای مختلفی مییابد. توجه به این نکته ضروری است که شاعران این دوره در درجۀ نخست شاعرند و بیشتر از تبلیغ، تحتتأثیر ذات شاعرانه خود قرار دارند. بسیاری از این حسن تعابیر حاصل خلوص نیّت گویندگان است، اما گاهی عدم بینش صحیح و عمیق آنان نسبت به درک موازین شیعه به دلیل نوپا بودن این مذهب در برخی نقاط سنینشین و گستردگی قلمرو صفویه، آشکار است و روی هم رفته فقر اطلاعاتی درباره مذهب شیعه در آغاز سرایش اشعار و مدایح آیینی وجود دارد(رک: طغیانی، ۱۳۸۵: 188).
دربارۀ کاربرد نشانهشناسی برای شناخت شخصیت، نخستین تلاشها در آثار صورتگرایان و ساختگرایانی چون پراپ دیده میشود و بعدها فیلیپ هامون نشانهشناس فرانسوی آن را بر اساس انواع شخصیتها در چهار اصل تاریخی، اسطورهای، مجازی و اجتماعی، دال، مدلول و توصیف سطوح شخصیت به طور مفصل تحلیل کرد. از آنجا که امام علی(ع) از شخصیتهای تاریخی و دینی به شمار میآید، مدایح علوی دورۀ صفوی نیز مصداق مناسبی برای این نگرش است.
2. پیشینه و ضرورت تحقیق
پیشینۀ تحقیق دربارۀ مدایح علوی در شعر فارسی و عربی گسترده است و اغلب کتابها چون: مناقب علوی در شعر فارسی(1365) از احمد احمدی بیرجندی، آینۀ آفتاب(1369) به کوشش محمود شاهرخی و مشفق کاشانی؛ مناقب علوی در شعر فارسی(1381) از ابوالقاسم رادفر و دیگران، به جمعآوری یا گزیدۀ مناقب علوی در شعر فارسی پرداختهاند.
از جمله پژوهشهای منتشر شده فارسی که به نحوی اشعاری مرتبط به امام علی(ع) را تحلیل یا به طرق مختلف مباحث ادبی مربوط به آن امام همام را واکاوی کردهاند میتوان به: «گونهشناسی اوصاف امام علی(ع) در شعر فارسی»(1379) از محمدرضا صرفی، «مناقب علوی در مثنوی مولوی»(1383) نوشتۀ محمدحسن فؤادیان و کتابهای: در بارگاه آفتاب (1380) از علیرضا میرزامحمد و پژوهشی تفکر شیعه در شعر دورۀ صفویه(1385) از اسحاق طغیانی اشاره کرد.
همچنین رضایی و هاتفی نیز در مقالهای با عنوان «سیما و سیرۀ حضرت علی و اهلبیت(ع) در تذکرهالاولیای عطار نیشابوری»(1397) از الگوبرداری متصوفه از چهرۀ اهلبیت و مهرآوران و شاهبلاغی نیز در مقالهای با عنوان «آموزههای علوی در دورۀ نخست شعر فارسی»(1397) از تأثیر سخنان حکیمانۀ امام علی(ع) یا تشابه آنها در سرودههای قرن سوم، سخن گفتهاند. اسداللهی و فتحی نیز در مقالهای با عنوان «بینامتنیّت در سیمای علی(ع) در شعر سنایی و ناصرخسرو (۱۴۰۰) به این نتیجه رسیدهاند که اشعار سنایی و ناصرخسرو در موضوعات گوناگون، ارتباط خاص و معناداری دارند. اما دربارۀ تحلیل شخصیت امام علی(ع) در مدایح علوی دورۀ صفوی بر اساس الگوی فیلیپ هامون، این نخستین پژوهشی است که به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است. گفتنی است که با توجه به تعدد این اشعار، منظومههای داستانی دربارۀ امام علی(ع) در دورۀ صفوی در دایرۀ این تحقیق قرار ندارد.
برای رویکرد نشانهشناسی فیلیپ هامون نیز از مقاله وی با عنوان «نشانهشناسی شخصیتهای داستانی»(1972) استفاده شده است. از این الگو، بیگزاده و دیگران در مقالۀ «بررسی شخصیت امام علی(ع) در خاوراننامه»(1398) استفاده کردهاند.
3. بحث
1.3 شخصیّت از دیدگاه فیلیپ هامون
هامون، شخصیت را به عنوان عنصری نشانهای در نظر میگیرد که از دال و مدلول تشکیلشده و به این طریق مبانی نشانهشناسی شخصیت را گسترش میدهد. از نظر وی «شخصیت مجموعهای هماهنگ از نظامهای برنامهریزیشده است که پیبردن به هویت او در گرو خوانش متن است»(هامون، 1990: 2).
وی شخصیّت را نشانهای میداند که از دال شامل: نام، جایگاه نحوی و بُعد بلاغی و مدلول صفات، کنش گفتاری و کنش رفتاری تشکیل میشود. به طور کلی با بررسی نشانهشناسی شخصیّت با تکیه بر ویژگیها و صفات، به لایههای عمیق درونی شخص میتوان پی برد و این مجموعه رفتارها را الگوی خویش قرار داد. اصول هامون را شکل زیر میتوان تشریح کرد:
1. انواع شخصیت
در اصول نظریۀ هامون، انواع شخصیتها به این صورت طبقهبندی میشوند:
1. شخصیتهای مرجعی شامل اشخاص تاریخی، اسطورهای، مجازی و اجتماعی.
2. شخصیتهای واسطه یا اشارهگر که نشانگر حضور نویسنده یا خوانندهاند.
3. شخصیتهای به یادآورنده.
2. سطوح وصف شخصیت
در سطوح وصف شخصیت به ابعاد ظاهری، روانی و اجتماعی شخص از طریق ساختار بازیگران و ساختار عوامل توجه میشود. در ساختار بازیگران صفات بارز و خاص و ... به استخراج و کشف محورهای دلالی میانجامد و در سطح عوامل نیز الگوی کنشی تحلیل میشود و اشخاص بر اساس جایگاه کنشی که در متن دارند، تقسیم میشوند.
3. شخصیت به مثابه مدلول
هامون شخصیت را مدلول ناپایداری میداند که قابل تحلیل و توصیف است و این مدلول، عبارت است از جملات و عباراتی که شخصیت بر زبان میآورد یا عباراتی که از زبان دیگر شخصیتها دربارۀ آن شخصیت گفته میشود (هامون، 1990: 28). در این راه وی به دو معیار کمّی و کیفی توجه میکند. در معیار کمّی وی به اطلاعاتی که پی در پی و واضح دربارۀ شخصیت داده میشود، و در معیار کیفی به اینکه اطلاعات به دست آمده دربارۀ شخصیت به صورت مستقیم یعنی توسط خود شخصیت یا غیرمستقیم یعنی از طرف سایر شخصیتها و راوی ارائه شده، توجه میکند.
4. شخصیت به عنوان دال
هامون با اسمها و صفات شخصیت، سطح دلالی شخصیت معرفی میکند (نک: حمدانی، 2015: 51). وی میگوید دال اصلی در شخصیت، اسم خاص یا عَلَم است؛ زیرا این اسم ویژگیها و پایههای دلالی و نشانهای شخصیت را آشکار میکند. وی شخصیت دال علاوه بر اسم علم از راه ضمیر و تأکید بر بُعد بلاغی آن نیز تحلیل میکند. ضمایر در تکوین و تشکیل شخصیّت داستان، نقشی ضعیفتر از اسم خاص را ایفا میکنند؛ چرا که اسم خاص، باعث تمایز روشن شخصیّتها از یکدیگر در داستان میشود. در بُعد بلاغی نیز، اسامی خاص به منظور اشاره، رمز و هنجارشکنی به کار میروند و از ابعادی مجازی، استعاری و کنایی که خود بر پایۀ مجاز، استعاره، کنایه، رمز و... شکل گرفته، برخوردار میشوند(رک: حمداوی، 2015: 55-59).
4. واکاوی شخصیت امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی برمبنای الگوی فیلیپ هامون
1.4 شخصیت امام علی(ع) به مثابۀ مدلول در شعر دورۀ صفوی
1.1.4 صفات
صفات به کار رفته برای امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی یا دلالت بر قدرت جسمانی و جنگاوری آن حضرت دارند یا خصوصیّات اخلاقی او را نشان میدهند. در بین اینها، بیان صفات با کارکردهای اخلاقی امام بسامد بیشتری دارد.
1.1.1.4 سخاوت و بخشش
سخاوت از فضایل حضرت علی(ع) است که در شعر دورۀ صفوی نیز بازتاب یافته و القابی چون: ابوالیتامی و المساکین، امیرالبَرَره، مُنْفِق، سید البَرَرَه، قائد البَرَرَه، کَنَفُ الفُقَراء و باب الحطّه، بیانگر گشادهدستی و بخشایش آن مولای متقیان است. امام علی(ع) در خطبۀ 139 نهجالبلاغه به ویژگی بخشش خود اشاره میکند و میگوید: «هیچکس پیش از من به پذیرفتن دعوت حق نشتافت و چون من توفیق صلۀ رحم و افزودن در بخشش و کرم نیافت»(1379: 139).
همچنین شأن نزول آیاتی چون آیۀ 11 سورۀ مائده که مربوط به صدقهدادن انگشتر بههنگام رکوع و آیاتی از سورۀ انسان مشخص میکند که در میان صحابه، کسی بخشندهتر و سخاوتمندتر از امام علی(ع) نبوده است. شاعران دورۀ صفوی نیز به این روایات مربوط به امام علی(ع) توجه داشتهاند:
در رکوع انگشتریدادن به سائل گشته است
مهر منشور سخایت یا امیرالمؤمنین
(محتشمکاشانی،1389 : 401)
نازلشدن سورۀ انسان در شأن اهل بیت(ع) و واقعۀ انفاق سه روزۀ آنان به اسیر و یتیم و فقیر، نیز یکی از حوادث مهم تاریخی بوده است که توجه شاعران را به خود جلب کرده است و از عطار و سنایی گرفته تا شاعران دورۀ صفوی چون لامع قهستانی (احمدی بیرجندی، 1379: 54) دربارۀ آن داد سخن دادهاند.
گو اینکه وجود مبارک حضرت علی(ع) نیز خود برترین عطیۀ الهی است. شاعران دورۀ صفوی نیز با توجه به شأن نزول آیاتی از سورۀ انسان، آفرینش هستی را نتیجۀ جود آن حضرت دانستهاند:
از ابر دست حیدر کرّار قطرههاست
آن دانهها که حاصل این بحر اخضرست
(فغانی، 1353 : 21)
2.1.1.4 سخنگویی و فصاحت کلام
یکی دیگر از اوصاف شخصیتی امام علی(ع) فصاحت کلام است و چنانکه شارح نهجالبلاغه میگوید کلام وی فوق کلام مخلوق و تحت کلام خالق و رسول خداست و همۀ فصحا و بلغا در برابر عظمت کلامش و ابعاد گستردهاش اظهار عجز کردهاند: «اما الفصاحه، فهو امام الفصحاء و سیدالبلغاء و عن کلامه قیل دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقین» (ابنابیالحدید، 1425:ج 11/48).
شاعران دورۀ صفوی نیز به این ویژگی امام در مدایح و مناقب خود توجه داشتهاند:
آن مسیحا عبارتى که ز نطق
مرده را روح در بر اندازد
(حزینلاهیجی، 1350: 141)
3.1.1.4 عدالت و جوانمردی
حضرت علی(ع) نماد عدالت است و وقتی نام عدالت برده شود نخستین نمونه و الگوی آن، که بلافاصله به ذهن بسیاری از دوست و دشمن تداعی میشود، نام علی(ع) است.
امام علی(ع) چنان بر عدالت پای میفشرد که با دیدن صحنۀ تلخ و دردآلود فقر و فلاکت برادرش عقیل و فرزندان پریشانحال او، بر عواطفش پای گذاشت و با داغکردن و نزدیککردن آهن سرخشده و برخاستن نالۀ عقیل، به او نهیب زد که علی(ع) طاقت آتش سوزان عذاب الهی را ندارد(1379: 272).
با وجود آنکه عدالت علی(ع) برجستهترین ویژگی آن حضرت است و نقشهای فوقالعادۀ اجتماعی دارد، در شعر صفویه به آن توجه و تأکید بسیاری نشده است. در واقع سخن گفتن از عدالت علی(ع) کاربردی جز آفرینش مضامین خیالانگیز ندارد و سخنگفتن از عدل از وی آگاهیبخش نیست و تعارضی با بیعدالتی شاهان و حکومت صفویه نیز ندارد. دلیل اصلی این امر در حقیقت آن است که خلفای اموی و عباسی و حاکمان و پادشاهان ستمگر ایران با عملکرد خود عملاً جایی برای فهم معنا و ارزش عدالت باقی نگذاشتند و ملت ایران و شاعران نیز به دلیل فقدان تجربۀ زیسته از عدالت، زیستن در محیط خالی از عدل را طبیعی میدانستند. با این احوال در شعر دورۀ صفویه هرجا در اشعار به عدل امام علی(ع) اشاره شده بیشتر شبیه مدح معمول برای شاهان است تا توجه به ویژگیهای شخصیتی و سیرۀ امام علی(ع):
چو عدل او کند امداد عاجزان،
شاید که پوستین ز تن شیر نر کَنَد روباه
(طالبآملی، 1346: 94)
4.1.1.4 شجاعت
از خصوصیات و ویژگیهای بارز امام علی(ع) شجاعت و دلاوری ایشان است. چون به زندگی امام علی(ع) بنگریم، درمییابیم که وی از بیستسالگی یا اندکی بیشتر در جنگهای مختلف مسلمانان حضور داشت و خود در خطبۀ معروف به قاصعه نیز میفرماید: «من در نوجوانى و خردى، بزرگان عرب را پست کرده و به خاک درانداختم و شاخهاى برونآمده و سرکردگان مخالف و شورشى دو قبیله ربیعه و مضر را شکستم»(1379: 233). در جنگ خیبر امام علی(ع) با شجاعت و نیروی خود در قلعۀ خیبر را از جنس سنگ و طول آن چهار ذرع و پهنای آن دو ذرع بوده است، از جا درآورد(حلبی، 1442:ج 3/54)
شجاعت از دوران نوجوانی و با شکست پهلوانان نامداری چون: عمروبنعبدوود، مرحب خیبری، عنتره و... جنگاورى ایشان را زبانزد شاعران و ادیبان و فصیحان عرب کرد. القاب و صفاتی چون حیدر، کرّار، صفدر، ضرغام، اسدالله الغالب، سیفالله، سیفالرسول، قاتلالفَجَره، مُبید الشرک، ابوالقصم، امیر الجُیُوش و... نیز به لحاظ شجاعت، پهلوانی و جنگآوری که به امیرالمؤمنین داده شده است در شعر دورۀ صفوی نیز بازتاب دارد.
شاعران دورۀ صفوی نیز امام علی(ع) را مجاهدی میدانند که با داشتن شرایط جهاد چون از خودگذشتگی و ایثار، قدرت جسمی و روحی شایستگی سرپرستی دین اسلام دین اسلام را پس از نبی مکرم اسلام یافت، با شمشیر ذوالفقار که از بهشت فرستاده شده بود، با کفّار و مخالفان اسلام جنگید و با شجاعت و جنگاوری خود چاه نفاق را پُر و چشم فتنه را کور کرد و مسلمانان را متحد شاخت به گونهای که فرشتۀ رسول در وصف او از طرق حق گفت: «لا فتی الا علی، لاسیف الا ذوالفقار»(مفید، 1376:ج 1/68)
شاعران این دوره همچنین برای بیان شجاعت بیمانند امام به حدیث لافتی که جبرئیل در جنگ احد به دلیل جنگاوری و جوانمردی امام علی(ع) بر زبان آورد، بسیار بهره بردهاند:
«لا فتی الا علی» گویند اهل کارزار
ساکنان آسمان «لاسیف الّا ذوالفقار»
(محتشمکاشانی،1389 : 398)
از جمله اوصافی که برای بیان شجاعت آن حضرت مورد تأکید شاعران قرار گرفته است، صفت شیر خدا است که به علت کثرت استعمال، کنایه از ذات شده است و به محض شنیده شدن، تنها حضرت علی(ع) به عنوان مصداق آن در ذهن خواننده شکل میگیرد. شاعران تعبیر شیر خدا را به گونههای شیر حق، شیر یزدان، شیر ربانی، شیرمرد عالم، اسدالله و مطلق شیر استفاده کردهاند:
حیدر صفدر که در رزم از تن شیر فلک
جان برآرد چون برآرد تیغ خونریز از نیام
قاتل عنتر که بر یکران چو مىگردد سوار
مىفرستد خصم را سوى عدم در نیم گام
(محتشم کاشانی 1389: 247-243)
به این ترتیب است که شاعران دورۀ صفوی نتیجۀ شجاعت آن حضرت را پیروزی و تقویت اسلام شمردهاند. همچنین مهمترین مصداقهای شجاعت حضرت علی (ع) را در فتح قلعۀ خیبر، جنگ خندق، جنگ با پهلوانان کفار و یهودی و شکستدادن آنها، خوابیدن در بستر پیامبر در شب هجرت و زره بدون پشت ایشان دانستهاند:
زور سر پنجۀ دلالت او
رعشه در حصن خیبر اندازد
عکس تیغش کند چو جلوهگرى
چشم آیینه جوهر اندازد
(حزینلاهیجی، 1350 : 144)
5.1.1.4 علم و دانش
دانایی و معرفت ایمان علی(ع) که جلوهگاه اصلی آنرا میتوان در نهجالبلاغه یافت، از تنوعی چشمگیر برخوردار است و گسترۀ تمام مسائلی را که در برابر انسان قرار دارد، دربرمیگیرد. چنانکه پیامبر در وصف علم امیرالمؤمنین گفت: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ»(مجلسی، 1403:ج 40/200) یعنی من شهر علمم و علی درِ آن شهر است. هر که دنبال علم است، باید از این در وارد شود. همین یک روایت نشانگر علم فراوان امام علی(ع) است چنانکه خود نیز میفرماید: «سوگند به خدا، اگر بخواهم مىتوانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگى، آگاه سازم، امّا از آن میترسم که با اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا(ص) کافر شوید»(1379 :190).
شاعران دورۀ صفوی نیز برای بیان میزان علم و دانش امام علی(ع) به این حدیث پیامبر استناد کرده و گاه آن را به صورت تضمین و گاهی به صورت حل و اقتباس یاد کردهاند:
اسباب زیورش عمل و دانش است و بس
آن را که ترک زیور و اسباب زیور است
خوانده دَرِ مدینۀ علمش همى رسول
دولت در آن سرى که هواخواه این در است
(فغانی شیرازی، 1353 : 21)
اهلی شیرازی نیز با توجه به همین حدیث پیامبر و سخن امام علی(ع) میسراید:
معنى قول «علىٌ بابُها» آسان مدان
کاین سخن را صدجهان معنى به هربابى دَر است
(اهلی شیرازی 1344: 522)
واعظ قزوینی نیز با توجه به این حدیث، در شعری خود را سگ در شهر علم مینامد (واعظ قزوینی 1359: 476) که بیارتباط با لقب شاه عباس اول صفوی هم نیست.
شاعران دوره صفوی در کنار علم و دانش به درایت، رای و خرد و دوراندیشی امام علی(ع) نیز توجه داشتهاند:
همان که یوسف رأیش چو پرتو اندازد
به سینهاى که دهد تیرگى به سینۀ چاه
چنان شود که بر این نیل برکه نصب کنند
به دست شعشعه فوارههاى نور از آه
(طالبآملی، 1346: 94)
2.4 شخصیت امام علی(ع) به عنوان دال
1.2.4 ذکر نام و نَسَب
تقریباً در تمام اغلب مدایح و مناقب علوی در دورۀ صفوی، نام و نسب امام علی(ع) آمده است. در کنار نام و نسب، شاعران این دوره، شاعران به مشهورترین این لقبها یعنی: مرتضی، اسدالله، حیدر، فاتح خیبر، صفدر، ولیالله، یعسوب دین، شیرخدا، یدالله، ساقی کوثر، حیدر کرّار، خواجۀ قنبر و... و کنیههای مشهور چون ابوالحسن، ابوتراب و... نیز اشاره کردهاند. مثلاً محتشم کاشانی اغلب این القاب را در قصیدۀ منقبتی خود آورده است:
سرور فَرُّخرخ عادل دل دلدلسوار
قسور جنگآور اژدر دَرِ لیثانتقام
حیدر صفدر که در رزم از تن شیر فلک
جان برآرد چون برآرد تیغ خونریز از نیام
ساقى کوثر که تا ساقى نگردد در بهشت
انبیا را ز آب کوثر نخواهد گشت کام
فاتح خیبر که گر بودى زمین را حلقهاى
در زمان کندى و افکندى درین فیروزه بام
خواجۀ قنبر که هندوى کمیتش ماه را
خوانده چون کیوان غلام خویش بدرش کرده نام
(محتشمکاشانی، 1389: 247)
وحشی بافقی نیز به لقب«یعسوب دین» از امام اشاره کرده است(وحشی بافقی، 1380: 174). لقب «شیر خدا» و «شاه مردان» برای حضرت علی(ع) فقط یک لقب شیعی نیست، بیدل سنیمذهب نیز در قصاید خود به آن اشاره کرده است(بیدل، 1344: 2/81). توصیفاتی چون شاهدلدلسوار، ساقی کوثر، صاحب ذوالفقار و شاه نجف از توصیفات عامیانۀ آن حضرت است که در شعر این دوره به کرّات آمده است.
از اهل بیت بودن، اهل کساءبودن، همسر زهرای اظهر بودن، پسرعموی پیامبر، پدر حسنین و ابوالائمه، از دیگر ویژگیهای نَسَبی امام علی(ع) است که در شعر دورۀ صفویه به کرّات دربارۀ آن سخن گفته شده است. صائبتبریزی نیز به پسرعمو و داماد پیامبربودن امام علی(ع) و جایگاه ایشان در نزد خداوند اشاره میکند (صائب، 1389 : 1363).
هم از سرایت این نور آلزهرا را
نبی زیر عبا با علی، آورده
به عرس فاطمه و مرتضی نثار، ملک
درختهای جنان حلّهها برآورده
(نظیرینیشابوری، 1340: 491-492)
2.2.4 ولادت در خانۀ خدا
به دنیاآمدن امیرمؤمنان، علی(ع) در درون خانه خدا فضیلتی است که محدّثان شیعه آن را در کتابهای خود نقل کردهاند و برخی اهل تسنن نیز به آن اشاره کردهاند. مسعودى نویسد: «در کعبه زاده شد»(مسعودی، 1374، ج 2: 2)؛ (شیخ مفید، 1376، ج 1: 2)؛(حلبی، 1425، ج 1: 139). در دیوان سیدحمیرى به تحقیق شاکر هادى شکر نیز قطعهاى دیده مىشود (سیدحمیری، 1393: 155) که از آن دریافت میشود که واقعه ولادت امام علی(ع) در کعبه در آغاز سدۀ چهارم مسلم دانسته میشده و اگر این ابیات واقعاً متعلق سیدحمیرى باشد، واقعۀ ولادت امام علی(ع) در کعبه در سدههای قبل نیز شهرت داشته است.
شاعران دورۀ صفویه نیز ضمن اعتقاد به این واقعه، به ارتباط امام علی(ع) با کعبه در اشعارشان اشاره کردهاند. مثلاً صائب در قصیدهای در وصف کعبه سروده است، به میلاد امام علی(ع) در کعبه اشاره و با مدح و تخلص امیرالمؤمنین ختم میکند:
هیچ تعریفی تو را زین بِه نمی دانم که شد
در تو پیدا گوهر پاک امیرالمؤمنین
چون لباس کعبه بر اندام بت زیبنده نیست
جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین
(صائب، 1389 : 1364)
بیدل نیز در این باره چنین سروده است:
به کعبه پیش از آن کاین ذات اقدس در وجود آید
عقیقه جز ذبیحُ اللّه نپسندند، قربانش
(بیدل، 1344: 2/81)
شاعران این دوره معتقدند که رمز و راز ولادت علی(ع) در درون خانه خدا این است که قلب خانۀ خدا و توحید را ولایت و امامت علی تشکیل میدهد.
در شعر دورۀ صفوی در کنار ولادت امام علی(ع) در کعبه، به معجزاتی که به احترام امام و مادرش فاطمه بنت اسد انجام میگیرد؛ چون شکافته شدن دیوار خانه خدا و به هم آمدن آن، ماندن چهار روز در درون خانه، پاکبودن نوزاد از آلودگی زایمان، استفادة مادر امام از غذای بهشتی و... اشاره میشود و شاعران با بیان این وقایع سعی دارند فضیلت و والایی امام علی(ع) و مادرش را برای مخاطبان اثبات کنند.
3.2.4 سطوح تحلیل شخصیت
هامون دربارۀ سطوح توصیف و تحلیل شخصیت معتقد است: «علاوه بر آنکه شخصیت را به عنوان مدلول میتوان اعتبار کرد، آن را علامتی چندپاره و غیرمتصل نیز میتوان دانست که میتوان آن را به صورت تکهتکه یا مرکب توصیف کرد که این اقدام، سطوح وصف شخصیت نامیده میشود»(هامون، 1990: 25).
در توصیف و تحلیل شخصیت امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی، هم بُعد شاعران و هم بُعد شخصیت امام شایستۀ توجه است و در محورهایی چون التزام به مدح شایستۀ امام توسط شاعران، تولا و تبرا و تضمین و تلمیح به گفتار دیگران و حوادث زندگی امام، توسل و... آمده است و جنبههایی از شخصیت امام را آشکار میکند.
1.3.2.4 التزام شعرا به مدح شایستۀ امام
با اینکه شاعران بسیاری در طول تاریخ زبان و ادب فارسی زبان و بیان شاعرانه خود را به کار گرفتهاند تا از بزرگی امام علی(ع) بسرایند، اما از سعدی و ناصرخسرو و سنایی گرفته تا شاعران دورۀ صفوی بارها به کوتاه بودن زبان خود در توصیف شایستۀ امام علی(ع) اعتراف کردهاند. شعرای دورۀ صفوی نیز خود را به توصیف شایسته امام علی(ع) در اشعارشان خود را ملزم میدانستند، اما اذعان میکنند قافیه در فضایل ابوالفضایل تنگ، انبوه واژهها در مدح و منقبت او نارسا و صفحات تاریخ با همۀ گستردگیاش در وصف او محدودند.
برخی از این شاعران نیز به این موضوع اشاره کردهاند که مدح امام موجب زیب و زینت اشعار ایشان است. در اغلب مناقب علوی، شاعر اقرار میکند که در وصف امام علی(ع) زبانش قاصر و بیانش الکن است؛ اما امید دارد که به واسطۀ این مدایح، اشعارش صاحب رونقی شود:
من کجا و مدحت معجز کلامى همچو تو
خاصه با این شعر بىپرگار و نظم بىنظام
سویت این ابیات سست آورده و شرمندهام
ز انکه معلوم است نزد جوهرى قدر رخام
لیک مىخواهم به یُمن مدحتت پیدا شود
در کلام محتشم اى شاه گردون احتشام
(محتشمکاشانی،1389 : 243)
گاهی شاعرانی چون بیدل نیز میگویند شعرشان در شأن امام نیست و شأن امام علی(ع) را بالاتر از این میدانند که مداحی چون شاعر داشته باشد(بیدل، 1344:ج 2/82). البته گاهی نیز شاعران، سرودن مدایح علوی را هدیهای الهی میدانند و در شعر به این امر مفاخره میکنند (طالبآملی، 1346: 96)
2.3.2.4 تولا
از نظر شاعران دورۀ صفوی امام معصوم، واسطۀ فیض الهی، قطب عالم وجود و نگهدارندۀ کائنات به اذن خدا است. در این راستا، محبت و ولایت علی (ع) مربی همه موجودات، هدایتگر آنان به سوی کمال و سبب دوام و قوام تمامی پدیدهها از جماد تا انسان است. پیامبر خدا(ص) در این رابطه میفرماید محبت علی(ع) اگر از روی صدق و راستی باشد، مانع ارتکاب گناه میشود(ر.ک: مجلسی، 1403ق:ج 9/ 401). شاعران دورۀ صفویه میگویند محبت به علی(ع) از آنجا مانع از گناه است که امیرالمؤمنین نمونۀ کامل اخلاق، عبودیت، انسانیت و طاعت است:
لب تشنگان بادیۀ اشتیاق را مهرش
به سوى چشمۀ تحقیق رهبر است
از تاب آفتاب قیامت چه اضطراب
آن را که سایۀ اسداللّه بر سر است
(فغانی، 1353 : 21)
میررضیدانش مشهدی دربارۀ عشق و علاقه به امام میگوید اگر کسی با عشق امام علی(ع) به خاک رود، همیشه از خاکش بوی خوش گُل میآید:
بوی گُل محبتش از گِل نمیرود
در هر زمین که خاک شود استخوان ما
(دانش مشهدی، 1378: 27)
فغانی شیرازی نیز مهر علی را چون گوگرد احمر نشانگر ذات سالکان راه حقیقت میداند:
بهر عیار بوتهگدازان کوى فقر
مهر على و آل چو گوگرد احمر است
(فغانی، 1353 : 21)
3.3.2.4 تبرّا
یکی از ابعاد شایستۀ توجه شعر مذهبی و به ویژه شعر علوی در دورۀ صفویه، لعن و نفرین و سبّ دشمنان اهل بیت و بهویژه امیرالمؤمنین است. به نظر میرسد در گذشته این اعلام نفرت توسط گروه حق و جویاى حقیقت موجب روشنگرى، بیدارى و توجهدادن به ابعاد سیاسى اجتماعى دین بوده است. با توجه با این موضوع، شاعران دورۀ صفوی نیز در مدایح خود، ضمن اعلام برائت و بیزاری از دشمنان امام علی (ع) و اهل بیت، دشمنان را به دلیل ظلم و ستم و تضییع حقوق امامان سبّ و لعنت میکنند:
در جگرگاه دشمنانت باد
دم تیغ تو در جگرخائی
(حزینلاهیجی،1350: 161)
فیضکاشانی نیز که به دلیل تحصیلات حوزوی به بنیادهای تشیع آگاهی داشته در این باره به وجه مهم دیگری چون غصب حق ولایت امیرالمؤمنین اشاره میکند و میگوید:
وه که بیگانگان چهها کردند
چون نبودند آشنای علی
آن جماعت که حق او بردند
سعی کردند در جفای علی
خاصّه آل بوالّد واهی عدو
مایۀ محنت و بلای علی
باد لعنت بر او و یارانش
دمبهدم به قدر ارتقای علی
(فیضکاشانی،1371 : 423)
حزین لاهیجی نیز قلم خود را چون شمشیر برّان بر سر دشمنان امام علی(ع) میداند و میگوید:
بر تارک خصم شاه مردان
این خامه، پلارکی است برّان
(حزینلاهیجی، 1350 : 589)
4.3.2.4 تضمین و تلمیح به احادیث و روایات
شاعران این دوره نزدیک به تمام وقایع مربوط به امام علی(ع) و روایات و احادیث علوی را به صورت تلمیح یا تضمین در اشعار خود یاد کردهاند. شاعران صفوی به آیات و احادیثی که مورد استناد شیعه در ارتباط با اهل بیت(ع) است بیشتر پرداختهاند، مثلاً حدیث منزلت، آیۀ ولایت، حدیث کساء، حدیث باب علم، حدیث ثقلین، آیۀ انفاق هل أتی، آیۀ تطهیر، آیۀ اکمال دین، همچنین به برخی داستانها مربوط سیرۀ آن حضرت چون: واقعۀ غدیرخم، در بسترخوابیدن امام علی(ع) به جای پیامبر، شجاعت و قدرت امام در فتح خیبر و جنگهای بدر و اُحد و حنین و رزم با مرحب و احادیث متعدد پیامبر دربارۀ آن حضرت و اذکار ادعیۀ شیعه و احادیث قدسی و... میتوان اشاره کرد. شاعران این دوره همچنین به برخی احادیث منقول از امام علی(ع) چون حدیث «لَو کُشِف» و «سَلونی قَبل أَن تَفقِدونی» نیز توجه دارند.
مثلاً حدیث مشهور «شهر علم» که بخشی از آن در دعای ندبه نیز آمده، حاوی نکات فروانی است و اهلی شیرازی با توجه به این نکته چنین سروده است:
معنى قول «علىٌ بابُها» آسان مدان
کاین سخن را صد جهان معنى به هر بابى دَر است
(اهلی شیرازی 1344: 522)
از دیگر ادعیۀ مورد توجه شاعران صفوی در مدایح خود، توجه به دعای نادعلی که است که به روایتی به پیامبر روز احد ندا شد: «ناد علیاً مَظهر العَجائِب تَجِدهُ عُوناً لَکَ فَیِ النَوائِبِ کُلُ غَمِ وَ هَمّ سَیُنجَلیّ بِوِلایَتِکَ یا عَلَی...»(مجلسی، 1403:ج 20/73) اهلی شیرازی نیز قسمت نخست این دعای مشهور را تضمین میکند و سرّ الهی را در آن پنهان میبیند:
سرّ سبحانى که پنهان است در نادعلى
هم به معنى مَظهرش او، هم به معنى مُظهر است
(اهلی شیرازی 1344: 520)
از دیگر احادیثی که شاعران دورۀ صفویه در اشعارشان به آن توجه میکنند، حدیث منزلت است که از احادیث مشهور نبوی و مورد قبولِ عالمان شیعه و سنی است. حدیث منزلت روایتی است که جایگاه امام علی(ع) را نسبت به پیامبر اکرم، همانند جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی معرفی میکند. عالمان شیعه به این حدیث برای اثبات جانشینی حضرت علی(ع) پس از پیامبر و نیز برتری موقعیت ایشان بر دیگر اصحاب استدلال میکنند. در چندین جای چون جنگ تبوک، موقع عقد اخوت و هنگام معراج نقل شده که پیامبر خطاب به امام علی(ع) فرموده است: «یا علی! گوشت تو گوشت من و جسم تو جسم من است»(صدوق،1369: 332). اهلی شیرازی با توجه به این واقعه، چنین سروده است:
لَحْمُک لَحْمى بدان و جِسمُکَ جِسمى بخوان
تا بدانى ذات حیدر از کدامین جوهر است
(اهلی شیرازی 1344: 521)
یا در باب اینکه موقع فتح مکّه، امام علی(ع) پا بر دوش پیامبر گذاشت و خانۀ کعبه را از آلودگی بتان پاک کرد یا لیلةالمبیت؛ شبی که مشرکان قصد کشتن پیامبر را داشتند و امام علی(ع) شجاعانه در بستر به جای ایشان خوابید، شاعران دورۀ صفوی اشعار فراوانی سرودهاند و آن را نشان از امامت و ولایت مولای متقیان شمردهاند:
پا به دوش مصطفى بهر شکست بت نهاد
پایۀ قدرش نگر کز هر دو عالم برتر است
در شب جان باختن بر جاى احمد تکیه کرد
ز انکه جاى مصطفى هم مرتضى را درخور است
(اهلی شیرازی 1344: 521)
لامع قهستانی نیز با توجه به احادیث منزلت، سخن امام علی(ع) دربارۀ علم خود که فرمود: «لَو کَشَف الغِطا مَا اَزدَدتُ یَقیناً»(آمدی، 1403:ج 5/108) و آیات سورۀ انسان به دلیل بخشش اهل بیت، امام را قائم مقام پیامبر مینامد:
مقبولِ «اَنتَ مِنّى» و ممدوحِ «هل اَتى»
قائل به قول «لَو کُشِف» و دافع مضار
زوج بتول و ابن عم حضرت رسول
قائم مقام احمد و محمود کردگار
(لامع قهستانی به نقل از احمدی بیرجندی، 1379: 54)
اشاره به واقعۀ مشهور غدیرخم و شبکۀ تداعی معانیها از توجه به معنای غدیر به معنای آبگیر و خم به معنای خمره و اینکه امام ساقی حوض کوثر است نیز در شعر بسیاری از شاعران این عهد آمده است:
نشکند بادۀ گلرنگ خماری که مراست
ساقیا جرعه ده از میکدۀ خم غدیر
دلم از ساقی کوثر شده سرمست شراب
دایه زان پیش که شوید لب و کامم از شیر
(حزینلاهیجی،1350: 151)
با توجه به اندیشۀ انسان کامل و نقش وی در هستی، شاعران پارسیگو پیوسته حضرت علی(ع) را رحمت الهی بر خلایق دانستهاند و با بهرهگیری از صفت ساقی کوثر یکی از مهمترین جلوههای رحمت و لطف مولای متقیان را رقم زدهاند:
ساقی کوثر که تا ساقی نگردد در بهشت
انبیا را ز آب کوثر تر نخواهد گشت کام
(محتشمکاشانی،1389 : 243)
و نیز واقعۀ بخشیدن انگشتر در نماز به سائل که در شأن آن آیۀ ولایت بر پیامبر نازل شد: «اِنَّما وَلیکُمُ اللهَ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعُونَ» (مائده: 55) که محتشمکاشانی در مدیحهای آن را آورده است(1389 : 401)
5.3.2.4 زهد و دینداری
امام علی (ع) در زهد و عبادت، دینداری و راز و نیاز با خداوند نیز همچون سایر ویژگیهای خود، منحصربه فرد و یگانه بودند. القابی چون أَزْهَدُ الزّاهِدین یعنی بیرغبترین فرد به دنیا، امام المتقین، شجرةالتقوا، و أورع المبین به معنی زاهدترین و روشنگر فضائل و کمالات هم به دلیل زهد و پارسایی و تقوای بینظیر امام به ایشان داده شد.
سیرت امام(ع)در زندگی بر همگان ثابت کرد که کلام او با گفتارش همسویی کامل دارد. او در طول عمر شصت و سه سالۀ خود اثبات کرد که دنیای دون ارزش داشتن را ندارد، صفتی که دوست و دشمن بدان اعتراف دارند چنانکه از عمربنعبدالعزیز روایت شده است که گفت: «زاهدترین مردم دنیا علی بن ابیطالب بود»(العقاد، بیتا: 84) امام علی در خطبۀ 3 نهجالبلاغه نیز میگوید: اگر به سویم نمیشتافتند میدیدید که دنیای شما را به چیزی نمیشمارم و حکومت را به اندازۀ عطسۀ بزی ارزش نمیگذارم(1379: 12).
از همین روست که زهد، ورع و دینداری امام علی(ع) بازتاب بسیار گستردهای در شعر علوی دورۀ صفویه یافته است و مثلاً محتشم کاشانی در وصف دینداری و زهد امام میگوید:
از تقدّم در امور مؤمنان نعمالامیر
وز تقدّس در صلات قدسیان نعمالامام
پشت عصیان را به دیوار عطایش اعتماد
دست طاعت را به دامان قبولش اعتصام
(محتشمکاشانی،1389: 243)
عرفی شیرازی نیز در قصیده ترجمة الشوق میگوید:
ز بس به عهد تو لاغر شد از ریاضت زهد
گرفت پهلوی ناهید شکل موسیقار
(عرفیشیرازی،1369: 37)
حزین لاهیجی با اغراقی شاعرانه، گرد دامان پارسایی امام را باعث پراندن مستی از چشم نرگس عبهر میداند:
گرد دامان پارسایى او
مستى از چشم عبهر اندازد
(حزینلاهیجی، 1350: 141)
همچنین شاعران این دوره با بیانی شاعرانه اشاره میکنند حضرت علی(ع) در تمام عرصههای زندگی، مظهر کمال عبودیّت الهی است تا آنجا که برای شکوه از دردهای خویش و راز و نیاز و مناجات با حضرت حق و پنهانساختن آن، شب و دل چاه را برگزیده است.
6.3.2.4 امامت و ولایت
طبق روایات، اساسیترین شرط توحید، امامت و ولایت ائمه ولایت امامان معصوم است، مخصوصاً امیرمؤمنان است. چنانکه در حدیث سلسلة الذهب و دهها حدیث دیگر به آن تصریح شده است که کلمۀ توحید، دژ نفوذناپذیر الهی است، به شرطی که ولایت و امامت امامان در کنار آن باشد.
امامت و ولایت حضرت علی(ع) در اسلام به شیوههای مختلف اثبات شده که مهمترین آن نزول آیۀ اکمال دین و بیان صریح پیامبر در واقعۀ غدیر است. نزول آیۀ اکمال دین (مائده: 3) در غدیر، اهمیت و عظمت نصب امامت را میرساند که در تکمیل دین الهی، نقطهای برجسته به شمار است. با اینکه این واقعه، یکی از وقایع مهم تاریخی اسلام است و آیات اکمال دین میان جمع کثیری از مسلمانان نازل شد و اعلان امامت از طرف رسولخدا(ص) پس از اقرارگرفتن از مردم صورت گرفت و اکثر راویان غدیر از مردم بودند؛ اما عدهای دربارۀ آیات مربوط به فضائل و مناقب علی(ع) به حاشیه رفتند.
با توجه به رسمیشدن مذهب شیعه در ایران، شاعران مجال یافتند برای نخستین بار عقاید مذهب شیعه را به صورت روشن بیان کنند. آنان برای نشاندادن شایستگی امام علی(ع) به سیرۀ آن امام در یاری پیامبر در جنگها و لیلة المبیت، کاتب وحی بودن و ملازمت و نسبت خانوادگی با پیامبر استناد کردند و با دفاع از واقعۀ غدیر، برای عید غدیر نیز مانند اعیاد قربان، فطر و بعثت، قصاید مدحی آفریدند. مثلاً واعظ قزوینی ساقینامۀ خود را به نام ساقی کوثر امام علی(ع) کند:
از این می که مجلس برآراستم
ولای علی ولی خواستم
تو را باد یا ربّ به حیّ قدیر
مبارک چو هر عید، عید غدیر
(شرفجهان قزوینی، 1383: 248)
شاعران این دوره همچنین اشاره میکنند که حضرت علی(ع) علاوه بر اطاعت کامل از نبی مکرم اسلام همواره از سر ایثار و فداکاری در خدمت پسرعم خود بودند؛ چه در عرصههای بحرانی قبل از هجرت نظیر: خوابیدن در بستر نبی اسلام در شب هجرت ایشان و چه در عرصههای جهادی نظیر جنگ خندق، بدر و احد که از جنگهای سرنوشتساز مسلمانان بود. هنگامی که بر اثر نافرمانی سپاه جبهه اسلام شکست خورد و عدهای پا به فرار گذاشتند، تنها علی(ع)بود که با عدهای اندک و گاه به تنهایی حافظ جان رسول خدا(ص) بودند. همچنین کلام رسولخدا در جنگ خندق دربارۀ مولای متقیان که فرمود «ضربۀ علی(ع) در جنگ خندق بالاتر از عبادت دوعالم است»(مفید، 1403: 579). این حدیث علاوه بر تعریف جایگاه ولایی امام، نشانگر مراتب احترام و محبت پیامبر به امام علی(ع) نیز است. جنگی که به تعبیر روایات تمامی کفر با تمامی ایمان روبهرو شد. واقعۀ لیلةالمبیت نیز به باور شاعران این دوره دلیل دیگری برای شایستگی خلافت برای امام(ع) است؛ زیرا آن هنگام که قریشیان برای جان پیامبر توطئه کرده بودند تنها امام علی(ع) بود که خطرها را به جان خرید و برای نجات جان رسول خدا(ص) در بسترش آرمید.
از این روست که شاعر بزرگ آیینی این دوره، محتشمکاشانی بهصراحت، به امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) از سوی پیامبر اشاره میکند و او را نایب و جانشین پیامبر طبق نصّ قرآن میخواند:
السلام ای نایب پیغمبر آخر زمان
مقتدای اولین و پیشوای آخرین
ملک دین را پادشاه از نصب سلطان رسل
مصطفی را جانشین از نصّ قرآن مبین
(محتشمکاشانی،1389 : 395)
همچنین حدیث منزلت که پیامبر دربارۀ امام علی(ع) فرمود: «هذا علی بن ابیطالب لحمه لحمی و دمه دمی، فهو مِنّی ِبمَنزلة هارون من موسی الّا انّه لانبی بعدی(صدوق،1369: 332)که با توجه به این حدیث شاعران عهد صفوی اشعار بسیاری سرودهاند:
فراز منبر یومالغدیر این رمز است
که سر از جیب محمد، علی برآورده
حدیث «لحمک، لحمی» بیان این معنی است
که بر لسان مبارک پیمبر آورده
(نظیری نیشابوری، 1340: 492)
اهلی شیرازی نیز به امام علی(ع) القابی چون شاه ولایت و شاهنشاه بحر لافتی میدهد و با اشاره به نسبت به وی با پیامبر میگوید:
آن شهنشاهى که بحر لافتى را گوهر است
شحنۀ دشت نجف شاه ولایت حیدر است
ذات پاک مرتضی را با کسی نسبت مکن
که این آب حیات از چشمهسار دیگر است
(اهلی شیرازی 1344: 520)
7.3.2.4 شفاعت و توسل
توسل و شفاعت از دیگر مختصات شعر علوی در عهد صفوی است که تقریباً در تمامی این اشعار به آن توجه میشود و برخی شاعران در توسل خود، قصاید مطنطن و سنگینی در مدح امام علی(ع) پرداختهاند. البته توسل و شفاعت هر دو از مناسک و معتقدات مسلمانان بهویژه شیعیان به حساب میآیند؛ اما در مدایح علوی این عصر در میان شعر شعرای سنیمذهب نیز موضوع توسل دیده میشود. از این رو میتوان گفت برجستهترین بُعد مدایح رضوی در شعر عهد صفوی، موضوع شفاعت و توسل است.
شفاعتخواهی و اظهار حاجت حتی در بُعد خواستههای دنیوی از دیگر ویژگیهای مدایح علوی در عهد صفوی است و تقریباً در شعر تمام شاعرانی که مدایح و مناقب مذهبی دارند، دیده میشود:
بندۀ اهل بیت شد، اهلی از آن همیشه است
روی نیاز بر زمین، دست امید بر دعا...
(اهلی شیرازی 1344: 422)
حتی دانشمندی چون شیخ بهایی نیز در میان قصیدهای در مدح امام علی(ع) از ایشان درخواست عفو و مغفرت نزد خداوند و شفاعت در روز حشر دارد:
در حشر به فریاد بهایی برس از لطف
کز عمر نشد حاصل او غیر خسارت
(شیخ بهایی، 1389: 60)
در بحث شفاعت نگرش شاعران دورۀ صفوی برداشت عامیانه و قرائت خامی از این باور شیعی است و میپندارند که امام علی(ع) ذینفوذ در دستگاه خداوندی است و میتواند ارادۀ خداوند تغییر و قانون الهی را نقض کند و با کسب خشنودی امام میتوان به شفاعت وی دست یافت و گناهان را تبدیل به ثواب کرد. چنانکه طغرایمشهدی میگوید اگر امام علی(ع) در حشر کافران را شفاعت کند، جحیم و آتش تبدیل به جنان و گل ارغوان خواهد شد(تالپور، 1282: 203).
8.3.2.4 تجلیل زیارت و زائران مرقد امام علی(ع)
یکی دیگر از نکات که اگرچه کنش رفتاری مردم است، اما بیانگر تعظیم مردم به شخصیت امام علی(ع) است، تجلیل زیارت و زائران مرقد امام علی(ع) است. برای زیارت حرم علوی و زائران آن فضایل بسیاری از ائمه نقل شده است که در آنها گفته شده زیارت امیرمؤمنان زمینۀ بهرهمندی از رحمت الهى را فراهم مىآورد(سیدرضی، 1406ق: 40). ازجمله دو حدیث از امام صادق(ع) که در یکی فضیلت و ثواب زائر حرم علوی را ثبت صدهزار حسنه و برآوردن شدن یکصد هزار حاجت، پاکشدن یکصد هزار گناه بیان میکند و در حدیث دیگری میفرماید: «کسى که امیرمؤمنان (ع) را با پاى پیاده زیارت کند، خداوند براى هر قدمى یک حج و یک عمره بنویسد؛ پس اگر با پاى پیاده هم بازگردد، براى هر قدمى دو حج و دو عمره خواهد نوشت»(مجلسی، 1403:ج 100/260).
یکی از ویژگیهای اصلی شعر علوی در این دوره، نگاه عارفانه و فرامادّی به صحن و بارگاه امام علی(ع) است. شاعر امام علی(ع) را را فرمانروی افلاکیان میداند و عظمت آسمان، زمین و کائنات در برابر گنبد و حرم، ایوان و بهطور کلی ساحت آن حضرت ناچیز میبیند. این نوع دیدگاه به ویژه در قصاید عرفیشیرازی دیده میشود.
شاعران عهد صفوی با این نوع نگاه، گاهی به بیان احادیث نقلشده دربارۀ فضیلت زیارت امام(ع) میپردازند:
ارض مقدّس نجف از طِیب خُلق او
چون خاک کعبه آب رخ هفت کشور است
(فغانی، 1353 : 21)
شیخ بهایی با توجه به احادیث منقول دربارۀ شرافت بارگاه امام علی(ع) به مدح این بارگاه میپردازد و آن را محل رفتوآمد فرشتگان میداند و میگوید این جایگاه به اندازهای باشکوه و پرابهت است که فرشتگان از فرط مهابت با یکدیگر با زبان اشاره سخن میگویند و گرد خاک قدمهای زائران از فرط شرف حتی فرق شاهی چون فریدون را حقیر میانگارد:
ای خاک درت سرمۀ ارباب بصارت
در تأدیۀ مدح تو خم پشت عبارت
گرد قدم زایرت از غایت رفعت
بر فرق فریدون ننشیند ز حقارت
در روضۀ تو خیل ملایک ز مهابت
گویند به هم مطلب خود را به اشارت
هر صبح که روحالقدس آید به طواف
در چشمۀ خورشید کند غسل زیارت
(شیخ بهایی، 1389: 60)
محتشم، بارگاه و وجود مبارک امام علی(ع) را به منزلۀ مرواریدی میبیند که گردون صدف آن است(محتشمکاشانی،1389 : 404). حتی برخی شاعران این عهد مدتی مقیم نجفاشرف بودهاند یا مثل دانشمشهدی در اشعار خود اشتیاق به مجاورت در حرم آن حضرت را ذکر کردهاند(دانشمشهدی، 1378: 26).
5. نتیجهگیری
فیلیپ هامون الگویی برای تحلیل شخصیتهای ادبی بر مبنای چهار اصل انواع شخصیت، دال، مدلول و سطوح شخصیت ارائه داده که از آن برای تشریح شخصیتهای مختلف در آثار ادبی میتوان بهره برد. از مصادیق این الگو تحلیل شخصیت امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی است.
ویژگیهای فردی، اخلاقی و اجتماعی حضرت علی(ع)، پرورش او در دامان پیامبراکرم(ص)، تولد در کعبه، همسر حضرت فاطمه(س) و جد ائمه بودن و... آن حضرت را در اندیشۀ ایرانیان به مرتبۀ قهرمانی بیمثال رسانده است به گونهای که بسیاری از شاعران آن حضرت را نمونۀ انسان کامل و قهرمان دینی خود شمردهاند.
در بخش انوع شخصیت، امام علی(ع) به عنوان شخصیتی مرجعی از نوع دینی و مذهبی در شعر این دوره مطرح شده و در بعد دال به ذکر نام، نسب و القاب علوی، ولادت در کعبه و تلمیح به سیره و تضمین احادیث و روایات دربارۀ امام علی(ع) در شعر دورۀ صفوی توجه شده است. در بعد مدلول در این اشعار، ذکر مکارم و ویژگیهای شخصیتی امام علی(ع) مثل: شجاعت، علم، ولایت، سخاوت، عدل، مهربانی و...، پرداخته شده است. در بعد تحلیل شخصیت نیز به ویژگیهای چون: شفاعت و توسل، تولا، تبرا، فضایل زیارت و زائران حرم علوی، شرافت و تقدس مرقد و حرم علوی، امامت و ولایت امام علی(ع) توجه شده است.
قرآن کریم، ترجمة محمدمهدی فولادوند، تهران: اسوه.
نهجالبلاغه(1379)، ترجمه محمد بهشتی، چ هشتم، تهران: تابان؛ شهریور.
آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن.(1313)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، 26 جلد، نجف: مطبعه الغری.
آمدی تمیمی، عبدالواحد.(1410ق)، غرر الحکم و درر الکلم، به تصحیح مهدی رجایی، قم: دارالکتاب اسلامیه.
احمدیبیرجندی، احمد.(1365)، مناقب علوی در شعر فارسی، آستان قدس رضوی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
اسداللهی، خدابخش؛ فتحی، زهرا.(۱۴۰۰)، «بینامتنیت در سیمای علی(ع) در شعر سنایی و ناصرخسرو»، پژوهشنامه علوی، ش ۲۳، صص ۲۳-۳.
ابنابیالحدید، عزّالدین ابیحامد.(1425ق)، شرح نهجالبلاغه، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
اهلیشیرازی، محمدبن یوسف.(1344)، کلیات اشعار مولانا اهلیشیرازی، به کوشش حامد ربانی، تهران: سنایی.
اسیرشهرستانی، جلالالدینبنمیرزا.(1384)، دیوان غزلیات اسیرشهرستانی، مصحح غلامحسین شریفیولدانی، تهران: میراث مکتوب.
بابافغانیشیرازی.(1353)، دیوان اشعار بابافغانیشیرازی، مصحح احمد سهیلیخوانساری، چ دوم، تهران: اقبال.
بیدل، عبدالقادر.(1344)، کلیات ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل، به تصحیح خالدمحمد خسته و دیگران، ج2، کابل: ریاست دارالتألیف وزارت علوم افغانستان.
بیگزاده، خلیل؛مراد مرادی، بایرام؛ نوری، افسانه.(1398)، «بررسی شخصیت علی(ع) در خاوراننامه بر اساس نظریۀ فیلیپ هامون»، دهخدا، دوره 11، شماره 41، صص 69-91.
ترکمان، اسکندربیک.(1334)، عالمآرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر.
تالپور، میرزاحسینعلیخان.(1282)، نسخۀ خطی مناقب علوی، حیدرآباد: گنجینۀ نسخ خطی حاکمان تالپور.
حزین لاهیجی، محمدبنعلی.(1350)، دیوان اشعار حزینلاهیجی، با تصحیح، مقابله و مقدمه بیژن ترقی، دو جلد، تهران: انتشارات خیام.
حلبی، علی بن ابراهیم.(1427ق)، السیرة الحلبیة: من انسان العیون فی سیرة الامین المامون؛ و بهامشا السیرة النبویه و الآثار المحمدیة السید احمد زینی دحلان، بیروت: المکتبه الاسلامیة: داراحیاالتراث العربی.
حمداوی، جمیل،(2010م)، «سیمیا اسم العلم الشخصی فی الروایة العربیة2»، صحیفة المثقف، العدد 1581.
دانشمشهدی، میررضی.(1378)، دیوان میررضیدانشمشهدی، مصحح محمد قهرمان، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا.
رضی، سید محمد.(1406ق)، خصائص الأئمة علیهم السلام، مشهد: آستان قدس رضوی.
رضایی اردانی، فضلالله؛ هاتفی مجومرد، غلامرضا.(1397)، «سیما و سیره حضرت علی و اهلبیت(ع) در تذکره الاولیای عطار نیشابوری»، پژوهشنامه علوی، ش 17، صص 1-16.
شرفجهان قزوینی، شرفالدین.(1383)، کلیات دیوان شرفجهان قزوینی، مصحح نقی افشاری، قزوین: انتشارات جدیث امروز.
صائب تبریزی، محمدعلی.(1389)، دیوان صائبتبریزی، دو جلد، به اهتمام جهانگیر منصور، انتشارات نگاه، چاپ ششم، تهران.
صرفی، محمدرضا.(1379)، «گونهشناسی اوصاف امام علی(ع) در شعر فارسی»، نشریۀ فرهنگ، شماره 33-36، صص279-308.
صدوق، ابوجعفر محمد بن علی.(1403ق)، الخصال، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علیاکبر غفاری، قم: منشورات جماعة المدرسین.
صدوق، ابوجعفر محمد بن علی.(1990)، الامالی، چاپ پنجم، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
صفا، ذبیحالله.(1366)، تاریخ ادبیات در ایران، تهران: فردوس.
عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم.(1361)، علی(ع)، حماسۀ جاودانه، چ پنجم، قم: دفتر نشر نوید اسلام.
فؤادیان، محمدحسن.(1383)، «مناقب علوی در مثنوی مولوی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تهران، دوره 54-55، شماره 168و 169، صص 21-39.
طالبآملی، محمد.(1346)، کلیات اشعار ملکالشعرا طالبآملی، مصحح طاهریشهاب، تهران: انتشارات کتابخانه سنایی.
طغیانی، اسحاق.(1385)، تفکر شیعه در شعر دورۀ صفویه، تهران: دانشگاه اصفهان؛ فرهنگستان هنر.
فیاض لاهیجی، عبدالرزاق.(1369). دیوان اشعار فیاض لاهیجی، به اهتمام و تصحیح ابوالحسن پروین پریشانزاده، تهران: علمی-فرهنگی.
فیض کاشانی، محمدمحسن(1371)، دیوان اشعار علامه محمدمحسن فیضکاشانی، به کوشش مصطفی فیضی کاشانی، تهران: اسوه.
قزوینی، میرزاعبدالجلیل(1331)، النقض، مصحح سیدجلالالدین محدث، تهران: بینا.
کلیمکاشانی(همدانی)، میرزاابوطالب(1336)، دیوان کلیمکاشانی، مصحح ح.پرتو بیضائی، تهران: کتابفروشی خیام.
مجلسی، محمدباقر.(1403ق)، بحارالانوار، جلد بیستم، چ دوم، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی.
محتشمکاشانی، علیبنمحمد(1389)، دیوان اشعار محتشمکاشانی، مصحح مصطفی فیضکاشانی، تهران: سوره مهر.
مسعودی، علیبن حسین(1374)، مروجالذهب، 2جلد، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: علمی و فرهنگی.
مفید، محمدبنمحمد.(1376)، الارشاد، ترجمه و شرح فارسی محمدباقر ساعدیخراسانی؛ تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران: اسلامیه.
ملاابراهیمی، عزت؛ صیادینژاد، روحالله (1393)، ترجمه، شرح و تحلیل علویات سیدحمیری، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات.
مهرآوران، محمود؛ شاهبلاغی، معصومه.(1397)، «آموزههای علوی در دورۀ نخست شعر فارسی»، پژوهشنامه علوی، ش 17، دوره9، صص 99-125.
ناصرخسروقبادیانی، ابومعین(1380)، دیوان اشعار ناصربنخسروقبادیانی، بهاهتمام نصرالله تقوی؛ مقدمه و شرح حال حسن تقیزاده؛ تصحیح مجتبی مینوی؛ تعلیقات علیاکبر دهخدا، تهران: معین.
نصرآبادی، محمدطاهر.(1379)، تذکرۀ نصرآبادی، با ویراستاری احمد مدقق یزدی، یزد: دانشگاه یزد.
نظیرینیشابوری، محمدحسین.(1340)، دیوان اشعار نظیرینیشابوری، مصحح دکتر مظاهرمصفا، تهران: امیرکبیر و زوار.
نفیسی، سعید(1389)، احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، تهران: اقبال
واعظ قزوینی، محمدرفیع.(1359)، دیوان اشعار واعظ قزوینی، مصحح دکتر سیدحسن ساداتناصری، تهران: علیاکبر علمی.
هامون، فیلیپ.(1990)، سیمیولوجیه الشخصیات الروائیه، ترجمة سعید بنکراد، الرباط، المغرب: دارالکلام.