نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
1 گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان
2 جامعهشناسی، گرایش مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه اصفهان
چکیده
زمینه و هدف: واکاوی وتحلیل خطبهها وآثار امام علی (ع) نشان میدهدکه امام درمقام حکمران جامعه اسلامی درمدیریت رفتارهای اجتماعی و تحولات اجتماعی وسیاسی جامعه، تاکید بینظیری برخلقیات اجتماعی وتغییرات و دگرگونیهای آن دارد. درمقاله حاضرتلاش براین است که به این پرسش پاسخ داده شود که از نقطهنظر امام علی (ع)، خلقیات اجتماعی چه تاثیری بر توسعه و پیشرفت و در عینحال سقوط جوامع اسلامی و انسانی خواهد داشت؟
روش: برای نیل به این هدف، پس ازتدارک نظری، ازروش مطالعات تاریخی و اسنادی وتحلیل محتوا استفاده شده است.
یافتهها و نتایج: پژوهش حاضر نشان داد که درروش توسعه اجتماعی درحکمرانی امام علی(ع)، سنتها و ویژگیهای اخلاق اجتماعی جایگاه محوری دارند.مراقبت و نظارت نظام اجتماعی بر خلقیات اجتماعی از جمله دورویی،بدگمانی و سوء ظن،تنبلی و تملق و تجمل،کلید توسعه اجتماعی و بازتولید سرمایه اجتماعی درحکمرانی امام علی(ع) هستند. ازسوی دیگر، فقدان خلقیات اجتماعی علاوه برایجاد بی اعتمادی،امکان همکاری و مشارکت وسایر تعاملات و کنشهای متقابل اجتماعی را از بین میبرد و در پی آن، فقدان مشارکت و اعتماد متقابل اجتماعی، امکان هرگونه توسعه اجتماعی را از بین میبرد و دورویی و تملق و تنآسایی و خشونت جایگزین آن در جامعه میگردد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
An Analytic Study of the Impact of Social Ethos on Social Development (From Imam Ali’s Point of View)
نویسندگان [English]
- Ali Ghanbari barzian 1
- davoud zahrani 2
1 * Assistant professor, Department of social science. Faculty of Literature and Humanity, University of Isfahan,Isfahan, Iran, a.ghanbari@ltr.ui.ac.ir
2 Ph.D. of Sociology, IsfahanUniversity (Correspondingauthor)
چکیده [English]
Analysis of Imam Ali (PBUH)’s speeches and works shows that he as the ruler of Islamic society placed a unique emphasis on social ethos and its changes and transformations. The present article tries to answer the question of what impact social ethos has on the development or decline of Islamic and human societies from the point of view of Imam Ali (PBUH). To this aim, after theoretical provisions, the methods of historical and documentary studies and content analysis were used. The research results showed that in the method for social development in Imam Ali’ (PBUH)’s government, traditions and social ethos play a central role. Social system’s watching out for and monitoring of improper social ethos of hypocrisy, distrust, laziness, flattery, and extravagance were key to social development and reproduction of social capital in the reign of Imam Ali (PBUH). On the other hand, lack of proper social ethos not only brings on distrust but also destroys the possibility of cooperation, participation, and other social interactions. Lack of social participation and mutual trust, in turn, destroys the possibility of any social development, replacing it with hypocrisy, flattery, sloth, and violence in society.
کلیدواژهها [English]
- social ethos
- Nahj al-Balagha
- Iranians’ social ethos
- development
- مقدمه
هدف و رسالت همه انبیاء و عالمان و مصلحان تاریخ ،استقرار و نهادینه شدن و برپایی اخلاق است .درونمایه و افق علوم انسانی جدید نیز اخلاقی زندگیکردن انسان معاصرو جامعه اخلاقی وحتی دولت اخلاقی است.بهعبارتی، عالیترین جلوه توسعه اجتماعی و آرمانیترین صورتبندی پیشرف و توسعه جوامع تربیت انسان وایجاد جامعه اخلاقی است.حضرت رسولاکرم نیر بعثت خود را کمال مکارم اخلاقی دانستهاند.
اخلاق اجتماعی، آن جنبه ای از اخلاق است که وارد اجتماع میشود. هر چند اخلاق فردی و اجتماعی در هم تنیدهاند و اخلاق فردی در واقع پشتوانه محکمی برای اخلاق اجتماعی بهشمار میآید، اما در اینجا بازتاب عمل فرد وارد سطحی کلان میشودو به زبان دینی از «حق النفس» پا فراتر نهاده و به «حق الناس» میرسد.
در ادبیات جامعهشناختیتوسعه از منش ملی و خلقیات ملی بعنوان بخشی از الزامات توسعه یاد میکنند.اینکه گفته میشودجامعهای نوگراست یا یک جامعه تغییرات فنی را با تاخیر جذب میکند(تاخر فرهنگی) مثالهایی از تاثیر خلقیات بر دفع یا جذب ارزشها و یا فرآیند نوآوری و سایر تغییرات فنی است. کاوش و تحلیل و تبیین خلقیات در جامعه ایرانی و تاثیر پایدار اخلاقیات بر فرآیند احیای فرهنگ اسلامی و ایرانی و ساختن تمدن نوین اسلامی هم از حیث راهبردی و هم از نگاه کاربردی دارای اهمیت استرتژیک است.بویژه با پیشینهتمدنی ایرانیان و تاثیرات محیط جهانی شده امروزی این موضوع اهمیت دوچندانی دارد.از سویی مهمترین ویژگیهایی که همواره درباره مردمان یک سرزمین شایسته تأمل و تدقیق بوده است، توجه به افکار، نگرشها، روحیات و خلقیات آنان نسبت به رویدادها و پدیدههای فردی و اجتماعی چه در بعد مادی و چه بعد معنوی میباشد.
هرچند موضوع اخلاق واخلاق جمعی، اصطلاح پرکاربردی است، اما خلقیات در ادبیات علوم اجتماعی، مفهوم شناخته شده و شایعی نیست، ولی مفاهیم مرتبط با آن فراوان و البته مهم هستند؛ شخصیت ملی، منش ملی،فرهنگ سیاسی،شخصیت شایع،روح قومی،منش بوردیویی.با نگاهی جامعهشناختی، تقریبا نمیتوان رفتاری را دید که تنها درحیطه فردی باشد وبردیگران اثری نگذارد، چه وقتی که افراد مستقیما با دیگران کنش متقابل دارند وچه آنگاه که نتیجه رفتارشان، بصورت غیر مستقیم بر دیگران اثر میگذارد؛ نوعی از رفتار که ریمون بودون (1364)آن را نظام وابستگی متقابل می داند. اما میتوان اخلاق اجتماعی را از اخلاق فردی تمیز داد و آن را تنها به حیطههای مرتبط دانست که آدمیان، مستقیما در کنش با هم هستند یا نتایج اعمالشان، به فوریت (و نه در درازمدت) بر دیگران اثر میگذارد. فرد به هنگام تخطی از مبانی اخلاقی در سطح جامعه، نه تنها مرتکب گناه یا اشتباه میشود، بلکه نظم عمومی اجتماع را نیز بر هم میزند. تکرار این عمل توسط فرد و افراد دیگر، جامعه را دچار مساله اجتماعی خواهد کرد.
اصولا اخلاق (moral) با خلقیات (ethos) متمایز است؛ اخلاق خصلت فرد است و خلقیات خصلت نظام اجتماعی است که اخلاق در آن بهکار برده میشود لذا خلقیات را میتوان بخشی از رفتارهای نهادینه شده در جامعه دانست که بهطور تاریخی تکرار شده و نهادینه شده است. این تعریف از خلقیات مشابه «بخشی» از چیزی است که بوردیو آن را «منش» (habitus)، «عادت واره» میداند. البته منش در نظریه بوردیو در یک چارچوب مفهومی مشخص تعریف میشود که این مقاله الزاما به آن پایبند نیست. این عادت واره خصلتی از نظامهای پایدار است که فرد در جریان جامعهپذیری به دست آورده است. خصلتها عبارتند از نگرش ها، تمایلات ادراکی، احساسات، کردارها و اندیشههایی که افراد به علت شرایط عینی وجودی شان درونی کردهاند و از این رو، به صورت اصول ناآگاهانه کنش،ادراک و بازاندیشی عمل میکنند(بونویتز، 1390: 91).شخصیت ملی یا منش ملی (NationalCharacter) یا شخصیت اساسی (Basic personality)«تصور کلی از روحیات و افراد اقوام و ملتها است» یعنی «عادتها، خلق و خوی و طرح و بافت رفتارها و ارزشگذاریهای مشترک افراد یک ملت» و «مجموعهای از تمایلات شناختی، تحلیلی و احساسی است که نسبت به پدیدههای سیاسی ابراز میشود.» و همچنین، «طیفی از خصلتها، ویژگیها، روحیات، ارزش ها، ایستارها و احساسات، ملتها را از همدیگر متمایز میکند.» (سریع القلم، 1389: 21).مفهوم «روح قومی» هگل نیز نزدیک به این مفاهیم است، البته با رویکردی فلسفی و کاملا متفاوت با مردمشناسی. از دید مونتسکیو رسوم (manners) و عادات (customs)، عادات نزدیک بهمعنی اخلاق (وقتی ملکه باطنی میشود) عبارت از چیزهایی است که قانونوضع نکرده است یعنی نتوانسته یا نخواسته است وضع کند. فرق بین قانون و «آداب و رسوم» این است که قانون برای افرادیک ملت وضع میشود ولی رسوم وآداب مربوط به افراد بشر است ( کاتوزیان،1380: 580).
در یک شمایل کلی تعاریفی که از توسعهی اجتماعی ارایه شدهاند را میتوان به دو دسته تعاریف عام و تعاریف خاص اشاره نمود (فاضلی، 92: 161).در ذیل تعاریف عام بهعنوان مثال میتوان به گری جاکبز (Garry Jacobs)و هارلن کولند (Harlan Cleveland)اشاره کرد که معتقدند: «توسعه اجتماعی فرایندی است که فعالیتها و انرژیهای بشر را در سطوح بالا برای رسیدن به نتایج بهتر سازماندهی و از توان او استفاده میکند» (جاکبز ودیگران، 1387). از طرفی دیگر، در تعریف خاص از توسعه، معمولا بر یک یا چند مشخصه و بعد خاص از توسعه اجتماعی تمرکز میشود. برای مثال برخی تاکید بر آزادی و یا رفاه (استس، 2001، در: فیروزآبادی 1389) میکنند و یا برخی بر سرمایهی اجتماعی تاکید میکنند (استینگلیتز، 2002). با این تقسیمبندی، ارتباط مابین توسعه اجتماعی و اخلاق را میتوان نزدیک به سنخ دوم درنظر گرفت؛ درواقع توسعهی اجتماعی فارغ از در نظر گرفتن اخلاق و یا رسیدن به توسعهی اجتماعی بدون درنظر گرفتن ابعاد اخلاقی و اخلاق اجتماعی ناممکن دانست (ویلبر و هوکسبرگن، 1996). بنابراین با کنکاش در خلقیات اجتماعی یک جامعه، مسیر توسعه را بهتر میتوان ترسیم نمود. چراکه بسیاری از موارد اخلاقی، خود موانع بزرگ در روند توسعهیافتگی جامعه بهحساب میآید.
کاوش، تحلیل وتبیین خلقیات درجامعه ایرانی وتاثیرپایداراخلاقیات برفرآیند احیای فرهنگ اسلامی و ایرانیو برساختن تمدن نوین اسلامی هم ازحیث راهبردی و هم ازنگاه کاربردی دارای اهمیت مضاعفی است.بهویژه با پیشینه تمدنی ایرانیان و تاثیرات محیط جهانی شده امروزی، این موضوع اهمیت دوچندانی دارد. ازسویی مهمترین ویژگیهایی که همواره درباره مردمان یک سرزمین شایستهی تأمل وتدقیق بوده است، توجه به افکار، نگرشها، روحیات وخلقیات آنان نسبت به رویدادها و پدیدههای فردی و اجتماعی، چه در بعد مادی و چه بعد معنوی میباشد. هرفرد مادام درمواجهه با پیشآمدهای زندگی، با عنایت به بینشِ اعتقادی خویش وطرز تفکر غالب دربین مردمان جامعه خود، به فکر کنش یا واکنش است. خلقیات مردم یکی از نمودهای تأسی ازآن اعتقادات و باورهاست. ازجمله وظایف متفکرین تاریخ اجتماعی، بررسی و کنکاش درخلقیات مردمان یک جامعه است؛ چرا که آنان بدواً از زاویهای توصیفی و غیر ارزشی به آن خلقیات پرداخته و بعداً درصدد تبیین آن بر میآیند. شاید فهم پارهای از خلقیات منفی موجود در هر اجتماعی از درون آن میسر نباشد. با شناخت صحیح خلقیات منفی از یک سو میتوان به علل و منابع آن پی برد و از سوی دیگر امکان اصلاح آن دست خواهد داد. پیامبر اعظم(ص) نیز هدف رسالت خود را تکامل بخشیدن به اخلاق تعبیر فرمودند. پیامبر خدا با اخلاقِ برترِ خویش، به بالاترین درجه از درجه های تکامل انسانی رسید تا جایی که خداوند ایشان را چنین توصیف نمود: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ/ تو دارای خوی سترگ (یعنی صفات پسندیده و افعال حمیده) هستی (القلم: آیه 4).
دراین مقاله از شیوه مطالعات اسنادی و تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. مطالعات اسنادی در ذیل مطالعات کیفی قرار میگیرد (زهرانی و همکاران، 1400) و این پژوهش بهطور ویژه به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و با تحلیل محتوای خطبهها ونامههای امام علی(ع) در نهج البلاغهتلاش شده است تاثیرویژگیهای اخلاق اجتماعی جوامع اسلامی (تملق، تنبلی، دورویی ونفاق و تنپروری وقانونگریزی و اطاعتپذیری و افراط وتفریط) درتوسعه و سعادت وهمچنین درافول وسقوط جوامع موردبررسی وتحلیل قرار گیرد و به این سوال پاسخ داده شود که خلقیات اجتماعی ازدیدامام علی(ع) چه تاثیری برتوسعه وپیشرفت ویا سقوط جوامع اسلامی وانسانی دارد؟
2.ادبیات پژوهش
1.2 مروری براخلاق اجتماعی ایرانیان درتحقیقات تاریخی و جدیدتر
در منابع زیر برخی از منش ملی ایرانیان و خصایص و ویژگیهای شخصیتی که در توسعه لازمند اشاره شده است:
در: بار، 2003؛ موریه، 1380؛ بنوعزیزی1997؛ کورفیرست2001؛ پولاک، 1361؛ اسکیولینو2001 و در : چلبی، 1381؛ قاضی مرادی، 1378؛ بازرگان، 1357 ،حاجیانی 1384،و جمالزاده، 1345، انصافپور ،1363 و فلاحی،1390 وغفاری، 1392روحیات، فرهنگ و رفتار مردم ایران مورد بررسی قرار گرفتهشده است و در همه این تحقیقاتخصوصیت اخلاقی تنبلی اجتماعی را مشاهده میکنیم که به اعتقاد برخی از صاحبنظران، بسیاری از ویژگیهای نامطلوب ما بر روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسیار ریشه دارد. موریه که شش سال در دورانفتحعلیشاه سمت منشیگری سفارت انگلیس در ایران را برعهده داشت ایرانیان را دارای خصایصیشامل1)تقدسفروشی برای رونق کسب و کار،2)مسئول(قابل اعتماد و قابل اتکا)،ترسو بودن و وانمود کردن به شجاعت و مردانگی،خویشتنداری(مهار خود) و مقاومت در برابر وسوسه، پولدوستی و استفاده از کلاه شرعی برای نیل به مادیات،صلح در دنیا(فقدان جنگ و درگیری)صادق و صمیمی،تملق و چاپلوسی شعرا،توانا(با کفایت و مؤثر و کارآمد)توصیف کردهاندهمچنین ایرانی از نگاه ایرانی: خلق و خوی ایرانی از نگاه سیاحان (جوانبخت، 1379)، نظری و گذری بر زخمهای فرهنگی ما ایرانیان (ارجائی، 1387)، اخلاق و سرشت ایرانیان(ابونیاعمران، 1388)،و آسیبشناسی فرهنگی ایران در دوره قاجار (کوثری، 1379)، از مهمترین منابعی هستند که اخلاقیات اجتماعی ایرانیان را بررسی نموده اند.
اخلاقیات اجتماعی ایرانیان مورد توجه مورخین و مستشرقین زیادی هم بوده است . از نگاه ماکیاولیدر جامعه ایرانی،«همه سرسپرده» شهریار هستند. (ماکیاوللی، 1388: 72-74) هگل (هگل، 1390: 66؛ آندرسون، 1390: 659) و دیوید هیوم (آبراهامیان، 1387: 3) ،آدام اسمیت و جیمز میل بر «الگوی آسیایی حکومت» و تمایز آن با فئودالیسم اروپایی و استبدادشرقی سخن گفتهاند (ویتفوگل، 1391: 572) و ایده «استبداد شرقی» ،مارکس «شیوه تولید آسیایی»،«فقدان مالکیت خصوصی زمین»، «بوروکراسی گسترده» در مشرق زمین،«جامعه پراکنده»و«استبداد دیوانی»،توصیفها و تبیینهای مارکس و انگلس از وضعیت جامعه ایرانی است(آبراهامیان، 1387: 4-11).در همه این موارد بر تاثیر مخرب و ویرانگر این صفات اخلاقی در عقب ماندگی و انحطاط ویا سقوط تمدن و دولتهای ایرانی تاکید شده است.
همانطور که میدانیم، اخلاق اجتماعی وابسته به دورهها و بسترهای زمانی و در همپیوندی (Assemblage) با بسیاری عوامل دیگر، از جمله فنآوری (قانعی راد، 88)، شبکههای اجتماعی (رحیمی و همکاران، 1398، قنبری و زهرانی، 1400)، مباحث و مسایل اقتصادی، سیاسی، و بسیاری عوامل دیگر دستخوش تغییراتی شده است. به گونهای که شرایط حال حاضر اخلاق اجتماعی را برخی بر پایهی نگاه دورکیمی دارای وضعیت بحرانی و آنومی میبینند (بیات و همکاران، 1399) و فروپاشیهای عناصر اخلاقی از جمله فردگرایی خودخواهانه و منفعتطلبی از ویژگیهای اخلاقی در جامعهی ایران به خصوص کلان شهرها است (همان). این معضلات و مشکلات اخلاقی نهتنها خود از جنبهای برساختهی توسعهی نامتوازن و مواجهه با تکنولوژی و فنآوری است، بلکه خود میتواند در روند توسعهی پایدار و متوازن در جامعه تاخیر و خلل جدی ایجاد کند و عوامل یگانهساز در مقابل عوامل بیگانهساز در نظام اخلاقی جامعه بایستی مورد توجه در خروج ازین بحران درنظر گرفته شود (همان).
پژوهشهای خوبی نیز در زمینه جایگاه اخلاق و ابعاد اخلاقی در نهج البلاغه انجام شده است که میتوان به زمانی (1400) اشاره کرد که در این پژوهش به تبیین امکان "ضعف اراده" یا آکراسیا میپردازد و از منظر امام علی راهکارهایی برای غلبه بر آن را مورد توجه قرار میدهد از جمله، عزم، همت، اراده و تلاش در زمینهسازی برای تصمیمگیری درست را ذکر میکند. همچنین در پژوهشی دیگر، رفعت (1400) به رهبری اخلاقمدارانهای که امام در جنگ جمل در پیش گرفتهاند و از نهجالبلاغه آن را استخراج نموده است، میتوان اشاره کرد. در این مقاله به رفتارهای امام علی (ع) که برای تشنجزدایی و حفظ کرامت انسانی و پاسداشت حقوق انسانها داشتهاند به عنوان مبانی رفتار اخلاقمدارانهی امام پرداخته شده است.
2.2 مبانی نظری
در ادبیات علوم اجتماعی نظریههای متعددی وجود دارد که برتاثیر اخلاقیات بر توسعه انسانی و رشد اقتصادی جوامع تاکید داشتهاند.مهمترین این نظریهها عبارنتد از :
1- ماکس وبر (Max Weber)در نظریه اخلاق پروتستانیسم و روح سرمایهداری به تاثیر اخلاق اجتماعی و دینی پروتستانها در توسعه جوامع غربی اشاره میکند.از نگاه وی،کارو قناعت و دانش مهمترین ویژگیهای اخلاق اجتماعی پروتسنتانها هستند که به پیشرفت آنها منجر شد.
در چارچوب نظریه انتخاب عقلانی، میتوان برای تنبلی دو حالت در نظرگرفت: «تنبلی فردی» و «تنبلی اجتماعی». «تنبلی فردی» حالتی است که فرد میان دو انتخاب مخیر میشود، یکی لذت آنی و دیگری نفعی شخصی در آینده که برای کسب آن نفع، باید از این لذت گذشت. انتخاب کردن و نیز علم به زیانآور بودن انتخاب لذت فعلی و سودمند بودن نفع آینده ابعاد مهم تنبلی هستند(جوادی یگانه،13:1389). انتخاب در اینجا به معنای آن است که یک کنشگر عاقل، بصورت نسبی از مزایا و معایب هر دو گزینه آگاه است، یعنی میداند که الآن چه میکند و میداند که انتخاب لذت آنی در زمان حال، چه زیانی برای فرد در آینده دارد، و با علم به این دو گزینه، «انتخاب» میکند. البته در بسیاری موارد، رفتار و انتخاب فرد از نظر ناظر بیرونی، مصداق تنبلی است، اما فرد رفتار خود را تنبلی نمیداند، یا آنچنان که باید، از عواقب رفتار خود آگاه نیست. در این صورت، باید با تربیت یا حتی اجبار وی را به سمت گزینه درست رهنمون شد.
نطریه پنهانکار زرنگ که توسط ویلیام بیمن (William O.Beeman)، مردم شناس و زبانشناس آمریکایی که در سالهای دهه هفتاد میلادی، بر اساس یک تحقیق میدانی در شیراز ارایه شده است ویژگیهای بنیادی فرهنگ ایرانیان را که در تمشیت تعاملات روزمره به ویژه در عرصه تبادلات زبانی کارکرد موثری دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.بر اساس این نظریه الگوی بنیادی روابط اجتماعی ایرانیان را به دو قطب در سه عرصه تقسیمبندی میکند (بی من،1381: 155):
قطب الف |
قطب ب |
|
اخلاق اجتماعی |
حاکمیت شبکه/برابر |
حاکمیت گروه/برابر |
اخلاق فردی |
کمرویی (بیان محدود و کنترلشده) |
پررویی (بیان آزادانه) |
عرصه کنش |
ظاهر/بیرونی |
باطن/اندرونی |
دو حوزه از تقابل فرهنگی نمادین در زندگی ایرانیان نقش اساسی ایفا میکند؛ حوزه اول تقابل میان درون و بیرون است و حوزه دوم تقابل میان سلسله مراتب و برابری است. (همان: 34) ظاهر، عرصه تباهی و جاذبههای دنیوی است، با این همه حائلی است برای دنیای ظریف و حساس باطن. بنابراین شخص ممکن است برای ظاهر ارزشی قائل نشود، اما در عین حال باید بداند چگونه در ظاهر رفتار کند.
او روابط برابری (دوره و پارتی بازی) و روابط نابرابری (سلسله مراتب و تعارف)، فقدان اعتماد، دیوانگی، بی ادبی و برخی جنبه های دیگر را در روابط اجتماعی ایرانیان بررسی میکند.
خویشاوندگرایی یکی دیگر ازنظریههای عقبماندگی و توسعهنیافتگی جامعه ایران است.خویشاوندگرایی در برابر شایستهسالاری،فردگرایی منفی، بیاعتمادی، نهادگریزی، فقدان اجماعنظر، هزارفامیلی، بیقانونی، ناامنی، و بحران هویت ملی را از صفات و اخلاق ایرانیان دانسته شده است .
هر چقدر «ما» عام یا «اجتماع عام» که مبتنی بر وفاق اجتماعی تعمیم یافتهاست، ضعیفتر گردد و «ما»های کوچکتری مثل خانواده، گروه های اولیه دوستی و قومی، قویتر شوند، اخلاق اجتماعی تضعیف میشود. در نظم وفاقی، نظارت اجتماعی بیشتر براساس خجالت و تقصیر است تا احساس بیم و ترس. زیرا که در چنین نظمی سلوک منش افراد براساس تعهد درونی و تمایل به خودتنظیمی صورت میگیرد. با این حساب هرگاه وفاق اجتماعی عام و تعمیم یافته وجود داشته باشد احتمال انحراف از قواعد اجتماعی کاهش مییابد. در چنین نظمی، امکان بروز فساد اخلاقی، سیاسی، اداری و غیره مانند ریاکاری، پارتی بازی، قوم و خویش بازی،کم کاری، رشوه خواری و اختلاس کاهش مییابد (چلبی، 1375: 21).
درنظریه شخصیت رفاقتی بررفتارافراط وتفریط ایرانیان درمواجهه با زندگی روزمره و جریانهای اجتماعی و فرهنگی تاکید شدهاست. براساس این دیدگاه جامعه ایرانی در پویشهای فرهنگی و تاریخی خود در اغلب زمانها نتوانستهاست با اعتدال ومنطقی رفتار نماید و ازاینرو در دورههای زمانی مختلف افراطگرایی و بهتبع آن خشونت و استبداد و قانونگریزی و تملق و... بازتولید میشدهاست.درنظریه شخصیت رفاقتی، «شخصیت اخلاقی ما ایرانیان» را بهعنوان علت عقب ماندگی وتوسعهنیافتگی ایران دانسته است. مطابقاین نظریه اخلاق ایرانیان شامل صفاتی مثل محبت، آبرودوست و مهماننواز؛ عزت نفس یا فیس وافاده؛ گاهی به من چه و به تو چه، گاهی دایه مهربانتر از مادر؛ تجسس و دخالت در کار همه؛ علامه دهر، احترام به شئونات؛ اصل و نسب؛ استهزا، غیبت، بدگمانی؛ عجله، بی بند و باری، سمبل کاری؛ فرار از نظم و برنامه؛ رشوء و ارتشاء؛ لجبازی و انتقامجویی؛ متجاوز،ترسو، دروغگویی؛ عدم اطاعت و یاغیگری(محدثی گیلوایی،56:1386).
در نظریه شخصیت رفاقتی با استفاده از تئوریهای مبنی بر وجود سه حالت والدینی، کودکی و بالغی شخصیت در افراد از نظر روانی سالم و با استفاده از تئوری پیاژه مبنی بر ضعیف ماندن و یا بکلی حذف شدن
در "شخصیت رفاقتی" اریک برن (Eric Berne)که در نظریهاش آن را بهکار میبرد، سه حالت والدینی، کودکی و بالغی شخصیت را ذکر میکند. و میتوان ادعا کرد که حالت بالغی در شخصیت ما ایرانیان از دوران کودکی آسیب دیده است و یا حتی بهکلی در ما از بین رفته است و بهجای آن برخی حالهای بسیار قوی دیگر ازجمله والدینی و کودکی و رفاقتی جای آن نشستهاند و ما با این شخصیت وارد اجتماع میشویم (ایزدی، 1383: 3).
فولر(G.E. Fuller)( 1373 )مهمترین عناصر این فرهنگ ایرانی را روحیه افراطی میداند و اذعان میکند:
فرهنگ ایرانی فرهنگی است که تقریبا درکلیه وجوه خود تسلیم افراط است. تملق ومداهنه،نخوت فرهنگی و قومی،حاکمیت مطلق پادشاهان پنهانکاری، چاپلوسی، ارضاء تمنیات دیگران، بلهقربانگویی، نیرنگ و خیانت، به فنون عمده بقاء در دربار ایران تبدیل میشود و بیاعتمادی به خط نخستین دفاع تبدیل میشود (فولر 1373: 32).
راه بقا همان است که بیمن «پنهانکار زرنگ» و «غیرقابل پیشبینی بودن» از نتایج افراطگرایی ایرانیان است.بر اساس این نظریه اخلاق ایرانیان شامی صفاتی مثل محبت، آبرودوست و مهماننواز؛ عزت نفس یا فیس و افاده؛ گاهی به من چه و به تو چه، تجسس و دخالت در کار همه؛ علامه دهر، احترام به شئونات؛ اصل و نسب؛ استهزا، غیبت، بدگمانی، بیاعتمادی،دروغگویی،اهل تعارف و اغراق،قانونگریز و اهل تملقمیباشد(همان).
3.یافتهها
1.3 خلقیات اجتماعی درکلام امام علی
تحلیل محتوای نهجالبلاغه نشان میدهدکهدرسخنان حضرت،توجه بسیارعمیق وموکدی بر اهتمام حاکمیت اسلامی و شهروندانش بر مبانی و اصول اخلاق اجتماعی شده است و در تبیین و تحلیل مسایل تغییرات اجتماعی بر روی اخلاق اجتماعی توجه و اصرار وافری دارد. در این مقاله تلاش شدهاست که مهمترین و تاثیرگذارترین خلقیات اجتماعی از منظر ایشان موردبررسی قرار گیرد:
ـ تنبلی اجتماعی و تن پروری:
امام علی(ع) در رفتار عملی خود نیز نشان داده است که در کارکردن و اراده برای انجام کاری داشتن در حوزههای مختلف حیات اجتماعی و فرهنگی ودینی وسیاسی، شهروند بینظیری است.البته تنبلی اجتماعی فقط دلالت برانجام کارندارد،بلکه ارادهورزیدن و اراده داشتن در مسئولیتهای اجتماعی وانسانی ودینی هم مد نظر ایشان است.تنبلی اجتماعی سبب سلب اراده از کنشگران اجتماعی میشود و آنها را به افرادی بیتفاوت تبدیل میکند.
مثالهایی از حضرت در مورد دوری جامعه اسلامی از تنبلی اجتماعی و تن پروری عبارتند از:
حضرت امام علی(ع) در خطبه( 183) فرمودند: ازجسم خود بگیرید و از آن به جان خود ببخشید و در بخشیدن از سهم جسم به جان، بخل نورزید(خطبه/183).
سختی و رنج عبادات، روزه و جهاد را برای جسم خود فراهم کنید و جانتان را با خیر و خوبی به مقام قرب الهی برسانید (رک: ابن ابی الحدید،1337: 125؛ ابنمیثم، 1362: 406؛ موسوی، 1376: 208).
همچنین در حکمت 239 آمده است:- هرکس سستی و تنپرورری کند، حقوق را پایمال کند(حکمت/239).
یا در خطبه 29 فرمودند- حق جز با تلاش و کوشش بدست میآید(خطبه/29) .
انسان جز با تلاش، فداکاری و هزینه کردن از مال و جانش به حق خود دست نمییابد(ر.ک: ابن میثم،1362: 2/ 51؛ موسوی،1376: 1/ 245).
ـ تملق و چاپلوسی:
در مبانی نظری هم ذکر شد که تملق و مداهنه سبب استبدادپروری و فرار از پاسخگویی وقانونگریزی و مقدمهای برای مفاسد اجتماعی دیگرمیشود.از سویی تملق و مداهنه موجب تکوین شخصیتی ضعیف،مطیع و بدون ابتکار و خلاقیتمیشود و روح مشارکت واقعی را نابود میکند. تملق و مداهنه میتواند مدیریت و حکمران جامعه اسلامی را از فهم و شنیدنواقعیت های جامعه دور کند و فهم نادرستی از شرایط جامعه برای او فراهم کند. از این رو، در سیره حکمرانی ایشان به شدت از تملق و متملق بیزار تنفر دیده میشود و دایما از پیروان و شیعیان خود میخواهد که از ایشان سوال بپرسید و مطالبه کنید و نقد کنید. مداهنه بهزعم امام علی(ع) سبب میشود که حکمران اسلامی و شهروندانش از عهده وظایفی که نسبت به خدا و همدیگر دارند،برنیایند.
چاپلوسی، حالتی از ناتوانی و عجز و نوعی اسارت شخصیت انسان است که برابر دیگر آدمیان برای جلب منافع و کسب امتیازهای مادی صورت میگیرد.تعریف و تمجید بیش از حد و نیز ستایش افرادی که شایستگی آنرا ندارند و یا حداقل در این حد نیستند، تملقگویی است.
امام علی(ع) در این رابطه در خطبه 216 فرمودند -خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن میباشم.سپاس خدا را که چنین نبودم...گاهی مردم،ستودن افرادی را هنگام گرفتاری و سختی روا میدانند، اما من از شما میخواهم که مرا با سخنان زیبای خود مستایید، تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم، وحقوقی که مانده است بپردازم( خطبه/216).
ستایش بی اندازه سبب خود پسندی میشود و انسان را به سرکشی وا میدارد(نامه/53).
امام علی(ع) در این نامه که خطاب به مالک میباشد، به ایشان توصیه میکند که:
مردم را طوری تربیت کن که بیهوده از تو ستایش نکنند و تو را نسبت به اعمالی که انجام ندادهای تمجید ننمایند، زیرا کثرت مدح و ثنا، خود پسندی و عجب به بار میآورد و انسان را به تکبر و غرور نزدیک میسازد ( مکارم، 1375: 1/ 599).
امام علی(ع) درتبیین حد ستایش میگوید:«ستودن بیش ازآنچه که سزاواراست، نوعی چاپلوسی و کمتر از آن، در ماندگی یا حسادت است» (حکمت /347)
از آنجا که فرد متملق، درخود احساس بیارزشی میکند، برای جلب توجه، به چاپلوسی دیگران پناه میآورد. چنین شخصی به برخی افراد این فرصت را میدهد که از تملق و ستایش دیگران لذت ببرند و درمقابل، آنان را به رنج ازعقده حقارت نیز میاندازد. بدین ترتیب، با دامن زدن به این تملقها، خود نیز احساس رضایت میکند و درعین حال در خود کمبینی زیانباری بهسر میبرد.تملق پیامدهای اجتماعی غیر قابلجبرانی در پی دارد و فساد اجتماعی را آسان میکند.
ـ نفاق و دورویی:
نفاق و دورویی از صفاتی است که از دید امام علی (ع) سبب میشود ارزشها و هنجارها در جامعه ضدارزشو ضد هنجارگردد و نظم اجتماعی وارونه جلوه نماید و اعتماد بین مردم و حاکمیت از بین میرود و مردم در تشخیص حق و باطل و درست و نادرست راه خطا بروندو در نهایت به از بین رفتن همبستگی و انسجام اجتماعی و وحدت جامعه دارد.ایشان بارها از نفاقو دورویی به عنوان مهمترین علت شکستها و ناکامیهای جامعه اسلامی یاد کرده اند.
حضرت امام علی(ع) در این رابطه در خطبه 176 و 194فرمودند :
مبادا در امر دین دورویی بورزید، که همبستگی و وحدت در راه حق- گرچه کراهت داشته باشید- از تفرقه در راه باطل- گرچه مورد علاقه شما باشد- بهتر است، زیرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه به آیندگان، چیزی را با تفرقه عطا نفرموده است (خطبه/176).
امام علی(ع) در ترسیم سیمای منافقان و پیامدهای اجتماعی حضور آنان در میان مردم میگویند:
ای بندگان خدا... شما را از منافقان برحذر میدارم، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند، خطاکارند و به خطاکاری تشویق میکنند، به رنگهای گوناگون ظاهر میشوند،از ترفندهای مختلف استفاده میکنند.وصفشان دارو و گفتارشان درمان، اما کردارشان دردی است بیدرمان، بر رفاه و آسایش مردم حسد میورزند، و بر بلاء و گرفتاری مردم میافزایند، و امیدواران را ناامید میکنند. آنها یاوران شیطان و زبانههای آتش جهنم میباشند (خطبه/ 194).
همجنین در حکمت (276) فرمودند:
خدایا به تو پناه میبرم که ظاهر من در برابر دیده ها نیکو، و درونم در آنچه که از تو پنهان میدارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی، توجّه مردم را به خود جلب نمایم و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده، با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آیم، تا به بندگانت نزدیک و از خشنودی تو دور گردم (حکمت/276).
امام علی(ع) ملاقات و دیدار مردم را با دو چهره و دو زبان متفاوت را از جمله صفات ناپسند میداند که موجب خشم و کیفر پروردگار میشود(خطبه/ 153)
ـ اسراف و تجمل گرایی:
تجمل از دیدگاه قران و حدیث یکی از مظاهر بیعدالتی و نابرابری که قرآن و پیامبر و سایر ائمه روی آن تکیه نموده، و به مبارزه با آن پرداخته اند ، اشرافیگری و تجملگرایی است . در قرآن کریم به کرات در خصوص ثروت اندوزی یا کنز، تفاخر، تکاثر،ربا و اسراف سخن به میان آمدهاست. در قرآن روی برابری همه اقشار و ایجاد امت واحده و رفع هر گونه علائم و سمبلهایی که باعث ایجاد شکاف طبقاتی است، تاکید خاصی شده است .احساس بیعدالتی،مصرف زدگی،روحیه رقابت منفی،ازبینرفتن سرمایهها و عدم شکلگیری انباشت سرمایه برای توسعه،گسترش تدریجی فساد اجتماعی و اخلاقی و پیدایش سبکهای مصرفی و تولد انسان همه چیز خواره و تکثر و تنوع طلب،لذت پرستی و آسیبهای اجتماعی دیگر میشود.
دو مقوله مصرفزدگی واشرافیت در جامعه اسلامی در حکمرانی امام علی(ع)،بسیار مورد توجه خاص بوده است و با اصحاب و منصوبان خود دراین زمینه بسیار سختگیر بود.از نگاه امام علی(ع) یکی از دلایل محوری شورش جامعه اسلامی بر علیه عثمان مصرفزدگی و اشرافیت او بود.
در خطبه(192) نهجالبلاغه که یکی از خطبههای خیلی طولانی حضرت هم هست،بارها بر اثرات مخرب اشرافیت و تجملگرایی بر روابط اجتماعی تاکید و بر اعتدال در امور تاکید شده است(خطبه/192).
امام علی(ع) ضمن سفارش به پرهیز از اسراف، به رعایت میانهروی و اعتدال در هزینه کردن توصیه مینماید(نامه/21) و به عدم زیادروی در بخشش و همچنین عدمسختگیری در حساب و هزینههای زندگی سفارش میکنند(حکمت /33).
امام علی(ع) همواره کارگزاران و فرمانروایان خود رابه ساده زیستی و عدمتجملگرایی دعوت میکرد از این رو وقتی که شریح بن حارث قاضی که ازسوی امام(ع) عهدهدار منصب قضاوت بود، خانهای را با هشتاد دینار خریداری کرد، امام علی(ع) او را مورد مؤاخذه و توبیخ قرار دارد(نامه/ 3).
ـ بدگمانی و سوء ظن:
بدگمانی و سوء ظن سبب میشود اعتماد یعنی سنگ بنای روابط اجتماعی ازبین برود و امکان شکلگیری تعاملات اجتماعی و ایجاد هر گونه رابطه اجتماعی سالم و مستمر از بین برود.از سویی این ویژگی در همه سطوح خرد و کلان جامعه دارای تبعات و آثاری است که بیعدالتی و بیانصافی نسبت به دیگران، بدبینی و عدم تمایل به مشارکت در امر خیر و در امور اجتماعی و عدم توانایی در اتخاذ تصمیمات درست و عاقلانه از مهمترین این تبعات است.از این رو در نامهها و حکمتها و احادیث دیگر امام علی(ع) بسیار مورد تذکر و تاکید واقع شده است.
امام علی(ع) در اجتناب از بدبینی و سوء ظن میگویند:« به سخنی که از دهان کسی خارج میشود، شایسته نیست که بدگمان باشی آنگاه که برای آن سخن احتمال برداشت نیکویی میتوان داشت» (حکمت /360)
امام علی(ع) در مورد تأثیر شرایط اجتماعی بر خوش بینی و بد بینی مردم میگویند:
هرگاه صلاح و نیکی بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسی به دیگری گمان بد برد، درحالیکه از او عمل زشتی آشکار نشده، ستمکار است، و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود، و کسی به دیگری خوش گمان باشد، در حقیقت خود را فریب داده است (حکمت/114).
امام علی(ع) در نامهاش به مالک اشتر، خوش رفتاری و احسان در حق مردم، کاستن بار مالیات و نیز مجبور نکردن مردم به کاری که ناخوشایند میدانند را از عوامل بدست آوردن خوشبینی و حسن ظن مردم میدانند( نامه/ 53).
امام علی(ع) یکی از عوامل ایجاد کننده سوء ظن را در این میدانند که انسان خود را در موضع اتهام قرار دهد از این رو سفارش میکنند که هرکس خود را در جایگاه تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او بد گمان شده است، سرزنش نماید(حکمت/159).
ـ حسادت و دروغ:
امام علی(ع) حسادت نورزیدن را موجب سلامتی و تندرسی میدانند(حکمت /256) همچنین امام علی(ع) حسادت ورزیدن به دوست را ناشی از عدم صداقت در دوستی و مودت میداند که موجب خلل در روابط دوستانه افراد میشود(موسوی، 1376: 5).
امام علی(ع) حسادت ورزیدن به فضل و نعمت خداوند را نوعی ناسپاسی و کفران نعمت میدانند، از این رو مردم را از حسادت ورزیدن به دیگران را نهی میکنند (ابنمیثم،1362: 4؛ موسوی، 1376: 3).
امام علی(ع) حسادت را سبب از بین رفتن ایمان میدانند که همچون آتش، ایمان را میسوزاند همچنانکه آتش، هیزم را میسوزاند(خطبه/ 86).
امام علی(ع) راستگویی را سبب نجات و بزرگواری و دروغگویی را موجب هلاکت و خواری میدانند(خطبه/ 86).
امام علی(ع) دروغ را بدترین سخن بحساب میآورند(خطبه 84) و اهل افترا و دروغ را زیان دیده میدانند( خطبه/ 16).
در نگاه امام علی(ع) خداوند به این دلیل ترک دروغ را بر مردم واجب دانسته تا شرافت و حرمت راستگویی نگه داشته شود(حکمت/ 252).
4.نتیجهگیری
مدیریت و هدایت خلقیات اجتماعی از مهمترین کارکردها و وظایف حکمرانی در شیوه زمامداری امام علی(ع) است.تحلیل روابط خلقیات اجتماعی نشان میدهدکه بیتوجهی و عدم اهتمام به خلقیات اجتماعی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ویرانگری دارد که زوال شخصیت و هویت فردی و جمعی افراد و جامعه نتیجه محتوم آن است.فقدان خلقیات اجتماعی مطلوب در هر جامعهای به فقر و انحطاط منتهی میشود.فساد و انحطاط در نهجالبلاغه، علتهای فردی و اجتماعی فراوانی دارد. از جمله علل فردی آن میتوان به تنبلی و سستی، تجمل و اشرافیت، بدگمانی و سوء ظن،قانونگریزی و ترک دنیا و گوشهنشینی و دورویی و تملق،اشاره کرد. همچنین از علتهای اجتماعی آن میتوان به بیعدالتی، توزیع ناعادلانه ثروت جامعه، انحصار سرمایه در دست قشر خاص، مالاندوزی حاکمان، مالیاتهای سنگین، بهره نبردن درست از منابع ثروت اشاره نمود. تملق و چاپلوسی آثار شوم فراوانی در حوزه فردی و اجتماعی از خود بر جای میگذارد. از جمله پیامدهای آن در نهجالبلاغه؛ از بین رفتن کرامت انسانی، آسیبدیدن دین، ناامیدی و یاس، وابستگی اقتصادی، بیاعتمادی جامعه به فقیر، از بین رفتن استعدادهای شخص فقیر و... است. بیتردید در جامعهای که خلقیات اجتماعی منفی در آنها استیلا داشته باشد علاوه بر ایجاد بیاعتمادی،امکان همکاری و مشارکت و سایر تعاملات و کنشهای متقابل اجتماعی از بین میرود و فقدان مشارکت و اعتماد متقابل اجتماعی، امکان هرگونه توسعه اجتماعی را از بین میبرد و دورویی و تملق و تنآسایی و خشونت جایگزین آن در جامعه میگردد.