نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترا علوم قرآن و حدیث- دانشکده الهیات - دانشگاه آزاد واحد کرج

2 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران

3 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران

10.30465/alavi.2023.9196

چکیده

احادیث قدسی به جهت داشتن منشأ الهی از جایگاه والایی در معرفی اصول معرفت اسلامی دارند. کتاب «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه» شیخ حر عاملی، یکی از کتاب‌های حدیثی شیعه است که روایات قدسی را که دربردارنده احادیث متعددی در موضوعات اعتقادی، اخلاقی و داستان‌های حکیمانه است، به‌صورت کلی در خود جمع کرده است. با وجود اینکه این کتاب دارندۀ احادیث مهمی در موضوعات متعددی است؛ اما از نبود باب‌بندی مناسب رنج می‌برد. از مهمترین کاستی‌های این کتاب در نقل احادیث قدسی، نداشتن طبقه‌بندی موضوعی و تحلیل محتوایی این احادیث است که طبقه‌بندی و تحلیل محتوایی ابواب مختلف آن را ضروری می‌نماید. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی به طبقه‌بندی و تحلیل احادیثی پرداخته است که دربارۀ فضائل امام علی (ع) از منشأ الهی با عنوان حدیث قدسی نقل شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد از 691 حدیث کتاب «الجواهر السنیه» در موضوعات مختلف، ۱۵۸ حدیث درباره امامت است. از این میان ۷۱ حدیث درباره فضائل گوناگون امام علی (ع) در موضوعات مختلف نقل شده است. بررسی این موضوعات سازگاری کامل فضائل امام علی (ع) با آیات قرآنی را نتیجه داده و هماهنگی در برخی آیات به‌صورت ظهور آیات امّا در برخی دیگر به شکل باطن وجود دارد و اثبات سازگاری با آیات، استفاده از روش‌های مختلف تفسیری است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

The Subject-based Classification and Content Analysis of Divine Hadiths in the Book al-Jawahir al-Saniyya fi-l-Ahadith al-Qudsiyya on the Virtues of Imam Ali (PBUH) Based on the Holy Our’an

نویسندگان [English]

  • sekineh amoozadi 1
  • feizollah akbari dastak 2
  • Abdolmajid Talebtash 3

1 Ph.D. Student, Department of Koranic and Hadith Sciences, Karaj Unit, Islamic Azad University, Karaj, Iran

2 Assistant Professor, Department of Koranic and Hadith Sciences, Karaj Unit, Islamic Azad University, Karaj, Iran (corresponding author)

3 Associate Professor, Department of Koranic and Hadith Sciences, Department of Koranic and Hadith Sciences, Karaj Unit, Islamic Azad University, Karaj, Iran

چکیده [English]

Due to their divine origins, divine hadiths play a highly significant role in introducing principles of Islamic knowledge. The book al-Jawahir al-Saniyya fi-l-Ahadith al-Qudsiyya written by Shaykh al-Hur al-Amili is a Shia text that has collected many divine hadiths on the subjects of belief and morality as well as stories of wisdom. Although containing important hadiths on various subjects, the book is lacking in a proper table of content, which necessitates a subject-based classification and content analysis of the various chapters of the book. Using the analytic-descriptive method, this study has classified and analyzed divine hadiths that have described the virtues of Imam Ali (PBUH). The results show that out of 691 divine hadiths in the book al-Jawahir al-Saniyya on different subjects 158 concern imamate. Among these, 71 hadiths describe a variety of Imam Ali (PBUH)’s virtues in different aspects. From the examination of these aspects, a perfect harmony between virtues of Imam Ali (PBUH) and Koranic verses has been concluded. The harmony is clear from the text of some Koranic verses, but from some other verses it needs to be inferred, and the harmony has been demonstrated using different methods of interpretation.

کلیدواژه‌ها [English]

  • the Holy Qur’an
  • divine hadiths
  • al-Jawahir al-Saniyya fi-l-Ahadith al-Qudsiyya
  • al-Hur al-Amili
  • virtues of Imam Ali (PBUH)

The Subject-based Classification and Content Analysis of Divine Hadiths in the Book al-Jawahir al-Saniyya fi-l-Ahadith al-Qudsiyya on the Virtues of Imam Ali (PBUH)
Based on the Holy Our’an

Sakineh Amoozadi*, Fayzolah Akbari Dastak**

Abdolmajid Talebtash***

Abstract

Due to their divine origins, divine hadiths play a highly significant role in introducing principles of Islamic knowledge. The book al-Jawahir al-Saniyya fi-l-Ahadith al-Qudsiyya written by Shaykh al-Hur al-Amili is a Shia text that has collected many divine hadiths on the subjects of belief and morality as well as stories of wisdom. Although containing important hadiths on various subjects, the book is lacking in a proper table of content, which necessitates a subject-based classification and content analysis of the various chapters of the book. Using the analytic-descriptive method, this study has classified and analyzed divine hadiths that have described the virtues of Imam Ali (PBUH). The results show that out of 691 divine hadiths in the book al-Jawahir al-Saniyya on different subjects 158 concern imamate. Among these, 71 hadiths describe a variety of Imam Ali (PBUH)’s virtues in different aspects. From the examination of these aspects, a perfect harmony between virtues of Imam Ali (PBUH) and Koranic verses has been concluded. The harmony is clear from the text of some Koranic verses, but from some other verses it needs to be inferred, and the harmony has been demonstrated using different methods of interpretation.

Keywords: the Holy Qur’an, divine hadiths, al-Jawahir al-Saniyya fi-l-Ahadith al-Qudsiyya, al-Hur al-Amili, virtues of Imam Ali (PBUH).

 

 

پژوهش‌نامة علوی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

دوفصل‌نامة علمی ـ پژوهشی، سال 14، شمارة 1، بهار و تابستان 1402

طبقه‌بندی موضوعی و تحلیل محتوایی احادیث قدسی کتاب الجواهر السنیه درباره فضائل  امیرالمؤمنین (ع) بر پایه قرآن کریم

سکینه عموزادی*

فیض‌اله اکبری‌دستک**، عبدالمجید طالب‌تاش***

چکیده

احادیث قدسی به جهت داشتن منشأ الهی از جایگاه والایی در معرفی اصول معرفت اسلامی دارند. کتاب «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه» شیخ حر عاملی، یکی از کتاب‌های حدیثی شیعه است که روایات قدسی را که دربردارنده احادیث متعددی در موضوعات اعتقادی، اخلاقی و داستان‌های حکیمانه است، به‌صورت کلی در خود جمع کرده است. با وجود اینکه این کتاب دارندۀ احادیث مهمی در موضوعات متعددی است؛ اما از نبود باب‌بندی مناسب رنج می‌برد. از مهمترین کاستی‌های این کتاب در نقل احادیث قدسی، نداشتن طبقه‌بندی موضوعی و تحلیل محتوایی این احادیث است که طبقه‌بندی و تحلیل محتوایی ابواب مختلف آن را ضروری می‌نماید. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی به طبقه‌بندی و تحلیل احادیثی پرداخته است که دربارۀ فضائل امام علی (ع) از منشأ الهی با عنوان حدیث قدسی نقل شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد از 691 حدیث کتاب «الجواهر السنیه» در موضوعات مختلف، ۱۵۸ حدیث درباره امامت است. از این میان ۷۱ حدیث درباره فضائل گوناگون امام علی (ع) در موضوعات مختلف نقل شده است. بررسی این موضوعات سازگاری کامل فضائل امام علی (ع) با آیات قرآنی را نتیجه داده و هماهنگی در برخی آیات به‌صورت ظهور آیات امّا در برخی دیگر به شکل باطن وجود دارد و اثبات سازگاری با آیات، استفاده از روش‌های مختلف تفسیری است.

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم، احادیث قدسی، الجواهر السنیه، حر عاملی، فـضائل امام علی (ع).

 

  1. مقدمه

دربارۀ فضائل و مناقب امام علی (ع)، فقط منابع روایی فریقین نیست که به‌صورت مستقیم از پیامبر نقل کرده‌اند؛ بلکه علاوه بر منقولاتی که از پیامبر در منابع فریقین است، بخش دیگر از منابع روایی و میراث حدیثی موجود در فضائل و مناقب امام علی (ع) مشتمل بر نوع خاصی از احادیث است که اصطلاحاً به آنها احادیث قدسی می‌گویند و این بخش معمولاً کمتر مورد پردازش قرار گرفته است.

مسئله طبقه‌بندی موضوعی و تحلیل محتوایی احادیث قدسی بحث جدیدی است که تاکنون در تحقیقات و پژوهش‌های حدیث پژوهان نبوده؛ بلکه یک عنوان‌بندی کلی وجود داشت. در این پژوهش کار جدید، بحث طبقه‌بندی موضوعی و تحلیل محتوایی و همچنین ارزیابی این محتوا بر پایة قرآن کریم است.

ما در پژوهش‌های این چنینی عمدتاً بحث گونه‌شناسی را داریم؛ امّا طبقه‌بندی موضوعی و تحلیل محتوایی آن در حد انگشت شمار در پژوهش‌های احادیثی اعم از احادیث قدسی و احادیث غیر قدسی وجود دارد. این کار طبقه‌بندی و تحلیل محتوایی که مقاله حاضر به این مهم پرداخته شکل جدیدی از کار است که کم تر در میان پیشینیان مسبوق به سابقه بوده است.

طبقه‌بندی به معنای تقسیم‌بندی و نظم‌دهی مجموعه‌ای معین از اشیا است که به گروه‌بندی جامع به‌صورت طبقه‌بندی معادلی منتهی می‌شود (نوالی، 1388: ۱۸۰). طبقه‌بندی در یک تقسیم به دو نوع کلی ‌تقسیم می‌شود: ساختاری تک‌بعدی؛ و ساختاری چندبعدی. هرکدام از اقسام طبقه‌بندی، مزایای خاص خود و این قابلیت را دارا هستند که در عین شناسایی فهرستی جامع از طبقات، برای موجودیت این‌گونه طبقات نیز استدلال منطقی بیابند (زوستاک، 1395: ۳۷). در اینجا طبقه‌بندی تک‌بعدی بر اساس محتوای احادیث فضائل امام علی (ع) کتاب جواهر السنیه است.

فضائل امیرالمؤمنین (ع) یکی از مهمترین ابواب حدیثی شیعه و اهل سنت است که روایات فراوانی در این باب مطرح شده است. احادیث قدسی در نگاشته‌های اولیه فریقین در کتاب‌های مرجع حدیثی شیعه و اهل سنت آمده است (کلینی، 1407: 1/193، 440؛ الشقیری، بی تا: 17-296)؛ اما در کتاب‌های علمای متأخر احادیث قدسی به‌صورت تک‌نگاشته‌هایی نگاشته شده است. یکی از نخستین کتاب‌ها در حوزه احادیث قدسی کتاب «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیة» (Al-Saniyya fi-Al-Ahadith Al-Qudsiyya written) شیخ حر عاملی است که در آن، روایات مرتبط با فضائل امیرالمؤمنین (ع) جمع‌آوری شده است. در این مقاله درصدد پاسخ به سؤال‌های دوگانه هستیم:

  1. طبقه‌بندی محتوایی احادیث قدسی راجع به فضائل امیرالمؤمنین (ع) چگونه قابل تحقق است؟
  2. تحلیل محتوایی احادیث قدسی مربوط به فضائل امیرالمؤمنین از منظر قرآن کریم چیست؟

در این مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به طبقه‌بندی احادیث قدسی در فضائل امام علی (ع) می‌پردازیم. تلاش شده است، دیدگاه مفسران فریقین دراین‌باره تبیین شود تا بدین طریق تحلیلی از میزان استناد به فضائل علی (ع) در احادیث قدسی این کتاب شریف به دست آمده و اعتبار مفهومی هرکدام از احادیث با آیات قرآن کریم سنجیده شود.

از جدیدترین مقالاتی که در این زمینه نگاشته شده است، مقاله‌ای که از نویسندگانی همچون مطیع و همکاران در سال 1396 با عنوان «ترسیم نظام ارتباط با خدا بر اساس احادیث قدسی با استفاده از روش تحلیل محتوا» است. از این نگارندگان در سال 1398 مقاله دیگری با عنوان «طبقه‌بندی موضوعی احادیث قدسی»، به نگارش رسیده است. از رحمان‌پور و صناعیان در سال 1399، در مقاله‌ای با عنوان «تدوین احادیث قدسی در فریقین؛ تأملی در کتاب جواهر السنیة» به چاپ رسیده است. چنانچه از محتوای این مقالات مشخص است، این مقالات درصدد طبقه‌بندی و بررسی فضائل امیرالمؤمین (ع) در کتاب الجواهر السنیه بر اساس قرآن نیستند. ازاین‌رو این مسئله در مقالات و کتاب‌ها فاقد پیشینه است.

 

 

 

  1. فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع)

یکی از مباحث مطرح در احادیث قدسی بیان فضائل امیرالمؤمنین علی ابن طالب است که فضائل گوناگون و بسیار عمیق و جدید در احادیث مذکور قابل طرح هستند. به‌عنوان نمونه در بخشی از حدیث 371، مشهور به حدیث لوح برتری امیرالمؤمنین به‌عنوان وصی رسول خدا بر تمام اوصیای انبیاء گذشته و حتی دیگر اوصیای رسول خدا بیان شده است: «یَا مُحَمَّدُ... فَضَّلْتُ وَصِیَّکَ عَلَى الْأَوْصِیَاءِ (حر عاملی، 1395: 448)؛ ای محمد... من وصی شما بر تمام اوصیاء برتری بخشیدم».همچنین درحدیث272که نسخه دیگری از این حدیث، همین عبارت تکرار شده است (همان: 450).

همچنین در حدیث 378 تقدم خلقت روح امیرالمؤمنین (ع) و پیامبر اکرم (ص) بر خلقت کائنات مطرح شده است. از امام باقر (ع) نقل شده است:

قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُکَ وَ عَلِیّاً نُوراً یَعْنِی رُوحاً - بِلَا بَدَنٍ - قَبْلَ‏ أَنْ‏ أَخْلُقَ‏ سَمَاوَاتِی‏ وَ أَرْضِی وَ عَرْشِی وَ بَحْرِی فَلَمْ تَزَلْ تُهَلِّلُنِی وَ تُمَجِّدُنِی ثُمَّ جَمَعْتُ رُوحَیْکُمَا فَجَعَلْتُهُمَا وَاحِدَةً فَکَانَتْ تُمَجِّدُنِی وَ تُقَدِّسُنِی وَ تُهَلِّلُنِی ثُمَّ قَسَمْتُهَا ثِنْتَیْنِ وَ قَسَمْتُ الثِّنْتَیْنِ ثِنْتَیْنِ فَصَارَتْ أَرْبَعَةً مُحَمَّدٌ وَاحِدٌ وَ عَلِیٌّ وَاحِدٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثِنْتَانِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ فَاطِمَةَ مِنْ نُورٍ ابْتَدَأَهَا رُوحاً بِلَا بَدَنٍ ثُمَّ مَسَحَنَا بِیَمِینِهِ فَأَفْضَى نُورَهُ فِینَا (همان: 460)؛ خداى تبارک و تعالى فرمود که: یا محمد، من تو را و على را آفریدم، در حالى که نور و روحى بودید بى تن، پیش از آن‏که آسمان‏ها و زمین و عرش و دریاى خود را بیافرینم. پس همیشه مرا تهلیل و تمجید مى‏نمودى .بعد از آن، روح‏هاى شما را جمع کردم و آن دو روح را یک روح گردانیدم. پس آن روح، مرا به بزرگى و پاکى و یگانگى یاد مى‏نمود، بعد از آن، آن را دو بخش کردم و دو روح گردانیدم و هر یک از آن دو روح را دو بخش کردم و هر روحى را دو روح کردم پس چهار روح به هم رسید: یکى محمد، و یکى على، و حسن و حسین دو تا، بعد از آن فاطمه را آفرید از نورى که او را ابتدا از آن فرمود، و روحى بود بى‏بدن، پس دست راست خود را به ما مالید و نور آن جناب در ما روشن شد.

همچنین فضائل گوناگون و تعجب انگیز امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب در احادیث قدسی کتاب الجواهر السنیه ذکر شده‌اند که در ذیل به طبقه‌بندی عناوین و محتوای این روایات و ارزیابی قرآنی آن‌ها می‌پردازیم.

 

 

2-1 امام علی و لقب امیرالمومنین (ع)

یکی از مسائل مطرح در باب فضائل ذکر شده امام علی (ع) در احادیث قدس، لقب «امیرالمؤمنین» است. لقب امیرالمؤمنین یک لقب تشریفاتی نیست؛ بلکه اثبات‌کننده امامت و وصایت آن حضرت است. نکته جالب توجه این است که طبق روایات لقب امیرالمؤمنین از میان دیگر ائمه طاهرین اختصاص به امام علی (ع) دارد. همچنین مسئله مورد بررسی در رابطه به لقب مذکور این است که طبق احادیث قدسی لقب امیرالمؤمنین قبل از خلقت آدم نیز اختصاص به امام علی (ع) داشته و شب معراج پیامبر از این لقب آگاهی پیدا کرده‌اند.

در حدیث 461 امام هادی (ع) از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل کرده است:

لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ کُنْتُ مِنْ رَبِّی کَقَابِ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏، فَأَوْحَى إِلَیَّ رَبِّی ما أَوْحى‏، ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ، أَقْرِئْ علی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، فَمَا سَمَّیْتُ بِهَذَا أَحَداً قَبْلَهُ، وَ لَا أُسَمِّی بِهَذَا أَحَداً بَعْدَه‏ (حر عاملی، 1395: 564)؛ هنگامی که مرا به آسمان بردند، به اندازه دو کمان یا کمتر به پروردگارم نزدیک‌تر بودم، سپس پروردگارم بر من چیزهایی نازل کرد، سپس فرمود: ای محمد، علی بن ابی‌طالب را امیرالمؤمنین خطاب کن، پس من پیش از او هیچ کس را چنین نام نگذاشتم، و هیچ‌کس را پس از او چنین نمی‌نامم.

در حدیث 527 حذیفه بن یمان از رسول خدا (ص) نقل کرده است:

لَوْ یَعْلَمُ‏ النَّاسُ‏ مَتَى‏ سُمِّیَ‏ عَلِیٌّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ما أنْکرُوا سُمِّیَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ و آدم بین الماء و الطین قال الله وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ فقالت الملائکه بَلى‏ فقَالَ الله مُحَمَّدٌ نبیکم وَ عَلِیٌّ امیرکم (همان: 662)؛ اگر مردم می‌دانستند از چه زمانی علی را امیرالمؤمنین نامیده‌اند، انکار نمی‌کردند، او را امیرالمؤمنین نامیدند، درحالی‌که آدم بین آب و گل بود، خداوند فرمود: و هنگامی که پروردگار تو فرزندانشان را از پشتشان گرفت و آنها بر علیه خودشان گواه گرفت بر اینکه آیا من پروردگار شما نیستم فرشتگان گفتند: آری و خداوند فرمود: محمد پیامبر شما و علی امیر شما است.

در حدیث 531 رسول اکرم (ص) فرمود:

قال... وَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ حَقّاً، لَمْ‏ یَنَلْهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ‏ وَ لَیْسَتْ لِأَحَدٍ بَعْدَه‏... (همان: 668)؛ گفت: ... او به راستی امیرالمؤمنین است، پیش از او کسی به انی مقام نرسیده است و پس از او کسی نخواهد رسید.

تحلیل مضمون احادیث قدسی وارد شده در مورد لقب امیرالمؤمنین، از منظر قرآن نیازمند بررسی یک مطلب است. آن مطلب این است که آیا قرآن کریم وجود لقب امیرالمؤمنین برای علی بن ابی‌طالب در زمان قبل از تولد ایشان را تایید می‌کند؟ گرچه در احادیث مذکور زمان اظهار و اعطای چنین لقب، سه زمان مانند عالم ذر، زمان قبل از خلقت آدم و شب معراج ذکر شده‌اند؛ امّا برگشت این سه زمان و اثبات آنها به این است که آیا از منظر قرآن کریم وجود لقب امیرالمؤمنین برای علی بن ابی‌طالب قبل از وجود دنیوی علی (ع) امکان پذیر است یا نه؟ بنابراین در ذیل پاسخ این سوال را از منظر قرآن کریم پی می‌گیریم. قبل از بحث قرآنی یادآوری دو نکته ضروری است:

الف. یکی اینکه قدمت لقب امیرالمؤمنین برای علی (ع) قبل از نشأت دنیوی از منظر روایات شیعه و اهل سنت ثابت شده است. روایات متعدد بر این مطلب دلالت دارند. در منابع روایی شیعه بیشترین روایات به این مضمون که به عدد هفت می‌رسد (حدیث 180تا 187) در تفسیر فرات کوفی آمده‌اند (فرات کوفی، 1410ق: 145-150) و در منابع دیگر حدیثی نیز روایاتی به این مضمون نقل شده‌اند که ازجمله این منابع کتاب شریف الکافی (کلینی، 1407ق: 1/ 412، ح4) و کتاب دلائل الأمامة (طبری آملی صغیر، 1413ق: 53) است. در منابع اهل سنت نیز روایات مثبته وجود دارند.

ب. یادآوری این نکته نیز ضروری است که لقب امیرالمؤمنین تنها یک لقب تشریفاتی نیست که فقط بیان‌کننده مقام بلند امام علی (ع) در ایمان و قرار گرفتن در صف مؤمنان باشد، بلکه مهم‌ترین معنای این لقب و به‌ویژه در روایات مذکور اثبات مقام وصایت و خلافت امام علی (ع) پس از پیامبر گرامی اسلام و دارایی مقام سرپرستی بر مؤمنین از لحاظ حکومت و امامت است. در روایتی از امام صادق (ع) در کافی ذیل باب نص بر امیرالمؤمنین (ع) نیز اشاره شده است که پس از نزول ولایت حضرت علی (ع) پیامبر اکرم مردم را دستور داده‌اند که علی (ع) را با لقب امیرالمؤمنین یاد کنند. (کلینی، 1407ق:1/ 292).

 

2-1-1 عالم ذر و پذیرش ولایت و امامت امام علی (ع)

عالم ذر عالمی است که در آن از ارواح انسان ها پیمان توحید خداوند گرفته شده است. آیه 172 سوره اعراف مطالب در این زمینه ارائه کرده است. گرچه در تفاسیر شیعه عالم ذر به تأویل فطرت انسانی (طباطبایی، 1390ق: 8/315-318) یا استعداد انسانی (مکارم شیرازی، 1371ش: 7/6) برده شده است؛ امّا وجود این پیمان را مسلّم دانسته‌اند. یکی از اهداف این پیمان اتمام حجت بر مردم دانسته شده است؛ مانند:

أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ؛ (اعراف: 172) این کار را خداوند به این جهت انجام داد که در روز قیامت نگوئید ما از این موضوع (توحید و شناسایى خدا) غافل بودیم‏.

هدف دیگر عقل پذیر شدن مجازات گناهکاران است؛ مانند:

أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُون‏؛ (همان: 173) این پیمان را به خاطر آن گرفتیم که نگوئید: پدران ما پیش از ما بت‏پرست بودند و ما هم فرزندانى بعد از آنها بودیم و چاره‏اى جز تبعیت از آنها نداشتیم آیا ما را به گناه افراد بیهوده کار مجازات مى‏کنى‏.

ذکر شدن عقیدة توحید به‌عنوان متن پیمان عالم ذر «ألَستُ بِرَبِّکُم قالُوا بَلی شَهدنَا؛ (اعراف: 172) آیا من پروردگار شما نیستم گفتند بلی ما بر این شهادت گواه هستیم» بیان انحصاری نیست؛ بلکه ذکر تأکیدی است؛ زیرا عقیدة توحید اساس همه اعتقادات و اخلاق و اعمال انسان است. آیه 24 سوره ابراهیم وحدت همه اعتقادات و اخلاقیات را به‌خوبی بیان می‌کند. جایی که توحید را با درخت با اصول و فروع ثابت تشبیه کرده است که منشأی همه اعتقادات و اعمال صالحه است؛ امّا در مقابل شرک درخت بی‌اصل است و دارای فروعات و ثمرات پلید است (طباطبایی، 1390ق: 12/50-51).

 

2-1-2 پذیرش توبه آدم توسط اهل‌بیت (ع)

قرآن کریم در داستان خلقت آدم بیان کرده است که آدم وقتی مرتکب ترک اولی شد، رفع اثرات وضعی و تکوینی حکم وضعی مبنی بر ممنوعیت از خوردن درخت است، نیاز به توبه داشت. توبه در اینجا معنای لغوی دارد؛ یعنی برگشتن به حالتی قبل از ارتکاب خطا که به اعتقاد مفسران مانند علامه طباطبایی پرورش و تکامل جنبه روحی و اخروی انسان که بی نهایت و ابدی است، نتیجه توبه آدم و پذیرش توبه بوده است. (همان، 1/ 148) جناب آدم برای آسان شدن توبه و پذیرش آن کلمات را از خداوند تلقی کرد «فَتَلقَّی آدمُ کَلِماتٍ مِن رَبّهِ فَتابَ عَلَیه» (بقره:37) پس آدم کلمات را از پروردگار خود دریافت و از خدا توبه کرد. طبق روایات فریقین مراد از کلمات محمد مصطفی و اهل بیت اطهار ایشان هستند. مانند روایت کلینی در کافی آمده است: «در تفسیر آیه (فَتَلقّی آدم...) فرمود: آدم از خداوند به‌وسیله محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین درخواست نمود». از اهل سنت سیوطی در در المنثور روایت نقل کرده است: پیامبر فرمود: « هنگامی آدم مرتکب گناه شد سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: من از تو به‌وسیلۀ محمد درخواست نمی‌کنم مگر این تو مرا می‌آمرزدی...». این مفاد روایات از آیات مربوط به داستان آدم نیز قابل استنباط و تأیید است؛ مانند اینکه کلمه (تلقی) به معنای اخذ کردن همراه با استقبال کردن است لذا فهمیده می‌شود که آدم این کلمات را از خداوند تعلیم دیده است. همچنین از کلمه مذکور فهمیده می‌شود که آدم قبل از توبه از این شخصیات آگاهی داشت و این همان تعلیم اسماء بوده که خداوند آنهارا بدون واسطه، به آدم تعلیم داده بود «(وَ عَلَّمَ آدمَ الاَسماءَ کُلّها» (بقره:31). همچنین استعمال قرآنی کلمه درباره موجودات عینی است. همچنین طبق روایات آدم (ع) در موارد متعدد، مانند هنگام خلقت ارواح پنج تن پاک را مشاهده کرده بود. (همان، 1/149) بنابراین وجود ارواح پاک پنچ‌تن پاک ازجمله امام علی (ع) در نشأت اولیه انسانی که قبل از خلقت انسان بوده وجود داشتند و برخوردار از همین منزلت دنیوی ازجمله امامت و ولایت بوده‌اند.

 

2-2 جایگاه امام علی (ع) نسبت به پیامبر اکرم

یکی دیگر از مباحثی که در ذیل فضائل امام علی (ع) در کتاب الجواهر السنیه آمده است راجع به مسئله همسانی جایگاه امام علی (ع) نسبت به پیامبر اکرم است که با حضرت موسی تشبیه کرده است.

حدیث 434 به جایگاه وصایت امام علی (ع) نسبت به پیامبر اکرم (ص) اشاره دارد، در جریان تولد امام حسن (ع) نقل شده است:

لَمَّا وُلِدَ الحَسنُ‏ أَوحَى‏ اللَّهُ إلَى جِبرَئیلَ أَنّهُ قَد وُلِدَ لِمُحَمّدٍ اِبنٌ فَاهبِط فَاقرَأهُ السَّلاَمُ وَ هَنِّئهُ قُل لَهُ: إِنَّ عَلِیّاً مِنکَ بِمَنزِلَةِ هَارُونَ مِن مُوسَى فَسَمِّهُ بِاسمِ ابنِ هَارُونَ، فَهبَطَ فَهَنّاهُ وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُک أَن تُسَمِّیهِ بِاسمِ ابنِ ‌هَارُونَ ... (حر عاملی، 1395: 526)؛ هنگامی که حسن به دنیا آمد، خداوند به جبرئیل وحی کرد که برای محمد پسری متولد شده، پس به زمین برو و محمد را سلام و تهنیت بگو و به او بگو: بی تردید علی نسبت به شما همانند هارون نسبت به موسی است. پس پسر علی را به نام پسر هارون نامگذاری کن، پس جبرئیل نازل شد و به او تبریک گفت و گفت: خداوند به تو دستور می‌دهد که او را به نام پسر هارون نام گذاری کنی....

در حدیث 469 امام رضا (ع) طی سندی که به اسماء بنت عمیس می‌رسد، در جریان تولد امام حسن (ع) روایتی را از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است:

لَمَّا وُلِدَ الحَسنُ هَبطَ جِبرَائِیلُ عَلی رَسُولِ اللهِ فَقالَ إِنَّ اللهَ یَقرَأُ عَلَیکَ السَّلَامُ وَ یَقُولُ یَا مُحَمَّدُ، عَلِیٌّ مِنْکَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدَکَ، فَسَمِّ‏ ابْنَکَ‏ بِاسْمِ‏ ابْنِ‏ هَارُون (همان: 572)؛ هنگامی که حسن به دنیا آمد، جبرئیل بر رسول خدا نازل شد و گفت: خداوند بر تو درود می‌فرستد و می‌فرماید: ای محمد، علی نسبت به شما به منزلة هارون نسبت به موسی است مگر اینکه بعد از شما پیامبر نیست، پس نام پسرت را به نام پسر هارون بگذار.

حدیث منزلت دارای سند معتبر است و در منابع دست اوّل حدیثی اهل سنت نقل شده است. نزدیک به بیست نفر از صحابه آن را نقل کرده‌اند. همچنین حدیث منزله در موقعیت‌ها و مناسبت‌های مختلف از زبان پیامبر اسلام مکرراً بیان شده است. (مکارم شیرازی، 1371ق: 6/349-350)

از مقایسه مضمون مشابه این حدیث در آیات «وَ اجْعَل لىّ‏ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ. هَارُونَ أَخِى. اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى. وَ أَشْرِکْهُ فىِ أَمْرِى‏ (طه:29-32)؛ وزیرم از اهل من برادر هارون را قرار ده، به‌وسیلۀ او پشتیبانم باش و او را شریک کارم قرار ده» نکات ذیل استفاده می‌شوند:

الف. مشابهت خلافت امام علی با خلافت هارون: پیامبر اسلام نیز همانند حضرت موسی خلافت و وزارت علی (ع) را از خدا درخواست نموده است و این درخواست مورد اجابت قرار گرفت. سیوطی در دُر المنثور نقل کرده است که رسول خدا فرمود:

خدایا همان چیزی را که برادرم موسی درخواست کرد طلب می‌کنم که سینه ام را وسعت دهید و امر من را آسان گردانید و گره زبانم را باز کنید تا اینکه سخن من را بفهمند و از اهل من برادرم علی را وزیر من قرار دهید تا اینکه به‌وسیلۀ او کمر را محکم گردانید و او را شریک کارم قرار دهید تا اینکه ما به تنزیه بسیار تو بپردازیم و ذکر کثیری از تو انجام دهیم که بی شک تو از احوال ما باخبر هستید. (سیوطی، 1404ق: 4/295).

ب. وزارت همان خلافت و وصایت: وزیر از وزر به معنای سنگین یا تکیه گاه است، زیرا وزیر حمل کننده سختی‌های پادشاه مانند کوه پشتیبان است. وزیر رسول نیز سختی گستردگی کار رسالت را به شکل انجام برخی ابعاد رسالت برای پیامبر آسان تر می‌کند. درخواست حضرت موسی درباره وزارت موسی راجع به کمک در خود رسالت بوده نه در تبلیغ دین زیرا کمک و شراکت در تبلیغ اختصاص به فرد خاص ندارد بلکه همه مبلغان در این امر مشترک هستند. پس معنای اشتراک هارون در امر موسی این است که او مقداری از آنچه را که به وی وحی می‌شود و چیزی از خصائصی که از ناحیه خدا به او می‌رسد (مانند وجوب اطاعت و حجیت گفتار) به عهده بگیرد و انجام دهد. از آیات 29-32 سوره طه لزوم مشارکت در امر دعوت مردم به دین قابل استفاده است؛ چون در ادامه آیه هدف از مشارکت، تسبیح کردن بسیار و ذکر نمودن خدای متعال توسط موسی و هارون بیان شده است و مراد از آن تسبیح در جلوت و در اجتماع است نه در خلوت. منظور از تسبیح گوئی نیز دعوت مردم به توحید و دور ساختن مردم از شرک است. قدرت فرعون دل‌های بنی اسرائیل را کاملا پُر کرده بود و به‌طورکلی از یاد خدا غافل شده بوده‌اند. تمام مشغولیت آن ها این بود که به یاد فرعون باشند. (طباطبایی، 1390ق: 14/147-148)

 

2-3 جانفشانی امام علی در راه پیامبراکرم

جانفشانی امام علی در راه پیامبر که مهم‌ترین مصداق آن خوابیدن امام علی بر بستر رسول خدا در شب هجرت است، یکی دیگر از مسائل مطرح در احادیث قدسی است. این امر به‌عنوان فضائل امام علی (ع) بین شده است. ذکر شدن این واقعه در قرآن کریم به‌عنوان آیه شراء نشانگر اهمیت این فضیلت امام علی (ع) است.

در حدیث 528 در تفسیر آیه ۲۰۷ سوره بقره به نقل از رسول خدا (ص) آمده است:

إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أَرَادَ الْهِجْرَةَ خَلَّفَ‏ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ لِقَضَاءِ دُیُونِهِ وَ رَدِّ الْوَدَائِعِ الَّتِی کَانَتْ عِنْدَهُ وَ أَمَرَهُ لَیْلَةَ خَرَجَ إِلَى الْغَارِ وَ قَدْ أَحَاطَ الْمُشْرِکُونَ بِالدَّارِ أَنْ یَنَامَ عَلَى فِرَاشِهِ ص فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ اتَّشِحْ‏ بِبُرْدِیَ الْحَضْرَمِیِّ الْأَخْضَرِ ثُمَّ نَمْ عَلَى فِرَاشِی فَإِنَّهُ لَا یَخْلُصُ إِلَیْکَ مِنْهُمْ مَکْرُوهٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَفَعَلَ ذَلِکَ ع فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ ع أَنِّی قَدْ آخَیْتُ بَیْنَکُمَا وَ جَعَلْتُ عُمُرَ أَحَدِکُمَا أَطْوَلَ مِنَ الْآخَرِ فَأَیُّکُمَا یُؤْثِرُ صَاحِبَهُ بِالْحَیَاةِ فَاخْتَارَ کِلَاهُمَا الْحَیَاةَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمَا أَ لَا کُنْتُمَا مِثْلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ آخَیْتُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ ص فَنَامَ عَلَى فِرَاشِهِ یَفْدِیهِ بِنَفْسِهِ وَ یُؤْثِرُهُ بِالْحَیَاةِ اهْبِطَا إِلَى الْأَرْضِ فَاحْفَظَاهُ مِنْ عَدُوِّهِ فَنَزَلَا فَکَانَ جَبْرَئِیلُ ع عِنْدَ رَأْسِهِ وَ مِیکَائِیلُ ع عِنْدَ رِجْلَیْهِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ بَخْ بَخْ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ یُبَاهِی اللَّهُ بِه مَلَائِکَةَ السماء فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ ص وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى الْمَدِینَةِ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ (حر عاملی، 1395: 662-664)؛ هنگامی که رسول خدا (ص) خواست هجرت کند، علی بن ابی‌طالب را مأمور ادای قرض و برگرداندن ودیعه‌ای کرد که مردم پیش پیامبر امانت گذاشته بوده‌اند و به علی آن شبی که پیامبر به سوی غار رفت و مشرکان خانه را احاطه کردند، دستو داد که بر بستر او بخوابد. به او گفت: ای علی، چادر حضرمی سبز من را بر خود بینداز و بر بستر من بخواب. پس ان‌شاءالله هیچ ضرری از آنها به تو نمی‌رسد. پس علی همان گونه عمل کرد پس خاوند به جبرائیل و میکائیل وحی فرستاد که بی‌شک من شما دو نفر را برادر قرار دادم و عمر یکی از شما را طولانی‌تر از دیگری قرار دادم، پس کدام از شما دیگری را در زندگی بر خود ترجیح می‌دهد؟ هر دو زندگی را برگزیند، پس خداوند متعال به آنها وحی کرد: شما دو نفر چرا مانند علی بن ابی‌طالب نیستید که من میان او و محمد اخوت برقرار ساخته ام پس علی بر بستر محمد خوابید و خود را بر او نثار کرد و او را بر خود ترجیح داد. شما دو به زمین بروید پس آن دو را از دشمن محمد محافظت کنید پس آن دو فرشته نازل شده‌اند جبرئیل (ع) بر سر او بود و میکائیل (ع) پیش پای او بود، جبرئیل گفت: آفرین ای پسر ابی‌طالب، خداوند بر تو نزد فرشتگان مباهات می‌کند. پس خداوند بر رسولش در حالی که در راه مدینه بود. این آیت نازل فرمود: «برخی از مردم کسانی هستند که جان خود برای طلب تقرب خداوند می‌فروشند».

قرآن کریم در آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَاد (بقره: 207)؛ و از مردم کسانی هستند که جان ایشان را برای رضایت خداوند می‌فروشند و خدا به بندگانش مهربان است» مضمون روایت مذکور را مورد تأیید قرار داده است؛ زیرا:

الف. وجود قرائن داخلی بر مرادبودن مؤمنان خالص در آیه: گرچه در تفسیر طبری و در برخی روایات مصداق آیه هر مجاهد و امرکننده معروف و نهی‌کننده از منکر دانسته شده است (طبری، 1412ق: 2/ 187؛ طوسی، بی تا: 2 /183)؛ امّا از تعبیرات آیه مذکور به خوبی استفاده می‌شود که مراد از آن هر مؤمن نیست؛ بلکه مؤمنان خاص و خالص مراد هستند که نمونه‌های آن در هر زمان به ندرت یافت می‌شوند و بالاترین فرد دارای خصوصیات ذکر شده در آیه، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) است.

ب. دلالت روایات تفسیری بر مصداقیت امام علی برای آیه: از روایات تفسیری شیعه و اهل سنت نیز مصداقیت امام علی (ع) برای آیه مذکور قابل استفاده است که روایات شیعه در حد تواتر رسیده‌اند. همچنین از علمای اهل سنت نیز گروه کثیری این روایت را نقل کرده‌اند؛ ازجمله حافظ ابونعیم از ابن عباس، ابو السعادات در فضائل العشر با اسناد خود از ابی‌یقظان عمار، حاکم در مستدرک، ذهبی در تلخیص مستدرک و اخطب خوارزم در مناقب، جوینی در فضائل الصحابه با اسناد خود از زین العابدین (ع)، مسند احمد بن حنبل، صحیح مسلم، سنن نسائی، غزالی در احیاء و قرطبی در تفسیر خود. (موسوی سبزواری، 1409ق: 3/225). ثعلبی مفسر اهل سنت قرن پنجم نیز هنگام ذکر روایت مذکور در کنار دیگر روایات شأن نزول متذکر می‌شود که من این روایت را در کتاب ها دیدم. (ثعلبی، 1422ق: 2/ 126). فخر رازی در قرن هفتم نیز روایت مذکور را جزو سه روایات شان نزول آیه ذکر کرده است ولی متأسفانه در تفسیر آیه درکنار ذکر بقیه مصادیق همچون عمار یاسر و مادرش، صهیب، و ... یادی از امام علی (ع) به‌عنوان یکی از مصداق آیه نکرده است. (فخر رازی، 1420: 5/250) ابوحیان در قرن هشتم بدون ذکر منقول عنه به‌صورت قیل روایت مذکور را ذکر کرده است. (ابوحیان، 1420ق: 2/ 334). متأسفانه در تفاسیر مشهور قرن‌های بعدی اهل سنت همچون تفسیر الدر المنثور در قرن نهم و دهم، اثری از روایت مذکور به‌کلی محو شده است.

 

2-4 پاداش بهشت به پیروان امام علی (ع)

ازجمله فضائل امام علی (ع) در احادیث قدسی این است که اجر پیروان آن بزرگوار بهشت بیان شده است. فضیلت بودن مسئله مذکور از این جهت است که بدون پیروی امام علی (ع) که در ذیل پیروی امامت و ولایت قرار می‌گیرد، اعتقاد به بقیه عقائد و عمل صالح مثمر ثمر نیست. سعادت و موفقیت اخروی انسان بدون پذیرش ولایت امام علی و ائمه طاهرین قابل حصول نیست.

در حدیث 470 از رسول خدا (ص) نقل شده است: «مَنْ آمَنَ بِی وَ بِنَبِیِّی، وَ تَوَلَّى عَلِیّاً، أَدْخَلْتُهُ‏ الْجَنَّةَ عَلَى‏ مَا کَانَ مِنْ عَمَلِهِ (حر عاملی، 1395: 572)؛ هر کس به من و پیامبرم ایمان آورد و ولایت علی را پذیرفت، او را مطابق عمل او در بهشت وارد می‌کنم». همین مضمون با اختلاف اندکی در تعبیر در حدیث 471 نیز آمده است (همان: 572).

در حدیث دیگری 483 منقول از ابن‌عباس آمده است: «لَولَا عَلِیٌّ مَا خَلَقتُ جَنَّتِی (همان: 586)؛ اگر علی نبود بهشت را نمی‌آفریدم».

در حدیث 489 از رسول خدا (ص) نقل شده است:

إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِی وَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ: أَدْخِلَا الْجَنَّةَ مَنْ‏ أَحَبَّکُمَا وَ النَّارَ مَنْ أَبْغَضَکُمَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ) (همان: 592)؛ هنگامی که روز قیامت باشد خداوند عزوجل به من و علی بن ابی‌طالب خواهد گفت شما دو محبان خود را در بهشت و مبغضان خود را در آتش وارد کنید و در حالی که این سخن خداوند عزوجل است: (شما دو تمام کافران دشمن را در جهنم بیندازید.

در حدیث 522 صاحب کشاف در حدیثی قدسی می‌نویسد: «عَنِ الرَّبِّ العَلِیِّ أَنّهُ قَالَ‏: لَأدخُلَنَّ‏ الجَنَّةَ مَن‏ أَطَاعَ‏ عَلِیّاً وَ إِن عَصَانِی، وَ لَأَدخُلَنَّ النَّارَ مَن عَصَاهُ وَ إِن أَطَاعَنِی (همان: 652)؛ از پروردگار بلند نقل شده که فرمود: من حتماً کسانی را که مطیع علی باشند ولو نافرمان من باشند، در بهشت وارد می‌کنم و کسانی را که نافرمان او هستند ولو مطیع من باشند حتماً در آتش وارد می‌کنم».

آیه ولایت:

إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون‏ (مائده/55)؛ بدون تردید سرپرست شما خدا و رسول او است و کسانی از اهل ایمان سرپرست شما هستند که نماز اقامه می‌کنند و زکات پرداخت می‌کند درحالی که در حال رکوع هستند.

بهترین شاهد بر مضمون روایات مذکور است؛ زیرا:

الف. شأن نزول آیه درباره امامت علی (ع): سیوطی در المنثور 14 روایات از منابع معتبر اهل سنت نقل کرده است که شأن نزول آیه ولایت را عطا کردن انگشتر به سائل توسط علی بن ابی‌طالب (ع) بیان می‌کنند و طبق آیه همان ولایتی که خدا و رسول دارد طبق روایات شان نزول امام علی (ع) نیز دارد. (سیوطی، 1404ق: 2/ 293-295)

ب. تبیین مصداقیت آیه توسط پیامبر اکرم: طبق یک روایت منقول در تفسیر مذکور، پیامبر گرامی اسلام پس از نزول آیه در شأن علی (ع) صراحتاً فرمودند من مولای هر کس هستم علی نیز مولای او است و سپس دعا فرمود خدایا دوستدار علی را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار. (همان، روایت طبرانی و ابن مردویه از عمار یاسر) معلوم است دعای پیامبر مقبول درگاه حق تعالی است و دوستی و دشمنی خداوند نیز به معنای استحقاق بهشت و جهنم گرداندن مردم است. در ادامه خود آیه نیز به کسانی که از ولایت خدا، رسول و مؤمنان خالص که والاترین آنها علی بن ابی‌طالب و ائمه طاهرین (ع) هستند، روی بر می‌گرداند مغلوب در دنیا و آخرت معرفی شده‌اند: «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون ‏(مائده:56)؛ و کسی که خدا و رسول او و اهل ایمان را دوست بدارد، پس بدون تردید فقط گروه خداوند پیروز است».

2-5 ولایت امام علی (ع) مایه اکمال دین

مسئله دیگر در رابطه با فضائل امام علی (ع) این است که ولایت امام علی (ع) سبب اکمال دین است. در قرآن کریم نیز آیه ولایت در رابطه با ولایت امام علی (ع) و مایه اکمال دین و اتمام نعمت بودن آن بیان شده است.

در حدیث 465 امام صادق (ع) از حضرت علی (ع) نقل کرده است:

وَلَایَتِی أَکْمَلَ اللَّهُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ دِینَهُمْ وَ أَتَمَّ عَلَیْهِمُ النِّعَمَ وَ رَضِیَ إِسْلَامَهُمْ إِذْ یَقُولُ یَوْمَ الْوَلَایَةِ یَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْهُمْ‏ أَنِّی‏ أَکْمَلْتُ‏ لَهُمُ الْیَوْمَ دِینَهُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْهِمْ النِعَمَ وَ رَضِیتُ إِسلَامَهُم (حر عاملی، 1395: 566)؛ خداوند به خاطر ولایت من دین این امت را کامل نمود و نعمت را بر آنها تمام کرد و اسلامشان را تأیید کرد، چون در روز ولایت (روز غدیر) فرمود: ای محمد به آنها بگو امروز دینشان را برایشان کامل کردم، نعمت را کامل کردم و اسلام آوردن آنان را پذیرفتم.

مضمون روایت مذکور سازگاری و تطابق کامل با قرآن کریم دارد و در قرآن کریم روز غدیر که روز ولایت امیرالمؤمنین (ع) است روز اکمال دین معرفی گردیده است. آیه کریمه می‌فرماید:

الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا (مائده:3)؛ امروز اهل کفار از دین شما نا امید شده‌اند پس از آن ها نه ترسید و فقط از من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را بر شما تمام کردم و اسلام را به‌عنوان دین از شما پذیرفتم.

اگرچه اقوال مختلف درباره مصداق روز اکمال دین و اتمام نعمت نزد مفسران مطرح هستند (فخر رازی، 1420ق: 11/287)؛ امّا قراین متعدد تأیید می‌کنند که مراد از آ« روز غدیر و اعلان ولایت و وصایت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) است. مانند اینکه:

الف. دلالت روایات بر نزول مستقل آیه: براساس احادیث متعدد فریقین جملات آیه مبنی بر یأس کفار و اکمال دین جملات معترضه هستند و به‌صورت جداگانه از قبل و بعد آیات فعلی نازل شده‌اند و همین امر ارتباط تنگاتنگی بین یأس کفار و واقعه مربوط به اکمال دین را می‌رساند.

ب. بیان مصداق در روایات: قرینه دیگر روایات متعدد فریقین هستند که دلالت دارند آیه اکمال در غدیر و پس از اعلان ولایت و وصایت علی بن ابی‌طالب (ع) نازل شده است (طباطبایی، 1390ق: 5/165).

 

2-6 بستن تمامی درهای مسجد به جز باب امام علی (ع)

یکی دیگر از مسائل مطرح در رابطه با فضائل امام علی (ع) این است که از طرف خداوند دستور به بستن درهای خانه‌های مسلمانان صدر اسلام که به مسجد نبوی باز می‌شده‌اند، آمد و تنها در خانه امام علی و فاطمه زهرا بوده که از این حکم مستثنا شده.

در حدیث 382 از امام باقر (ع) نقل شده است:

إنّ اللَّه أَوْحَى إِلَى نَبِیِّهِ (ص) أَنْ طَهِّرْ مَسْجِدَکَ وَ أَخْرِجْ مِنَ الْمَسْجِدِ مَنْ یَرْقُدُ فِیهِ بِاللَّیْلِ وَ مُرْ بِسَدِّ أَبْوَابِ مَنْ کَانَ لَهُ فِی مَسْجِدِکَ بَابٌ إِلَّا بَابَ عَلِیّ ع وَ مَسْکَنَ فَاطِمَةَ وَ لَا یَمُرَّنَّ فِیهِ جُنُبٌ وَ لَا یَرْقُدْ فِیهِ غَرِیبٌ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِسَدِّ أَبْوَابِهِمْ إِلَّا بَابَ عَلِیٍّ وَ أَقَرَّ مَسْکَنَ فَاطِمَةَ عَلَى حَالِهِ (حر عاملی، 1395: 464)؛ بی تردید خداوند بر نبی خود وحی فرستاد که مسجدت را تطهیر کنی و از مسجد بیرون کنی کسانی را که می‌خواهند در مسجد شب را بگذرانند و دستور به بستن درهای کسانی را بدهید که درهای آن ها در مسجد تو قرار دارند مگر را درب علی و خانه فاطمه و نه مجنب از آن هرگز عبور کند و نه غریبی در آن بخوابد، پس رسول خدا (ص) دستور داد درهایشان را ببندند، جز درِب علی، و خانه فاطمه را چنان که بود، باقی نگه داشت.

این روایت مورد تأیید روایات بسیار شیعه و اهل سنت است و همچنین با تاریخ صدر اسلام نیز سازگاری دارد. مانند اینکه در مسند حنبل روایتی به این مضمون آمده است (ابن حنبل، 1416ق: 4/369) و همچنین شیخ صدوق روایتی مشابه نقل کرده است (صدوق، 1376ش: 273-274).

گرچه بسته‌شدن تمام درهای خانه‌های اصحاب که به مسجد نبوی باز می‌شده‌اند، به دستور پیامبر و اجازه باقی نگهداشتن در خانه امام علی و فاطمه (ع) مستقیم در قرآن مطرح نشده است؛ امّا به‌طور غیرمستقیم می‌توان صحت این واقعه را از برخی آیات قرآن استنباط کرد؛ ازجمله اینکه همان گونه که در احادیث قدسی مربوط به این مسئله وجود دارد هدف از دستور مبنی بر بستن درهای خانه‌های همجوار مسجد حفظ پاکیزگی خانه خدا بوده است؛ چون دستور بستن درها در ردیف اموری همچون نهی از نجس‌کردن مسجد، عدم اجازه رد شدن مجنب از مسجد، عدم اجازه پختن غذا و خوابیدن در مسجد قرار گرفته که تمام ممنوعیت‌های ذکر شده درباره مسجد، به یک دستور کلی بر می‌گردد و آن احتمال و خوف نجس‌شدن مسجد از امور مذکور بوده است. لذا استفاده می‌شود که بین دستور بست درها و طهارت رابطه ای وجود دارد. جالب است که در برخی از اقوال راجع به مصداق اهل‌بیت در آیه تطهیر (احزاب: 33)، اهل مسجد رسول خدا به‌عنوان مصداق اهل بیت معرفی شده‌اند (آلوسی، 1415ق: 11/187). بنابراین معلوم می‌شود که بین اهل مسجد رسول خدا بودن و پاکیزگی و عصمت به نظر برخی از مسلمانان صدر اسلام رابطه وجود داشت و بعید نیست گذاشتن درهای خانه ها داخل مسجد توسط برخی از اصحاب پیامبر بر همین مبنا باشد. لذا دستور به بستن درها و باقی نگهداشتن در خانه اهل بیت در راستای انحصار مصداقیت اهل بیت عصمت و طهارت به خمسه طیبه پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین باشد.

 

2-7 امام علی (ع) یاری‌دهنده پیامبر اکرم (ص)

ازجمله فضائل امام علی (ع) مطرح شده در احادیث قدسی این است که امام علی (ع) یاور و مددگار پیامبراکرم بوده‌اند. خداوند پیامبری را توسط امام علی (ع) یاری رسانده است که دارای رحمت جهانی و باعث خلقت کائنات است.

در حدیث 395 کتاب الجواهر السنیه از رسول خدا (ص) نقل شده است:

أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی خَلَقْتُ جَنَّةَ عَدْنٍ‏ بِیَدِی‏ مُحَمَّدٌ صَفْوَتِی مِنْ خَلْقِی أَیَّدْتُهُ بِعَلِیٍّ وَ نَصَرْتُهُ بِعَلِیٍّ (حر عاملی، 1395: 478)؛ من خدا هستم، معبودی جز من نیست، باغ عدن را با دستان خود آفریدم، محمد برگزیده من است، من او را به واسطه علی حمایت کردم و به‌واسطه علی کمکش کردم.

در حدیث 509 از رسول خدا (ص) نقل شده است:

رَأَیتُ لَیلَةً أُسرِیَ بِی مُثبِتاً عَلَى‏ سَاقِ‏ العَرشِ: أَنَا غَرَستُ جَنّةَ عَدنٍ مُحَمَّدٌ صَفوَتِی مِن خَلقِی أَیَّدتُهُ بِعَلِیٍّ (همان: 632)؛ من شب معراج بر پای عرش نوشته ای دیده‌ام: بهشت عدن را غرس کردم محمد برگزیده من است، او را با علی یاری کردم.

حدیث مذکور در منابع دیگر روایی شیعه و اهل سنت همراه با سند کامل نقل شده است؛ مانند اینکه حسکانی در تفسیر شواهد التنزیل روایات متعدد درباره مضمون مذکور از طریق صحابه از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است. ازجمله اینکه روایاتی از طریق ابوهریره، انس بن مالک، جابر انصاری، ابی الحمراء (خادم پیامبر) نقل کرده است (حسکانی، 1411: 1/293-299). همچنین محدثین و دانشمندان دیگر اهل سنت مانند هیثمی در مجمع الزوائد، ج9، ص121؛ ابن‌عساکر در تاریخ دمشق، ج2، ص353، ط2؛ متقی هندی در کنز العمال، ج6، ص158؛ محب طبری در ذخائر العقبی، ص69 و دیگران روایت مذکور را با کمی اختلاف نقل کرده‌اند (همان، 1/296، پاورقی1).

در آیات مختلف قرآن کریم تأیید مضمون مذکور وجود دارد؛ ازجمله:

الف. آیه 64 سوره انفال است که خداوند متعال برای یاری رساندن به پیامبر اکرم خود و مؤمنان فرمانبردارِ پیامبر را برای پیامبر کافی دانسته است: «یَأَیهَا النَّبىُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِین‏». در احادیث متعدد اهل سنت نزول آیه مذکور در شأن علی بن ابی‌طالب (ع) بیان شده است. مانند اینکه حسکانی در ذیل آیه مذکور دو روایت نقل کرده است که طبق آن ها آیه مذکور در شأن علی بن ابی‌طالب (ع) نازل شده است (همان: 1/301). اگر دیگر روایات اهل سنت را در نظر بگیریم که نزول آیه مذکور درباره برخی دیگر از افراد نیز دانستند (زمخشری، 1407ق: 2/234) علی بن ابی‌طالب (ع) به‌عنوان اولین و برترین یاور پیامبر اکرم هستند (مکارم شیرازی، 1371ش: 7/234).

ب‌. آیه 29 سوره طه است که در آن درباره دعای حضرت موسی (ع) از خداوند راجع به یاری خود توسط هارون و به استجابت رسیدن دعای موسی (ع) سخن به میان آمده است:

وَ اجْعَل لىّ‏ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلی، هَارُونَ أَخِى، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى، قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَامُوسىَ‏ (طه: 29-31، 36)؛ و وزیر من ازمیان اهل من قرار بده، هارون برادرم را، به واسطه هارون کمرم را محکم ساز، خدا فرمود ای موسی درخواست شما به تو اعطا شده است.

در روایات متعدد آمده است که پیامبر اکرم با استناد به آیه مذکور علی بن ابی‌طالب (ع) را بشارت داد که ایشان نیز همانند موسی (ع) درباره وصایت امام علی (ع) دعا کرده‌اند و دعای ایشان نیز به مقام استجابت رسیده است؛ مانند اینکه حسکانی مضمون مذکور را از حذیفه بن اسید و صحابیه اسماء بن عُمَیس، ابن عباس نقل کرده است (حسکانی، 1411: 1/478-484) و همچنین مضمون مذکور توسط عدی بن ثابت انصاری نیز نقل شده است که ایشان جزو راویان صحاح سته است و ابن مغازلی در مناقب علی بن ابی‌طالب، ص252 نیز نقل کرده است (همان: 1/478، پاورقی1).

2-8 جایگاه دوستدارن امام علی (ع)

مسئله دیگر در احادیث قدسی مربوط به فضائل امام علی (ع) این است که دوستداران امام علی (ع) مقام و جایگاه ویژه و مهم دارند. دوستداری امام علی (ع) سبب اصلی سعادت اخروی انسان و رهایی از بدبختی اخروی دانسته شده است. برخی احادیث قدسی معیار شناخت دوستداری خداوند و اطاعت او را نیز دوستداری امام علی (ع) دانسته‌اند. همچنین مقام دوستداران امام علی (ع) نزد خداوند همانند مقام امام علی (ع) نزد پیامبر اکرم معرفی شده است.

در حدیث 397 کتاب الجواهر السنیه از امام صادق (ع) از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل شده است:

أَتَانِی‏ جَبْرَئِیلُ‏ مِنْ‏ قِبَلِ‏ رَبِّی‏ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ بَشِّرْ أَخَاکَ عَلِیّاً بِأَنِّی لَا أُعَذِّبُ مَنْ تَوَلَّاهُ وَ لَا أَرْحَمُ مَنْ عَادَاهُ (حر عاملی، 1395: 480)؛ جبرئیل از جانب پروردگارم نزد من آمد و گفت: ای محمد، خدای عزوجل بر تو درود می‌فرستد و به تو می‌گوید به برادرت علی مژده بدهید که من دوستداران او را عذاب نمی‌کنم و دشمنان او را مورد رحم قرار نمی‌دهم.

در حدیث 421 نیز روایت مشهوری از رسول خدا (ص) آمده است: «قال الله لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ کُلُّهُمْ عَلَى وَلَایَةِ عَلِیٍّ مَا خَلَقْتُ‏ النَّارَ (همان: 508)؛ خداوند فرمود اگر همه مردم در ولایت علی متحد می‌شدند آتش را نمی‌آفریدم».

در حدیث ۴۲۳ این کتاب از ابن‌عباس نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمودند:

... یَا مُحَمَّدُ اللَّهُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَى یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ مُحَمَّدٌ نَبِیُّ رَحْمَتِی وَ عَلِیٌّ مُقِیمُ حُجَّتِی لَا أُعَذِّبُ مَنْ وَالاهُ وَ إِنْ عَصَانِی وَ لَا أَرْحَمُ مَنْ عَادَاهُ وَ إِنْ أَطَاعَنِی (همان: 512)؛ ای محمد خدای تعالی بر تو درود می‌فرستد و می‌گوید محمد پیامبر رحمت من است و علی اقامه‌کنندة حجت من است و من دوستدار علی را عذاب نمی‌کند گرچه نافرمان من باشد و دشمن علی را رحم نمی‌کنم گرچه مطیع من باشد.

در حدیث 444 کتاب الجواهر السنیه از امام حسین (ع) نقل شده است:

لَمَّا بعث اللَّهُ مُوسَى کَلَّمَهُ عَلَى طُورِ سِینَا ثُمَّ اطَّلَعَ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَخَلَقَ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ الْعَقِیقَ ثُمَّ قَالَ الله: آلَیْتُ علی نَفْسِی عَلَى نَفْسِی أَلَّا أُعَذِّبَ کَفَّ لَابِسٍ إِذَا تَوَلَّى‏ عَلِیّاً بِالنَّارِ (همان: 540)؛ هنگامی که خداوند موسی را در کوه سینا فرستاد، سپس به زمین نگاه کرد و از نور صورتش عقیق را آفرید سپس خدا فرمود: با خود قسم خوردم که اگر دوستدار علی باشد او را با کف پُر از آتش عذاب نمی‌کنم.

در حدیث 401 کتاب الجواهر السنیه از حضرت رسول (ص) از جبرئیل، از لوح و قلم نقل شده است: «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ نَارِی‏ (همان: 486)؛ ولایت علی بن ابی‌طالب قلعه‌ام است پس هر کس در قلعه من وارد شد از آتش من درامان است». همین مضمون در حدیث462 (همان: 562)؛ و 474 نیز آمده است (همان: 576).

در حدیث 478 رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند:

یَا عَلِیُّ بَشَّرَنِی جِبرَائِیلُ عَن رَبِّ العَالَمِینَ فَقالَ یَا مُحمَّدُ بَشِّرْ أَخَاکَ‏ عَلِیّاً بِأَنِّی لَا أُعَذِّبُ مَنْ تَوَلَّاهُ وَ لَا أَرْحَمُ مَنْ عَادَاهُ (همان: 580)؛ ای علی جبرئیل از طرف پروردگار جهانیان بشارتم داد ای محمد به بردارت علی بشاره بده که من دوستدار او را عذاب نمی‌کنم و بر دشمنش ترحم نمی‌کنم.

در حدیث 520 از ابن‌عباس نقل شده است:

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: هَلْ‏ یَنْفَعُنِی‏ حُبُ‏ عَلِیٍ‏ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: وَیْحَکَ، مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی أَحَبَّ اللَّهَ، وَ مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ لَمْ یُعَذِّبْهُ. فَقَالَ الرَّجُلُ: زِدْنِی مِنْ فَضْلِ مَحَبَّةِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ. فَقَالَ: أَسْأَلُ لَکَ عَنْ ذَلِکَ جَبْرَئِیلَ. فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ لِوَقْتِهِ فَسَأَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَخْبَرَهُ بِقَوْلِ الرَّجُلِ. فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: «سَأَسْأَلُ عَنْ ذَلِکَ رَبَّ الْعِزَّةِ»، وَ ارْتَفَعَ. فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ: أَقْرِئْ مُحَمَّداً خِیَرَتِی مِنِّی السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ: «أَنْتَ مِنِّی بِحَیْثُ شِئْتُ أَنَا، وَ عَلِیٌّ مِنْکَ بِحَیْثُ أَنْتَ مِنِّی، وَ مُحِبُّو عَلِیٍّ مِنِّی بِحَیْثُ عَلِیٌّ مِنْک‏ (همان: 650)؛ مردی پیش نبی (ص) آمد و گفت: آیا محبت علی برای من فایده ای دارد. فرمود: هلاک باش، محب او محبّ من است و محبّ من محبّ خدا است و محب خدا مورد عذاب واقع نمی‌شود. پس مرد گفت: فضایل محبت علی را برای من بیشتر بازگو کنید پس فرمود: من از طرف تو این سوال را از جبرئیل می‌پرسم پس جبرئیل نازل شد پس رسول خدا از او پرسید و درباره سخن آن مرد خبر داد پس جبرئیل گفت: من درباره این مسئله از خدا می‌پرسم و به آسمان رفت پس خدا بر او وحی فروفرستاد: بر محمد منتخب من سلام بخوان و به او بگو: شما از من هستید موقعی که من بخواهم و علی از توست جایی که تو از من باشید و محبان علی از من هستند جایی که علی از شما است.

در حدیث 521 نیز مضمون همین حدیث از ابن‌عباس نقل شده است (همان: 652).

در حدیث 532 ابن‌عباس از رسول خدا (ص) درباره دوست داشتن امام علی (ع) سوال پرسیدند، رسول خدا (ص) به نقل از شب معراج فرمودند:

...قَالَ أَحِبَ‏ عَلِیّاً فَمَنْ‏ أَحَبَّهُ‏ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی یَا مُحَمَّدُ حَیْثُ تَکُنْ یَکُنْ عَلِیٌّ وَ حَیْثُ یَکُنْ عَلِیٌّ یَکُنْ مُحِبُّوهُ وَ إِنِ اجْتَرَحُوا (همان: 668-670)؛ على (ع) را دوست دارم پس هر کس على را دوست بدارد در حقیقت مرا دوست داشته است و هر کس على (ع) را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است اى محمد (ص) تو هر جا باشى، على هم با توست و هر جا على باشد، دوستانش هم با او خواهند بود، هر چند آلوده به گناه باشند.

تأیید قرآنی مضمون مذکور می‌تواند در آیاتی باشد که وجوب اطاعت از امام علی (ع) و ائمه طاهرین و لزوم ولایت‌پذیری آن حضرات را می‌رسانند؛ زیرا تکلیف بدون جزا و مجازات لغو است و باید اطاعت از امام علی (ع) و ولایت‌پذیری ایشان اجر و ثواب و مخالفت و ولایت ناپذیری ایشان عذاب و عقاب داشته باشد. مضمون روایات مذکور نیز دلالتی غیر از آن ندارند و شخص امام علی (ع) و دارای اجر بودن اطاعت شخص ایشان مدنظر روایات نیست؛ بلکه به‌عنوان ولی خدا و وصی و جانشین پیامبر چنین استحقاق برای پیروانشان مدنظر است. در ذیل چند نمونه ذکر می‌کنیم:

الف. دلالت روایات تفسیری بر نجات مردم به‌وسیلۀ اطاعت امام علی (ع): در برخی روایات صراحتاً اطاعت از امام علی (ع) به‌عنوان خلیفه و برادر رسول خدا باعث نجات از گمراهی و رسیدن به هدایت و سعادت دانسته شده است و آیات نیز به‌عنوان شاهد بر مطلب مذکور ذکر شده‌اند. مانند اینکه در روایت مفصل در یک بخش از زبان پیامبر خدا این گونه نقل شده است:

هنگامی که خداوند این آیه نازل فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُم‏ (مائده/105)؛ ای اهل ایمان نگهبان خودتان باشید». پیامبر خدا فرمودند: ای مردم نگهداری بر عهده خودتان است اگر شما هدایت یافته باشید گمراهی فرد گمراه آسیبی به شما نمی‌رساند و علی (ع) جان و برادر من است اطاعت از علی کنید بی‌تردید او پاکیزه و معصوم است پس گمراه و شقی نخواهید شد: «فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقى‏ (طه/123)؛ پس گمراه و معصیت کار نمی‌شود». سپس این آیه تلاوت کردند: «قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِین‏ (نور/53)؛ بگو مطیع خدا و مطیع رسول باشید پس اگر انکار کردید پس او مسئول کارهای خود و شما مسئول کارهایتان هستید و اگر مطیع او باشید هدایت یافته‌اید و کار رسول تنها رساندن پیام واضح است (صدوق، 1403، ص352).

ب. دلالت آیه اولی الامر بر وسیله نجات بودن اطاعت امام علی (ع): آیه صریح در وجوب اطاعت امام علی و ائمه طاهرین علیهم السلام به‌عنوان اولی الامر، آیه اولوا الامر است. آیه 59 سوره نساء که معروف به آیه اولوا الامر است می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏ (نساء/59)؛ ای اهل ایمان مطیع خدا و مطیع رسول و مطیع صاحب امر از میان خودتان باشید». در تفسیر اولوا الامر سه قول مطرح هستند. طبق روایت ابو هریره مراد عموم حاکمان اسلامی هستند. طبق روایت جابر انصاری مراد علماء هستند و براساس روایات امامیه مراد ائمه طاهرین (ع) هستند. اطلاق در وجوب اطاعت از اولوا الامرسازگاری با معنای سوم دارد؛ زیرا وجوب اطاعت از اولوا الامر به طور مطلق و بدون قید و شرطی که از اطاعت مطلق خدا و پیامبر قابل استنباط است، در صورتی توجیه‌پذیر است که اولوا الامر افرادی مصون از خطا و گناه و به عبارت دیگر معصوم باشند و مصداق چنین افراد جز ائمه طاهرین (ع) کسی نیست (طوسی، بی‌تا: 3/236).

البته روایات اهل سنت نیز امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان تفسیر اولوا الامر بیان کرده‌اند؛ مانند اینکه حسکانی از مجاهد روایت نقل کرده است که «اولی الأمر منکم» هنگامی نازل شد که پیامبر اسلام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) را در مدینه جانشین خود قرار داد. امیرالمؤمنین گفت: مرا بر زنان و بچه‌ها جانشین قرار می‌دهید. پیامبر فرمود: آیا راضی نیستید که برای من به‌منزله هارون از موسی باشید آن موقعی که موسی گفت: جانشین من در قوم باشید و اصلاح کنید. خداوند فرمود: ( و اولی الامر منکم) و او علی بن ابی‌طالب (ع) است که خداوند او را پس از محمد (ص) در حیات پیامبر حاکم قرار داد هنگامی که پیامبر ایشان را در مدینه جانشین خود مقرر نمود (حسکانی، 1411: 1/190). حاکم حسکانی این حدیث را از طرق مختلف نقل کرده است و در آخر متذکر می‌شود که به گفته عالم بزرگ ما ابوحازم او حدیث منزلت را از پنچ هزار سلسله سند نقل کرده است (همان، 1/195).

 

 

 

 

2-9 فضائل چند‌گانه امام علی (ع)

مسئله دیگر مطرح در رابطه با فضائل امام علی (ع) ذکر فضائل چندگانه در برخی احادیث قدسی است. ازجمله این فضائل عبارتند از امام پرهیزگاران، رهبر شجاعان سفیدرویان، سردار مؤمنان و... .

در حدیث 410 نیز از امام صادق (ع) درباره فضائل امام علی (ع) نقل شده است:

إن المنصور قال الصادق حَدِّثْنِی عَنْ فَضْائلِ جَدِّکَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حَدِیثاً لَمْ تَأْثِرْهُ الْعَامَّةُ: فَقَالَ الصَّادِقُ ع حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ‏ اللَّهِ ص: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ عَهِدَ إِلَیَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ فِی عَلِیٍّ ثَلَاثَ کَلِمَاتٍ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّیْکَ رَبِّی وَ سَعْدَیْکَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ عَلِیّاً إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ فَبَشِّرْهُ بِذَلِکَ فَبَشَّرَهُ النَّبِیُّ ص بِذَلِکَ فَخَرَّ عَلِیٌّ ع سَاجِداً شُکْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ بَلَغَ مِنْ قَدْرِی حَتَّى إِنِّی أُذْکَرُ هُنَاکَ قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّ اللَّهَ یَعْرِفُکَ وَ إِنَّکَ لَتُذْکَرُ فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى فَقَالَ الْمَنْصُورُ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ (حر عاملی، 1395: 498)؛ منصور گفت امام صادق از فضائل جد تو علی بن ابی‌طالب به من سخنی نقل کن که اهل سنت آن فضیلت را نپذیرد. پس امام صادق (ع) فرمود پدرم از پدرم و از از جدم نقل کرد گفت رسول خدا گفت: هنگامی که مرا به آسمان بردند، پروردگارم در مورد علی سه کلمه از من تعهد گرفت پس گفت ای محمد پس من گفتم حاضر هستم ای پروردگار من و از تو خوشخالم. سپس حق تعالی فرمود: همانا علی امام پرهیزگاران و پیشوای شجاعان سفید رویان است. و سردار مومنان، پس او را به آن مژده بده، پس پیامبر (ص) به او بشارت داد و علی (ع) به سجده افتاد و خدای تعالی را شکر کرد. سپس سرش را بلند کرد و گفت یا رسول الله سرنوشت مرا برسان تا در آنجا از من یاد کنند، فرمود: آری و خدا تو را می‌شناسد و در رفیق اعلی ذکر می‌شوی، منصور گفت: این فضل خداست، آن را به هر که بخواهد می‌دهد.

در حدیث (510) نیز همین مضمون با تعبیر دیگری آمده است (همان: 632).

در حدیث 525 از انس بن مالک از رسول خدا (ص) نقل شده است:

إنَّ رَبَّ العَالَمِینَ عَهِدَ إِلَیّ فِی عَلِیٍّ عَهداً أنَّهُ‏ رَایَةُ الهُدَى‏، وَ مَنارُ الإیمَانِ، وَ إِمَامُ أولِیائِی، وَ نُورُ جَمِیعِ مَن أطَاعَنِی (همان: 658)؛ همانا پروردگار جهانیان درباره علی با من عهد بست که او پرچمدار هدایت و چراغ ایمان و امام دوستانم و نور اطاعت کنندگان من است.

روایت اوّل در منابع دیگر روایی همچون امالی شیخ صدوق (صدوق، 1376: 474، ح17؛ 352، ح7؛ 614، ح9؛346، ح50)، مناقب ابن‌شهرآشوب (1379ق: 3/65)، تفسیر البرهان (بحرانی، 1374: 5/92، ح9918) و بحار الانوار (مجلسی، 1403ق: 10/219، ح8، 10/361، ح2؛ 18/340، ح45 و ...) نیز نقل شده است. (صدوق، 1362: 2/432، ح14؛ عروسی حویزی، 1415ق: 4/181، ح47) (فضل الله، 1419ق: 7/342).

روایت اخیر در منابع روایی امامیه نیز مکررا ذکر شده است؛ مانند اینکه از پیامبر گرامی اسلام به این مضمون روایت نقل شده است (امینی، 1364-1370ش:1/278)؛ همچنین از امام باقر (ع) نیز روایتی مشابه منقول است (صدوق، 1376ش: 478). همچنین روایت مذکور در بحار الانوار (مجلسی، 1403: 18/339، ح41، 38/104، ح30؛ 40/81)؛ اثبات الهدایه (حرعاملی، 1425: 3/269) نیز نقل شده است.

الف. وجود برخی از فضائل چندگانه امام علی (ع) در قرآن: در روایات مشابه روایات دوگانه مذکور که در منابع فوق الذکر نقل شده‌اند و به‌ویژه در تفسیر البرهان، جمله ای از فضائل امیرالمؤمنین (ع) اضافه شده که اقتباس از آیه قرآنی است، آن جمله این است: «وَ هُوَ الْکَلِمَةُ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِین‏ (بحرانی، 1415ق: 5/91-92)؛ او کلمه‏اى است که متقیان از آن جدائى ندارند». این فضیلت بر گرفته از آیه 26 سوره فتح است که می‌فرماید: «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلىَ‏ رَسُولِهِ وَ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى‏ وَ کاَنُواْ أَحَقَّ بهِا وَ أَهْلَهَا؛ پس خداوند آرامش خود را بر فرستاده‌اش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به گفتار پارسایی ملزم ساخت».

طبق روایت امام رضا (ع) مراد از سخن تقوا، ولایت امیرالمؤمنین (ع) است (همان 5/92). در روایتی از پیامبر اسلام نقل شده که فرمودند: «ما کلمه تقوا و راه هدایت هستیم» (صدوق، 1362: 2/432؛ عروسی حویزی، 1415ق:4/181). از امام رضا (ع) نیز نقل شده است که فرمود: «ما کلمه تقوا و دستگیره محکم الهی هستیم (صدوق، 1395ق، 1/202).

ب. بیان برخی از فضائل چندگانه امام علی (ع) توسط مفسران: در تفاسیر نیز کلمه التقوی به روح تقوا معنا شده است که مهم‌ترین عامل و منشأی به وجود آمدن تقوا، توحید الهی است. پیامبر اکرم و ائمه طاهرین علیهم‌السلام نیز با توجه به این داعیان الی الله و منادیان توحید هستند لذا نبوت و ولایت مکمل توحید و معرفت الله به حساب می‌آید (مکارم شیرازی، 1371ش: 22/98).

 

 

2-10 امام علی (ع) پرچم هدایت

یکی از مسائل مطرح در احادیث قدسی مرتبط با فضائل امام علی (ع) پرچم هدایت بودن ایشان است. مانند اینکه در حدیث 459 امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل کرده است:

قال الله...أَلَا وَ قَدْ جَعَلْتُ‏ عَلِیّاً عَلَماً لِلنَّاسِ، فَمَنْ تَبِعَهُ کَانَ هَادِیاً، وَ مَنْ تَرَکَهُ کَانَ ضَالًّا، لَا یُحِبُّهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُهُ إِلَّا مُنَافِقٌ (حر عاملی، 1395: 562)؛ خداوند فرمود: آگه باشید علی را نشانه و پرچم برای هدایت مردم قرار داده ام پس هر کس از او تبعیت کرد هدایت یافته است و هر کس از را رها کرد گمراه است. او را جز مؤمن دوست ندارد و کسی دشمن او نیست جز منافق.

مضمون احادیث قدسی مبنی بر پرچم هدایت بودن امام علی (ع) در آیات مختلف قابل تأیید است؛ ازجمله:

الف. آیه اکمال: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا (مائده:3)؛ امروز دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما پسندیدم» اعلان ولایت علی (ع) و معرفی علی (ع) به‌عنوان نشانه هدایت توسط پیامبر اکرم و با دستور خداوند متعال را گوشزد می‌کند. این مطلب مؤید بخش اوّل مفهوم روایت مذکور به حساب می‌آید؛ زیرا این بخش امام علی (ع) را نشانه ای برای مردم معرفی می‌کند که خداوند ایشان را بر این منزلت جای داد و اتباع از ایشان را موجب هدایت و رو برگرداندن از ایشان را موجب گمراهی و ضلالت بیان می‌کند. آیه اکمال نیز مضمونی در تأیید این مطلب دارد که اعلان ولایت امیرالمؤمنین و قرار دادن ولایت امیرالمؤمنین درکنار و هم ردیف ولایت پیامبر اکرم معنایی جز این ندارد که ولایت امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین در تمام احکام و جزئیات همانند ولایت پیامبر اکرم است. ازجمله احکام ولایت پیامبر اکرم وجوب اطاعت و مایه هدایت بودن ایشان است.

ب. آیه اولی الامر: بخش دوم مضمون روایت مذکور مبنی‌بر اینکه محبت علی (ع) جز از مؤمن سر نمی‌زند و عداوت و دشمنی با علی (ع) جز از منافق سر نمی‌زند، از مفهوم آیه اولوا الامر قابل استنباط است؛ آیه اولوا الامر پس از دستور دادن به اطاعت از اولوا الامر می‌فرماید:

فَإِن تَنَازَعْتُمْ فىِ شىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلىَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِر (نساء:59) اگر شما در باره چیزی نزاع کنید باید داوری آن را به خدا و رسول واگذار کنید اگر ایمان به خدا و روز آخرت دارید.

لازمه ایمان به خدا و روز قیامت را مراجعه به اولوا الامر برای قضاوت بیان کرده است و معلوم است محبت به اولوا الامر به تنهایی مطلوب نیست؛ بلکه باید به لوازمات محبت تمسک جست که مهم‌ترین لازمه محبت، عمل به دستورهای محب است. گرچه ظاهر آیه مذکور دلالت بر وجوب مراجعه به خدا و رسول هنگام نزاع‌ها است؛ امّا معلوم است اولوا الامر را نیز شامل است. علت عدم ذکر اولی الامر همانند ذکرنشدن اطاعت مستقل برای اولو الامر در آیات دیگر است. علت دیگر ذکرنشدن نام اولی الامر در آیه این است که اولوا الامر جانشین پیامبر است. لذا وظیفه تشریع احکام بر عهده او نیست؛ بلکه وظیفه امام به‌عنوان جانشن پیامبر تبلیغ و اجرای احکام شرعی است (فضل الله، 1419ق: 7/323).

جالب است آیه بعدی عدم مراجعه به اولوا الامر در حل نزاع ها را نشانه نفاق دانسته است. آیه می‌فرماید:

وَ إِذَا قِیلَ لهُمْ تَعَالَوْاْ إِلىَ‏ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلىَ الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنکَ صُدُودًا (نساء/61)؛ هنگامی که به آنها گفته شود که به احکام خدا و رسول مراجعه کنید منافقان را می‌بینید که کاملاً از این دستور روی گردان هستند.

در این آیه (نساء:60) بیان شده است که افرادی در امت پیامبر اکرم وجود دارند که گمان دارند ایمان به قرآن و کتاب‌های پیشین آوردند و سپس برای قضاوت پیش طاغوت می‌روند درحالی‌که آنها از مراجعه به طاغوت منع شدند، این گونه افراد در حقیقت گرفتار وسوسه‌های شیطانی هستند و شیطان می‌خواهد آنها را به گمراهی عمیق فرو ببرد. در آیه 61 صراحتاً اسم منافقان را آورده و بیان نموده است که وقتی به این افراد گفته شود که به احکام خدا و پیامبرش مراجعه کنند شما منافقین را بسیار بازدارنده از این دستور خواهید یافت.

ج. یکی از معانی همراهی قرآن و امام علی (ع) که از روایت مشهور (علی مع القراَن و القرآن مع علی) که در منابع حدیثی متعدد حدیثی شیعه و اهل سنت آمده است قابل استفاده است همراهی این دو در هدایت که می‌تواند به دو شکل وجود داشته باشد. یکی اینکه هر کدام از قرآن و امام علی (ع) به سوی یک دیگر دعوت می‌کنند. این امر از روایت امام سجاد (ع) نیز قابل استنباط است که در مقام بیان معنای معصوم فرمودند: (هو المعتصِم بحبل اللهِ و حبل الله هو القرآن لا یفترقان الی یوم القیامة (مجلسی، 1404، 25/194)؛ چنگ زننده به ریسمان الهی که همان قرآن است. و این دو تا روز قیامت از هم جدا نمی‌شوند). معنای دوم همراهی قرآن و علی در هدایت این است که هر دو هادی امت هستند. قرآن می‌فرماید: (إنّ هذا القراَن یهدی للّتی هی اقوم (اسراء/9)؛ قطعاً این قرآن به آیینی که خود پایدارتر است راه می‌نماید). امام باقر در تفسیر آیه (انّما أنتَ منذرٌ وَ لکلِّ قومٍ هاد (رعد/7)؛ ای پیامبر تو هشدار دهنده ای و برای هر قومی رهبری است، می‌فرماید: و لکُلّ زمانٍ منّا هاد یهدیهم إلی ما جاء به النّبی، ثمّ الهداة من بَعده علی (ع) ثمّ الاوصیاء واحد بعد واحد (کلینی، 1365، 1/191)؛ منظور از منذر پیامیر است و در هر زمانی از ما هدایت‌گری وجود دارد که مردم را به سوی آنچه پیامبر آورده است هدایت می‌کند، و این هادیان پس از پیامبر، علی و اوصیای پس از وی، یکی پس از دیگری هستند). (فاکرمیبدی، 1389، 115)

 

2-11 جایگاه منکران ولایت امام علی (ع)

مسئله دیگر مطرح در احادیث قدسی مقام و جایگاه منکران ولایت امام علی (ع) است که به‌صورت‌های مختلف آمده است.

ازجمله اینکه در حدیث410 کتاب الجواهر السنیه از امام باقر (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آمده است:

قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ ع عَلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ السَّلَامُ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ مَا خَلَقْتُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعَ وَ مَا فِیهِنَّ وَ الأرض [الْأَرَضِینَ‏] السَّبْعَ وَ مَا عَلَیْهِنَّ وَ مَا خَلَقْتُ‏ مَوْضِعاً أَعْظَمَ مِنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً دَعَانِی مُنْذُ خَلَقْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ ثُمَّ لَقِیَنِی جَاحِداً لِوَلَایَةِ عَلِیٍّ لَأَکْبَبْتُهُ فِی سَقَرَ (حر عاملی، 1395: 498)؛ فرمود: جبرئیل بر نبی اکرم نازل شد و گفت ای محمد، خدای سلامتی به شما سلام رساند و فرموده است که آسمان‌های هفتگانه و مخلوقات آن و زمین‌های هفتنگانه و مخلوقات آن را نیافریدم و مکان باعظمت تر از رکن و مقام نیافریدم و اگر بنده از زمان آفریدن آسمان ها و زمین به من را پذیرفته باشد و سپس در حالتی با من ملاقات کند که منکر ولایت علی باشد او را در جهنم آویزان می‌کنم.

در حدیث 415 الجواهر السنیه از ابن‌عباس نقل شده است:

کُنْتُ جَالِساً بَیْنَ یَدَیِ النَّبِیِّ ص ذَاتَ یَوْمٍ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِذْ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ وَ مَعَهُ‏ تُفَّاحَةٌ فَحَیَّا بِهَا النَّبِیَّ ص فَتَحَیَّا بِهَا النَّبِیُ‏ ص وَ حَیَّا بِهَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَتَحَیَّا بِهَا عَلِیٌّ وَ قَبَّلَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَتَحَیَّا بِهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ حَیَّا بِهَا کل واحد منهم – و ذکر الحدیث الی ان قال- و عَلَیْهَا سَطْرَانِ مَکْتُوبَانِ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ هذه تَحِیَّةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى إِلَى مُحَمَّدِ الْمُصْطَفَى‏ وَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ‏ وَ أَمَانٌ لِمُحِبِّیهِم یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ النَّارِ (همان: 502)؛ روزی جلوی نبی اکرم نشسته بودم و جلوی ایشان علی، فاطمه، حسن و حسین نیز نشسته بوده‌اند در آن هنگام جبرئیل فرود آمد و همراهش سیب بود، جبرئیل سیب را به نبی (ص) هدیه کرد پس نبی آن هدیه را پذیرفت و سیب را به علی بن ابی‌طالب هدیه داد پس علی هدیه را پذیرفت، بوسید و به رسول خدا پس داد. رسول خدا آن سیب را به‌عنوان هدیه پذیرفت و سیب را هرکدام از حاضرین هدیه کرد-ابن عباس حدیث را نقل کرد تا این جا که گفت- و آن سیب دو سطر نوشته ای داشت آغاز با نام خدائی که رحمان و رحیم است این سیب هدیه ای از طرف خدای متعال به محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن و حسین است و روز قیامت امان است برای محبان ایشان.

در حدیث 448 از امام رضا (ع) از پدرانش، از رسول خدا (ص) نقل شده است:

مَنْ عَادَى أَوْلِیَائِی فَقَدْ بَارَزَنِی‏ بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَنْ حَارَبَ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّی فَقَدْ حَلَّ عَلَیْهِ عَذَابِی وَ مَنْ تَوَلَّى غَیْرَهُمْ فَقَدْ حَلَّ عَلَیْهِ غَضَبِی وَ مَنْ أَعَزَّ غَیْرَهُمْ فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَلَهُ النَّارُ (همان: 544)؛ هر کس دشمن اولیای من است به تحقیق با من به مبارزه برخاسته است و هر کس با اهل بیت پیامبر به محاربه برخاست مستحق عذابم شده و هر کس غیر اهل بیتم را دوست داشته باشد مستحق غضبم شده است و هر کس غیر اهل بیتم را عزیز تر به شمارد مرا اذیت رسانده و هر کس به من اذیت کند آتش حق اوست.

مضمون روایات مذکور حکایت از شدت مجازات و عقاب اخروی بر مخالفت و انکار ولایت دارد که القای کننده اهمیت فوق‌العاده امر ولایت پذیری است. این مضمون نیز مؤیدات قرآنی در آیات مرتبط با ولایت دارد؛ ازجمله:

الف. آیه اولی الامر: «یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنکم‏... (نساء:59)؛ ای مؤمنان اطاعت خدا و اطاعت رسول و اطاعت صاحب حکم از میان خودتان کنید». از آیه مذکور تأیید مضمون مذکور قابل استفاده است؛ زیرا از مفاد آیه اولو الامر استفاده می‌شود که اولوا الامر و اطاعت از او و همچنین ولایت او امری جدا و مستقل از اطاعت رسول نیست، همان گونه که اطاعت از رسول و ولایت او مستقل و جدا از ولایت و اطاعت خدا نیست. بنابراین شدت در مجازات بر مخالفت و انکار ولایت درواقع بر می‌گردد به این امر که انکار ولایت انکار رسالت و در نهایت انکار توحید است. دستور به اطاعت از اولو الامر به طور جداگانه ذکر نشده است و همچنین دستور به مراجعه به خدا و رسول در نزاع ها بدون ذکر اسم اولوا الامر آمده است و همچنین مفهوم این آیه که می‌فرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ الله‏ (نساء:64)؛ و پیامبر را نه فرستادیم مگر به خاطر اینکه با اذن خداوند اظاعت شود». همه اشاره به این حقیقت است که توحید و نبوت و امامت (ولایت) در عرض یکدیگر نیستند؛ بلکه در طول یکدیگر قرار دارند و اطاعت و انکار یکی در واقع اطاعت و انکار همه آنها به حساب می‌آید.

ب. آیه 65 نساء: ادامه آیات مذکور برای توضیح بیشتر ارتباط تنگاتنگ بین رسالت و امامت وظیفه حکومت و اجرای احکام الهی در جامعه را برای پیامبر اکرم مکررا ذکر می‌کند و همان گونه که اطاعت از رسول خویش را در امر تشریع و هدایت نشانه ایمان و مخالفت از این شاخه رسالت را نشانه فقدان مطلق ایمان دانسته است، شاخه دیگر رسالت یعنی حکومت را نیز با ایمان و کفر پیروانان و اهل ایمان مرتبط می‌سازد و می‌فرماید هیچ مؤمن تا زمانی نمی‌تواند مدعی ایمان حقیقی باشد که در برابر قضاوت پیامبر اکرم حتی نارضایتی در قلب خود نیز نداشته باشد و کاملاً تسلیم اوامر و قضاوت‌های پیامبر اکرم باشد:

فَلَا وَ رَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتىَ‏ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یجَدُواْ فىِ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا (نساء:65)؛ سوگند به پروردگار تو، آنها مؤمن نمی‌شوند تا زمانی که در نزاع‌های خودشان شما را حکم و داور نه گیرند سپس در اذهان خود نیز نسبت به داوری شما اعتراض نکند و کاملاً تسلیم شوند.

لذا از ذکر این شاخه رسالت هماهنگی و ارتباط تنگاتنگی بین رسول و اولوا الامر را گوشزد می‌کند و اولوا الامر را در واقع ادامه‌دهنده وظیفه حکومت و اجرای احکام الهی معرفی می‌کند (فضل الله، 1419ق: 7/342).

 

2-12 امام علی (ع) هم‌کفو حضرت زهرا (س)

از دیگر فضائل امام علی (ع) ازدواج با حضرت زهرا (س) است که در روایات قدسی نیز مورد تکریم قرار گرفته است.

در حدیث 417 الجواهر السنیه آمده است:

انَّ رَسُولَ اللهِ قالَ نَادَى مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَلَا إِنَ‏ الْیَوْمَ‏ یَوْمُ‏ وَلِیمَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَلَا إِنِّی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ رِضًى مِنِّی بَعْضُهُمَا لِبَعْض‏... الی ان قال ِ ثُمَّ نَادَى مُنَادٍ أَلَا یَا مَلَائِکَتِی وَ سُکَّانَ جَنَّتِی بَارِکُوا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ حَبِیبَ مُحَمَّدٍ وَ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ فَقَدْ بَارَکْتُ عَلَیْهِمَا أَلَا إِنِّی زَوَّجْتُ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَیَّ مِنْ أَحَبِّ الرِّجَالِ إِلَیَّ بَعْدَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ فَقَالَ رَاحِیلُ الْمَلَکُ یَا رَبِّ وَ ممَا بَرَکَتُکَ فِیهِمَا بِأَکْثَرَ مِمَّا رَأَیْنَا لَهُمَا فِی جَنَّاتِکَ وَ دَارِکَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ مِنْ بَرَکَتِی عَلَیْهِمَا أَنِّی أَجْمَعُهُمَا عَلَى مَحَبَّتِی وَ أَجْعَلُهُمَا حُجَّةً عَلَى خَلْقِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَخْلُقَنَّ مِنْهُمَا خَلْقاً وَ لَأُنْشِئَنَّ فِیهِمَا ذُرِّیَّةً أَجْعَلُهُمْ خُزَّانِی فِی أَرْضِی وَ مَعَادِنَ لِعِلْمِی وَ دُعَاةً إِلَى دِینِی بِهِمْ أَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِی بَعْدَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِین‏ (حر عاملی، 1395: 504)؛ منادى از زیر عرش ندا در داده: آگاه باشید که امروز روز ولیمه و عروسى على بن ابى طالب است، بدانید که من شما را شاهد مى‏گیریم بر اینکه فاطمه دختر محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را براى على بن ابى طالب، به رضایت خود تزویج نمودم. سپس منادى ندا داد: اى ملائکه و ساکنین بهشت، ازدواج على را که حبیب محمّد است با دختر محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم تبریک بگویید، زیرا من هم به ایشان تبریک گفته‏ام. آگاه و شاهد باشید که من بعد از پیامبران، محبوبترین زنان را براى محبوبترین مردان تزویج نمودم.راحیل گفت: خداوندا! بیش از اینکه ما مى‏بینیم و در بهشت به ایشان داده‏اى، چه چیز دیگرى به آنها عطا خواهى کرد؟خداى متعال فرمود: اى راحیل! برکت بیشترى که به آنها مى‏دهم، این است که آنان با محبّت من زندگى خواهند کرد و آنان را براى خلق خود حجّت و دلیل قرار مى‏دهم، به عزّت و جلالم سوگند، مخلوقى از آنان به وجود مى‏آورم و از آن دو، نسلى ایجاد مى‏کنم که خزانه داران من در زمین، و معدن علم من، و طرفداران و هدایت‏کنندگان مردم به سوى دین من خواهند بود و بعد از پیامبران و رسولان، به‌وسیله آنان بر خلق اتمام حجّت خواهم نمود.

در حدیث 446 امام رضا (ع) از پدرانش و آنان از رسول خدا (ص) نقل کرده‌اند:

هَبَطَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تعالی یَقُولُ لَوْ لَمْ‏ أَخْلُقْ‏ عَلِیّاً لَمَا کَانَ لِفَاطِمَةَ کُفْوٌ مِن وُلدِ آدَمُ وَ مِن ذُرِّیتِهِ (همان: 542)؛ جبرئیل بر من فرود آمد و گفت ای محمد خدای متعال فرموده است اگر علی را نمی‌آفریدم همسر فاطمه در اولاد و نسل آدم وجود نداشت.

در حدیث 511 از رسول خدا (ص) نقل شده است:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ‏: أَتَانِی مَلَکٌ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ- إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ- وَ یَقُولُ قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ فَزَوِّجْهَا مِنْهُ- وَ قَدْ أَمَرْتُ شَجَرَةَ طُوبَى- أَنْ تَحْمِلَ الدُّرَّ وَ الْمَرْجَانَ وَ الْیَاقُوتَ- وَ إِنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ قَدْ فَرِحُوا بِذَلِکَ- وَ سَیُولَدُ لَهُمَا وَلَدَانِ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ- وَ بِهِمْ یَتَزَیَّنُ أَهْلُ الْجَنَّةِ- فَأَبْشِرْ یَا مُحَمَّدُ فَإِنَّکَ خَیْرُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین (همان: 634)؛ فرشته‏اى به نزد من آمد و گفت: اى محمّد! همانا خداوند به تو سلام مى‏رساند و مى‏فرماید: من فاطمه را براى على تزویج نمودم، پس تو نیز او را به ازدواج على درآور، فرمان دادم تا شجره طوبى جواهرات خود را به پاى آنها فرو ریزد، و اهل آسمان از این نثار خشنود شدند، و به‌زودى از او فرزندانى متولّد مى‏شود که سروران جوانان اهل بهشت هستند و اهل بهشت به آنها مباهات مى‏کنند. پس اى محمّد! بشارت باد بر تو که همانا تو بهترین آدمیان از اوّلین و آخرین آنها هستى‏.

هم کفو حضرت زهرا بودن امام علی (ع) را می‌توان از برخی آیات استنباط کرد؛ ازجمله:

الف. آیه تطهیر: در آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا (احزاب:33)؛ بدون تردید الله قصد دارد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را کاملاً پاکیزه کند »همه اهل بیت اطهار که طبق روایات متواتر فریقین امام علی، حضرت زهرا و حسنین (علیهم السلام) است (مکارم شیرازی، 1371ش: 17/293) به‌طور مساوی مصداق تطهیر تکوینی الهی دانسته شده‌اند و تفاوتی ازاحاظ عصمت و طهارت با یکدیگر ندارند بنابراین می‌توان همه اهل بیت (علیهم‌السلام) را هم‌کفو یکدیگر دانست.

ب. آیه مباهله: در آیه مباهله

فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِین‏ (آل عمران:61)؛ پس بگو بیایید ما پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان و جانمان و جانتان را بیاوریم سپس مباهله کنید و لعنت خدا را بر منکران قرار دهیم

نیز پنج شخصات که در مقابل مسیحیان نجران برای مباهله رفتند به اتفاق احادیث و مفسران فریقین پنج تن پاک (پیامبر اکرم، امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (ع)) بوده‌اند (فخر رازی، 1420ق: 8/247). این حادثه به خوبی فضیلت و برتری همه کسانی از اهل بیت را می‌رساند که از اهل بیت پیامبر برای مباهله رفته بودند (بیضاوی، 1418ق: 2/21). علمای امامیه نیز از آیه مباهله برتری اهل بیت (ع) بر سائر افراد را استدلال کرده‌اند (شیبانی، 1413ق: 2/41). لذا همه اهل بیت (ع) در برتری بر سائر مردم مساوی هستند. لذا هم‌کفو بودن آنها در این فضیلت نیز قابل استنباط است.

البته برخی از علمای شیعه از آیه مذکور برتری امام علی (ع) بر انبیاء و دیگر ائمه استنباط کرده‌اند. به این صورت که در آیه مباهله امام علی (ع) برخلاف دیگر اعضای اهل بیت، نفس رسول خدا معرفی شده‌اند و همان گونه که بالاجماع پیامبر اکرم بر همه انبیاء فضیلت دارند امام علی (ع) نیز افضل از سایر انبیاء جز پیامبر گرامی اسلام هستند (همان). به نظر می‌رسد آیه در مقام بیان فضیلت و برتری میان افراد اهل بیت (ع) نیست؛ بلکه هدف اصلی آیه اثبات حق بودن اسلام است که پیامبر اکرم حاضر بوده‌اند عزیزترین کسانی از خانواده را که عبارتند از زن و فرزند هر فرد، در معرض نابودی قرار دهد و از این طریق حقانیت اسلام و رسالت خود را به اثبات برساند؛ زیرا آخرین نفراتی که انسان به هیچ قیمت حاضر به خطر انداختن جان آنها نیست فرزند و زن انسان است. لذا جایی که انسان آماده به خطر انداختن جان عزیزترین افراد خانواده خود می‌شود معلوم می‌شود او در دعوای خود کاملاً صادق است و بر حق بودن آن یقین کامل دارد. تقدم فرزندان بر زنان و مؤخر کردن انفس و خود انسان در آیه نیز گواه بر ارتباط این واقعه با انگیزش احساس و عاطفه طرف مقابل است؛ زیرا عزیزترین افراد خانواده پسران و سپس زن و سپس خود انسان است (طباطبایی، 1390ق: 3/222). البته انتخاب فقط چهار نفر از میان افراد خانوادگی پیامبر اکرم نشان‌دهنده فضیلت اهل بیت است.

 

2-13 اقرار به ولایت امام علی (ع)

مسئله دیگر در احادیث قدسی جایگاه و مقام والای اقرارکنندگان به ولایت امام علی (ع) است.

مانند اینکه در حدیث (440) کتاب الجواهر السنیه از رسول خدا (ص) نقل شده است:

ثُمَّ نَادَى رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ إِنَّ قَضَائِی عَلَیْکُمْ أَنَّ رَحْمَتِی سَبَقَتْ غَضَبِی، وَ عَفْوِی قَبْلَ عِقَابِی، فَقَدِ اسْتَجَبْتُ لَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْعُونِی، وَ أَعْطَیْتُکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَسْأَلُونِی، مَنْ لَقِیَنِی مِنْکُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، صَادِقٌ فِی أَقْوَالِهِ، مُحِقٌّ فِی أَفْعَالِهِ وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَخُوهُ- وَ وَصِیُّهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ وَلِیُّهُ، یُلْتَزَمُ طَاعَتُهُ مُحَمَّدٍ وَ أَنَّ أَوْلِیَاءَهُ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارَ الْمُطَهَّرِینَ- الْمُبَایِنِینَ بِعَجَائِبِ آیَاتِ اللَّهِ وَ دَلَائِلِ حُجَجِ اللَّهِ مِنْ بَعْدِهِمَا أَوْلِیَاؤُهُ، أَدْخَلْتُهُ جَنَّتِی، وَ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبُهُ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ. قَالَ: فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیَّنَا محمد قَالَ: یَا مُحَمَّدُ «وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا» أُمَّتَکَ بِهَذِهِ الْکَرَامَةِ (حر عاملی، 1395: 534)؛ سپس پروردگار ما عز و جل ندا داد: ای امّت محمّد ! حکم من بر شما این است که رحمتم، از خشمم پیشی گرفته است و عفوم، قبل از کیفرم است. من پیش از آن که مرا بخوانید، شما را اجابت می‌گویم و پیش از آن که از من بخواهید، به شما عطا می‌کنم. هر کس از شما که مرا با شهادتین (گواهی به توحید و رسالت محمّد (ص) و راستیِ گفتار و درستیِ رفتار دیدار کند و گواهی دهد که علی بن ابی‌طالب، برادر و وصیّ پس از پیامبر (ص) و ولیّ اوست و به فرمانش ملتزم باشد، همان گونه که به فرمان محمّد، ملتزم است و اولیای برگزیده پاک و پاکیزه اش را اولیای خود گیرد؛ کسانی که از شگفتی‌های آیات الهی خبر می‌دهند و نشانه‌های حجّت خدا پس از آن دو (محمّد و علی) هستند، به بهشتش در می‌آورم ... می‌فرماید: «چون خدای عز و جل، پیامبرمان محمّد (ص) را بر انگیخت، فرمود: ای محمّد! «تو در کنار [کوه] طور نبودی که ما» امّتت را به این گونه بابرکت ندا دادیم».

مضمون حدیث مذکور مبنی بر لزوم و وجوب اقرار به ولایت و وصایت امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین (ع) برای نجات اخروی و ورود به بهشت الهی است. از آیات قرآنی نیز وجوب اقرار به ولایت مذکور قابل استنباط است؛ ازجمله:

الف. آیه ولایت: خداوند متعال می‌فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً‏ (نساء:59)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خدا را اطاعت کنید؛ و فرستاده [خدا] و صاحبان امر (خود) تان را اطاعت نمایید. و اگر در چیزى با همدیگر اختلاف کردید، پس آن را به خدا و فرستاده (اش) ارجاع دهید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، این (کار) بهتر و فرجام نیکوتر است.

آیه کریمه اطاعت اولو الامر را درکنار اطاعت از خدا و رسولش لازم و واجب می‌داند و تفسیر معتبر و اشکال‌ناپذیر از اولوالامر است که مراد از آن امامان معصوم باشند که رهبری مادی و معنوی جامعه در دست آنها است و از طرف خداوند متعال به‌عنوان جانشین پیامبر اسلام (ص) معرفی شده‌اند. اطلاق و بدون قید بودن اطاعت اولوالامر که بر اثر قرار گرفتن درکنار اطاعت خدا و رسول قابل استنباط است، مهم‌ترین قرینه و دلیل بر معصوم بودن اولو الامر است. تفسیر مذکور نظر اتفاقی تمام مفسران شیعی است و تفسیر پذیرفته‌شده در اولین مرحله توسط مفسر نامدار اهل سنت فخر رازی نیز است. تفسیر مذکور علاوه بر دلایل تفسیری و قرآنی از روایات معتبر اهل سنت و شیعه نیز پشتیبانی می‌شود (مکارم شیرازی، 1371ش: 3/435-442).

ب.آیه اکمال: آیه اکمال که در آیات ابتدائی سوره مبارکه مائده قرار دارد و آیه غدیر نیز معروف است، سند دیگری بر ولایت امام علی (ع) است. آیه اکمال می‌فرماید: «الیومَ اکملتُ لکم دینَکم و اتممتُ علیکم نعمتِی و رضیتُ لکم الاسلامَ دیناً (مائده/3) امروز دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام به‌عنوان دین برای شما پسندید. سوره مائده و آیه مذکور بنابر شواهد و دلایل متقن تاریخی، آخرین سوره و آیه اکمال آخرین آیه ای است که حضرت محمد مصطفی (ص) و ارتباط تنگاتنگ با اعلان ولایت امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم دارد. هر پژوهشگر منصف نیز بی تردید با تحقیق در منابع حدیثی، فقهی، تفسیری و تاریخ یقیناً به همین نتیجه رسیده است. تناقض گویی اَشکار در کلام کسانی وجود دارد که از بزرگان اهل سنت همچون مسلم بن حجاج قشیری، ابن‌حجر عسقلانی، سیوطی، متقی هندی به مخالفت این نظر پرداخته‌اند، توجیهی جز ملاحظات سیاسی و مذهبی ندارد که این ملاحظات پژوهشگران اسلامی را برانگیخه است تا تمایل به اتخاد موضع خلاف قرآن و سنت پیدا کنند. (مولایی‌نیا، 1393، 90و93)

 

2-14 تمثال امام علی (ع) در عرش الهی

یکی از مسائل مطرح در احادیث قدسی فضیلت امام علی (ع) مبنی بر این است که تمثال امام علی (ع) در عرض الهی وجود دارد. خداوند متعال پیامبر اکرم را در شب معراج از این منقبت و فضیلت امام علی (ع) آگاه ساخت.

در حدیث 449 از رسول خدا (ص) نقل شده است:

لَیْلَةَ أَسْرَى بِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ رَأَیْتُ فِی بُطْنَانِ‏ الْعَرْشِ‏ مَلَکاً بِیَدِهِ سَیْفٌ مِنْ نُورٍ یَلْعَبُ بِهِ کَمَا یَلْعَبُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ بِذِی الْفَقَارِ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ إِذَا اشْتَاقُوا إِلَى وَجْهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ نَظَرُوا إِلَى وَجْهِ ذَلِکَ الْمَلَکِ فَقُلْتُ یَا رَبِّ هَذَا أَخِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ ابْنُ عَمِّی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذَا مَلَکٌ خَلَقْتُهُ عَلَى صُورَةِ عَلِیٍّ یَعْبُدُنِی فِی بُطْنَانِ عَرْشِی تُکْتَبُ حَسَنَاتُهُ وَ تَسْبِیحُهُ وَ تَقْدِیسُهُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ (حر عاملی، 1395: 546)؛ شبی که پروردگارم به معراج برد داخل عرش فرشته‌ای دیدم که دستش شمشیر نورانی است که با آن بازی می‌کند همان گونه که علی بن ابی‌طالب با ذوالفقار بازی می‌کند و هنگامی که فرشتگان مشتاق زیارت چهره علی بن ابی‌طالب هستند به چهره آن فرشته نگاه می‌کنند. گفتم ای پروردگار این برادرم علی بن ابی‌طالب و پسر عمویم است فرمود ای محمد این فرشته است که من او را به قیافه علی آفریدم که در داخل عرشم عبادتم می‌کند که نیکی‌ها، تسبیح و تقدیس او تا روز قیامت برای علی بن ابی‌طالب نوشته می‌شوند.

در حدیث 456 از رسول خدا (ص) نقل شده است:

لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ دَنَوْتُ مِنْ رَبِّی قَالَ: یَا مُحَمَّدُ، مَنْ‏ تُحِبُ‏ مِنَ‏ الْخَلْقِ‏ قُلْتُ: یَا رَبِّ عَلِیّاً. قَالَ: الْتَفِتْ یَا مُحَمَّدُ، فَالْتَفَتَ عَنْ یَسَارِی، فَإِذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ.» (همان: 558)؛ هنگامی که برای معراج به آسمان‌ها برده شدم نزدیک پروردگارم شدم فرمود: ای محمد، از مخلوقات کدام را دوست دارید. گفتم: ای پروردگار، علی را. فرمود: ای محمد نگاه کن، من به سمت راستم نگاه کردم ناگهان علی بن ابی‌طالب موجود بود.

تأیید مضمون روایت مذکور از قرآن کریم امکان‌پذیر است؛ زیرا:

الف. آیات معراج: در آیات معراج؛ همچون

سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنرِیَهُ مِنْ ءَایَاتِنَا (اسراء: 1)؛ پاک است آن ذات که بنده خود را شبانه از مسجد حرام به سوی مسجد اقصی مبارک سیر داد تا نشانه هایمان را نشانش بدهیم؛

«وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَی. عِندَ سِدْرَةِ المُنتَهَى‏… لَقَدْ رَأَى‏ مِنْ ءَایَاتِ رَبِّهِ الْکُبرَى‏ (نجم: 13-18)؛ خدا او را در سدرة المنتهی توقف دیگر داد... او نشانه‌های بزرگ پرودرگارش را دید» معجزه بودن معراج الهی و پاسخ همه اشکالات بر معراج را درون خود دارند (مکارم شیرازی، 1371ش: 12/8). طبق آیات مذکر هدف از معراج پرده برداشتن از برخی نشانه‌های بزرگ الهی بوده است. آیه اول سوره اسراء «لِنُرِیَهُ مِن آیّاتِناَ؛ تا اینکه ما نشانه‌های خودمان را به او بنمانیم» با استفاده از مِن تبعیضیه هدف سیر آسمانی را نشان دادن برخی آیات و نشانه‌های الهی بیان کرده است و آیه هجده سوره نجم با تعبیر « لَقَد رَأَی مِن آیاتِ رَبِّهِ الکُبرَی؛ او نشانه‌های بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد» بزرگ بودن آیات نشان داده شده در سیر آسمانی را بازگو می‌کند. باتوجه‌به اینکه بر اساس آیات عام و خاص قرآنی وجود مبارک حضرت علی (ع) ازجمله مطلق آیات الهی یا نشانه‌های بزرگ الهی به حساب می‌آید، تأیید واضح محتوای احادیث قدسی مذکور مبنی بر وجود تمثال حضرت علی (ع) در عرش الهی محسوب می‌شود. تعبیر آیه مبنی‌بر نشان دادن برخی از آیات بزرگ در شب معراج نیز مانع از تأیید قرآنی مضمون مذکور احادیث قدسی نیست؛ زیرا به گفته برخی مفسران همچون صاحب تفسیر نمونه تعبیر برخی نشانه ها نسبت به گستردگی نشانه‌های الهی است (مکارم شیرازی، 1371ش:12/8) که معرفی نشده‌های آیات الهی بسیار بیشتر از معرفی شده ها هستند. امّا این تعبیر به این معنا نیست که از میان آیات معرفی شده ها در قرآن و وروایات نیز برخی آیات (نشانه ها) نشان داده شده‌اند؛ زیرا قرآن کریم تمام نظام هستی را کلمة خدا که تعبیر دیگر از نشانه خدا است، دانسته است

قَل لَو کَانَ البَحرُ مِداداً لِکَلِمَاتِ اللهِ لَنَفِدَ البَحرُ قَبلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی (کهف:109)؛ خداوند به رسولش می‌فرماید: بگو که اگر دریا مرکب شود برای نوشتن (کلمات) پروردگار من، پیش از آن که کلمات الهی به پایان رسد، دریا خشک و تمام خواهد شد.

علت اینکه سراسر هستی را کلمة خدا می‌داند، آن است که هر موجودی از موجودات جهان هستی آیت و نشانه حق است و غیب را نشان می‌دهد. همه موجودات با زبان تکوینی خود سخن از خداوند و اسما و صفات عالی او می‌گویند. بنابراین آیت و نشانه الهی بودن انبیاء و ائمه طاهرین نیاز به دلیل ندارد که در وجود و قول و فعل خود نشانه‌های حق هستند.

ب. دلالت آیات معراج به مفهوم اولویت: بر فرض پذیرش دلالت آیه بر نشان دادن برخی از نشانه‌های بزرگ الهی، شمول این تعبیر به نشان دادن بزرگ ترین آیه و نشانه الهی که به شکل پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) است یقینی و قطعی خواهد بود. قرآن کریم انسان کامل را بزرگترین کلمة الهی معرفی کرده است؛ همان گونه آیات قرآن حضرت مسیح (ع) را کلمة الهی بیان کرده‌اند: «إنَّمَا المَسِیحُ عِیسَی ابنُ مَریَمَ رَسولُ اللهِ وَ کَلِمَتَهُ ألقَاهَا إلَی مَریَمَ (نساء:171)؛ مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه او است که او را به مریم القا نموده است»، علت نشانه بزرگ بودن انسان کامل نیز واضح است چون هیچ موجودی نمی‌تواند مانند انسان کامل، خداوند را نشان دهد. امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) خود را بزرگ ترین نشانه الهی معرفی کرده است: «مَا لِلَّهِ آیَة أکبَرُ مِنِّی (مجلسی، 1403: 23/206)؛ برای خدا آیت و نشانه‌ای بزرگتر از من نیست ». ائمه طاهرین خودشان را کلمه‌های تام الهی معرفی کرده‌اند؛ مانند اینکه در جوامع روایی آمده است: «نَحنُ الکَلِمَاتُ التَّامَاتِ (همان: 5/9)؛ ما کلمات تامّه و کامله الهی هستیم».

ج. آیات ابتدائی سوره نجم: طبق آیاتی از سوره نجم متعلق وحی و رویت در معراج امیر مومنان علی (ع) است. به این بیان که در موقعیتی که قراَن (ادنی) می‌خواند دو انجام می‌شود. یکی (وحی) است که از طرف خدا انجام می‌شود (نجم/10) ودوم رویت است که فعل رسول الله است. مفاهیم و مقولاتی به ایشان وحی می‌شود و خداوند آن را ذکر کرده است. اگر خداوند فرموده (فأوحَی إلی عبده ما أوحی) محتویات این وحی باید در آیات بعدی ذکر شود. از طرفی خداوند در همین چند آیه کوتاه و متواتر، چندین مرتبه از مفهوم (رویت) سخن گفته و آن را موکدا آوده است (نجم/11و12و 13). بنابراین مطالب وجود دارند که قابل رویت است و قوای دراکه رسول خدا آن چیزی را که دیدند رد نکرده است بلکه تایید کرده است. پیامبر اکرم ممگن است در شب معراج مقولات ومفاهیم زیادی را دیده باشند؛ اما آنچه به موضوع محوری این سوره ارتباط دارد و باتوجه‌به نگاه ساختاری آنچه که به عوامل موثر در نظام خداوند مرتبط است و به لحاظ ضمیر مفرد در (رآه) فقط یک چیز است. آیه ای از این سوره همین یک چیز را به‌عنوان نشانه بزرگ الهی نیز معرفی می‌کند (لقد رآه من آیات ربّه الکبری (نجم/18). در روایات نیز یکی از مصادیق آیه کبری امام علی (ع) بیان شده‌اند. مانند اینکه شیخ صدوق در امالی دو روایت در این زمینه نقل کرده است. در روایت اول رسول الله وصی خود را آیه کبری معرفی کرده است و در روایت امیرالمؤمنین خود را آیه کبری معرفی کرده است (صدوق، 1376، 31/1و38). (فیاضی بارجین، 1401، 235)

 

  1. نتیجه‌گیری

از ارزیابی مضمون احادیث قدسی مربوط به فضائل امیرالمؤمنین (ع) که در کتاب جواهر السنیه شیخ حر عاملی ذکر شده‌اند، از منظر قرآن کریم نتایج زیر به دست آمده‌اند.

الف. عناوین احادیث قدسی که مورد مقایسه با مفاهیم قرآنی قرار گرفته‌اند عبارتند از تعهد گرفتن ولایت امام علی (ع) از همه انسان‌ها در عالم ذر، وصایت و جانشینی امام علی از پیامبر اکرم، جانفشانی در راه خدا، پاداش بهشت به پیروان امام علی و ائمه طاهرین، مایه اکمال دین بودن امام علی (ع)، بسته‌شدن تمام درب خانه‌های همجوار مسجد النبی جز درب خانة امام علی (ع) یاری دهنده پیامبر اکرم، جایگاه دوستداران امام علی (ع)، پرچم هدایت بودن امام علی (ع)، جایگاه منکران ولایت در جهنم، فضائل چندگانه امام علی (ع) و هم کفو حضرت زهرا (س). نتیجه کلی از مقایسه مذکور به این صورت است که هماهنگی کامل بین مضامین احادیث مذکور و بیانات قرآنی وجود دارد.

ب. هماهنگی همه عناوین حدیث قدسی با آیات قرآنی به‌صورت ظاهری و بر اساس ظهور آیات نیست؛ بلکه در برخی موارد هماهنگی مذکور بر اساس باطن آیات است. مانند اینکه از برخی آیات فضائل و شخصیت امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان یکی از مصادیق یا بارزترین مصداق آیه قابل استنباط است. ازجمله اینکه امیرالمؤمنین به‌عنوان یکی از مصادیق مضمون آیات مبنی بر کلمة التقوی قرار گرفته است.

ج. در برخی آیات به‌وسیلۀ تفسیر عقلی و با استفاده از براهین عقلی ارزیابی مضمون احادیث صورت گرفته است؛ مانند اینکه دلالت آیات اسراء بر قابل پذیرش بودن وجود تمثال امام علی (ع) بر عرش، به‌وسیلۀ تفسیر عقلی اثبات شده است؛ زیرا عقل می‌گوید که از طرفی آیات گواهی می‌دهند که شب معراج نشانه‌های بزرگ الهی به پیامبر نشان داده شدند. از طرف دیگر وجود مبارک امام علی (ع) یکی از نشانه‌های بزرگ الهی است. لذا عقل این امکان را رد نمی‌کند که در شب معراج تمثال علی (ع) یا خود وجود علی (ع) به پیامبر نشان داده شده باشد.

د. از تفسیر روایی برخی آیات نیز برای اثبات هماهنگی بین مضمون حدیث قدسی و آیات استفاده شده است. مانند اینکه در دلالت آیاتی همچون آیه اکمال، آیه اولوا الامر، آیه تطهیر، از تفسیر روایی و روایات معتبر فریقین استفاده شده است. باتوجه‌به اینکه تفسیر روایی جز روشهای معتبر تفسیری هستند استفاده از چنین روش بی‌اشکال خواهد بود.

 

* Ph.D. Student, Department of Koranic and Hadith Sciences, Karaj Unit, Islamic Azad University, Karaj, Iran, s.amoozadiii@gmail.com

** Assistant Professor, Department of Koranic and Hadith Sciences, Karaj Unit, Islamic Azad University, Karaj, Iran (corresponding author), f.akbari@kiau.ac.ir

*** Associate Professor, Department of Koranic and Hadith Sciences, Department of Koranic and Hadith Sciences, Karaj Unit, Islamic Azad University, Karaj, Iran, talebtash@yahoo.com

Date received: 2023/05/20, Date of acceptance: 2023/08/08

 Copyright © 2018, This is an Open Access article. This work is licensed under the Creative Commons Attribution 4.0 International License. To view a copy of this license, visit http://creativecommons.org/licenses/by/4.0/ or send a letter to Creative Commons, PO Box 1866, Mountain View, CA 94042, USA.

* دانشجوی دکتری، گروه علوم قرآن و حدیث، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران، s.amoozadiii@gmail.com

** استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران (نویسنده مسئول)، F.akbari@kiau.ac.ir

*** دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران، talebtash@yahoo.com

تاریخ دریافت: 30/02/1402، تاریخ پذیرش: 17/05/1402

Copyright © 2018, This is an Open Access article distributed under the terms of the Creative Commons Attribution 4.0 International, which permits others to download this work, share it with others and Adapt the material for any purpose.

قرآن کریم.
آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عبدالباری عطیه، علی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
ابن‌حنبل، احمد بن محمد، مسند، تحقیق: احمد محمد شاکر، قاهره، دار الحدیث، 1416ق/1995م.
ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب (ع)، قم، علامه، 1379ق.
ابن‌عاشور، محمد طاهر، تفسیر التحریر و التنویر المعروف بتفسر ابن عاشور، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، 1420ق.
ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تصحیح و تنظیم: شیری، علی، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
ابن‌مغازلی، علی بن محمد، مناقب الإمام علی بن أبی‌طالب (ع)، بیروت، دار الأضواء، 1424 ق/ 2003 م.
ابوحیان اندلسی، محمدبن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق: جمیل، صدقی محمد، بیروت، دار الفکر، 1420ق.
امینی، عبدالحسین، الغدیر، تحقیق: محمودی، محمد باقر و دیگران، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی، 1352-1370ش.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تصحیح و تحقیق: قسم الدرسات الاسلامیه لمؤسسة البعثة، قم، مؤسسة البعثة، 1374ش و 1415ق.
بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل (تفسیر البضاوی)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.
ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، تحقیق: ابن عاشور، ابی محمد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق.
حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفصیل، تصحیح و تحقیق: محمودی، محمد باقر، تهران، مجمع إحیای التقافة الاسلامیه، 1411ق.
حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، الاعلمی، 1425ق.
حر عاملی، محمد بن حسن، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة. مترجم: صادق حسن‌زاده، قم، انتشارات آل علی، 1395ش.
زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، تصحیح: حسین احمد، مصطفی، سوم، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق.
زوس زوستاک، ریک، طبقه‌بندی علم؛ پدیده‌ها، نظریه‌ها، روش‌ها، رویه‌ها. ترجمه: رضا مختارپور و علی‌اکبر خاصه، تهران، کتابدار، 1395ش.
سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، 1404ق.
شیبانی، محمد بن حسن، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، تحقیق: درگاهی، حسین، قم، الهادی، 1413ق.
صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، الامالی، ششم، تهران، کتابچی، 1376ق.
صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: غفاری، علی اکبر، قم، جامعه مدرسین، 1362ش،
صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح و تحقیق: غفاری، علی اکبر، چاپ دوم، تهران، اسلامیه، 1395ق،
صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، معانی الأخبار، تصحیح و تحقیق: غفاری، علی اکبر، قم، جامعه مدرسین، 1403ق.
طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دوم، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1390ق.
طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامة، تصحیح و تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسة البعثة، قم، بعثت، 1413ق.
طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری)، بیروت، دار المعرفة، 1412ق.
طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح: عاملی، احمد حبیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح و تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، چاپ چهارم، قم، اسماعیلیان، 1415ق.
فاکرمیبدی، محمد، معیت علی و قرآن؛ تفسر: (علی مع القرآن و القرآن مع علی)، پژوهشهای علوی، دوره1، شماره1، شهریور 1389، صفحه111-138.
فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، چاپ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
فضل‌الله، محمدحسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، 1419ق
فیاضی بارجین، محمد حسین و صادقیان، احمد، ارتباط معراج رسول‌الله (ص) با ولایت امیرمؤمنان علی (ع) براساس دلالت سیاق آیات اولیۀ سورة نجم، پژوهشنامه علوی، دوره13، شماره26، شماره پیاپی 26، دی 1401، صفحه229-248.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح و تحقیق: غفاری، علی اکیر، آخوندی، خراسانی، چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق: کاظم، محمد، تهران، وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، مؤسسة الطبع و النشر، 1410ق.
المتقی الهندی، علاء الدین علی، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، بی جا، مکتبة التراث الإسلامی، 1389ق.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، تصحیح و تحقیق: جمعی از محققان، دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
محب‌الدین طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، قاهره، مکتبة القدسی، 1356ق.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دهم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1371ش.
موسوی سبزواری، عبدالاعلی، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، دوم، بی جا، دفتر سماحة آیت الله العظمی السبزواری، 1409ق.
مولایی‌نیا، عزت‌الله، توکلی محمدی، محمودرضا، پژوهشی در شان، ترتیب، و زمان نزول آیات غدیر، پژوهش نامه علوی، سال5، شماره1، بهار و تابستان 1393، صفحه 87-105.
نوالی، محمود، فلسفه علم و متدولوژی. تبریز، دانشگاه تبریز، 1388ش.
هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1408ق.