نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه لرستان- دانشکده ادبیات- گروه تاریخ

2 استاد تاریخ دانشگاه الزهرا

3 گروه تاریخ، دانشکده ادبیات، زبان ها و تاریخ، دانشگاه الزهراء(س)، شهر تهران، کشور ایران.

چکیده

توزیع منابع در میان گروه های مختلف اجتماعی (عدالت توزیعی) از دیرباز دغدغه رهبران سیاسی، متفکران و نظریه پردازان بوده است. مقاله پیش رو قصد دارد شیوه های توزیع منابع در میان گروه های مختلف اجتماعی توسط امام علی(ع) را مورد تحلیل قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که گفتمان عدالت توزیعی امام علی (ع) بر چه شیوه هایی استوار است؟ تبیین پرسش مذکور با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف که گفتمان را در ارتباط با عوامل سیاسی- اجتماعی و فرهنگی تحلیل و به بررسی بازتاب ایدئولوژی و قدرت در گفتمان ها و بررسی چگونگی جهت گیری گفتمان ها در تثبیت یا تغییر وضعیت سیاسی موجود می پردازد، امکان پذیر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که امام علی (ع) پنج شیوه برای توزیع مناسب ثروت و درآمد پیشنهاد نموده اند: 1. شناسائی موقعیت اجتماعی سرشاخه ها و سطوح مختلف بهزیستی گروه ها. 2. افزایش توزیع ثروت و درآمد در سطوح پائین اجتماع و کاهش آن در سطوح بالای اجتماع.3. توزیع به میزان تلاش و استحقاق افراد.4. انتقال مالیات ها به بخش عمومی. 5. توجه به منفعت همگانی. نتیجه آنکه مزایای اقتصادی و اجتماعی باید به گونه ای معقول ساماندهی شوند که به سود همگان باشند و رفاه هیچ فردی از افراد جامعه نباید از سطح عمومی جامعه پائین تر باشد و نیازی نیست که ثروت و درآمد حتما برابر باشد، بلکه تنها باید به سود همگان باشد زیرا بی عدالتی همان نابرابری هائی است که به سود همگان نیست.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Analysis of critical discourse of distributive justice in theAlavi traditionbased on letter 53 of Nahj al-Balaghah

نویسندگان [English]

  • Mojtaba Garavand 1
  • Ali Mohammad Valavi 2
  • Zahra Nazarzadeh 3

1 Assistant Professor of Islamic History, Lorestan University,

2 Professor of Islamic History, Al-Zahra University,

3 PhD student in Islamic History, Al-Zahra University (Corresponding Author)

چکیده [English]

Proper distribution of resources among different communities (distributive justice) has long been a cause of concernamong political leaders, thinkers andtheorists.
This article aims to analyze the methods of distribution of resources among different social groups by Imam Ali (AS) and questions on what his discourse of distributive justice is based on.
Explaining this question using Norman Fairclough's theory of critical discourse analysis, the articleexamines the sermon or speech in relation to socio-political and cultural factors and inspects the reflection of ideology and power in discourses.  It also investigates how discourses are oriented in stabilizing or changing the existing political situation, which is acceptable. (Norman Fairclough is an emeritus professor of linguistics at the department of linguistics and English language at Lancaster University.)
The outcome of this investigation shows that Imam Ali (AS) had proposed five methods for the appropriate distribution of wealth and income:
1. Identification of the social status of different branches and levels of communities.
2. Increase the distribution of wealth and income to low level communities and reduce them for the high level communities.
3. Distribution should bebased on the amount of effort put in by individualsand their merit.
4. Transfer of taxes to the public sector. 
5. Paying attention to public interests. The end result is that economic and social benefits must be rationally organized in a way that benefits every individual. The well-being of no singleperson should be lower than the general level of society, and that wealth and income need not be equal, rather, it should be to the benefit of all, because injustice is the same inequality that does not benefit everyone.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Imam Ali (AS)
  • distributive justice
  • critical discourse analysis
  • letter 53 of Nahj-al Balaghah


عدالت توزیعی پایه ای ترین موضوع اقتصاد هنجاری(Normative Economic)است(عیوضلو 1384: 84-85).تمرکز اصلی عدالت توزیعی(Distributive Justice) بر روی نتایجی است که افراد یا گروه ها نسبت به افراد یا گروه های دیگر دریافت می کنند، یعنی هدف اصلی توزیع منابع بین افراد یا گروه ها، تأمین نیازهای اساسی برای همگان و تقلیل نابرابری ها در درآمد و ثروت (کاهش فاصله طبقاتی) است و آن مبتنی بر سه اصل اساسی1.نیاز 2.انصاف (که خود مبتنی بر سه اصل فرعی تلاش، توانائی، عملکرد و بهره وری است)3.مساوات (مبتنی بر سه صل فرعی مساوات نتایج، مساوات فرصت، مساوات رفتار است)(Tornblom, K,Y&D,S,Jonsson,1985-1987: 25-30, 52). چگونگی توزیع منابع بین گروه های مختلف جامعه به گونه ای که هم نابرابری ها را تقلیل دهد و هم رضایت عمومی را در پی داشته باشد و دغدغه ای است که از دیرباز در جوامع وجود داشته و رهبران و حاکمان سیاسی را به چالش کشیده است و امروزه نیز با شدّت بیشتری ادامه دارد و این مسئله همواره منبع و منشأ تعارض های اجتماعی، دو قطبی شدن جوامع (فقیر،غنی) و در برخی موارد هم منشأ جنبش ها بوده است. برای همین این موضوع در طول تاریخ هم دغدغه رهبران و حاکمان سیاسی و هم متفکران و نظریه پردازان بوده است و آنان را ناگزیر به ارائه مدل ها و طرح هائی نموده است و حتی مکاتبی برای برطرف نمودن نابرابری های اجتماعی – اقتصادی ایجاد نموده اند.1 
این مقاله با هدف طرح الگوی کارآمد عدالت توزیعی در سیره علوی (ع) انجام شده است. در ارتباط با موضوع مقاله پژوهش هایی انجام شده است. از میان آثار خارجی می توان به «تئوری عدالت» جان راولز اشاره کرد که با دیدگاهی لیبرالیستی نوشته شده است (راولز،1390: 1-20). در ایران پژوهش هایی همچون: «ساختارتعاملات مدیریتی حاکمان از رهگذر و تحلیل محتوای نامه53نهج البلاغه»(اولادقباد،فتاحی زاده) در این پژوهش با روش تحلیل محتوا و به صورت کیفی و توصیفی، مفاهیم این عهدنامه واکاوی شده است. این پژوهش شاخصه های تعاملی حاکمان، ضابطه های گزینش کارکنان و تنبیه کارکنان خیانتکار بررسی شده.«مدیریت اسلامی براساس اندیشه های امام علی(ع)استخراج الگوی مدیریتی براساس نامه53کتاب نهج البلاغه»(تهرانی و دیگران،1397، 59)این تحقیق در جستجوی یافتن شیوه مدیریت برمبنای افکار و اندیشه های اسلامی و تأثیر آن بر سازمان ها و تفاوت آن با سایر مکاتب مدیریتی انجام گردیده است. بر اساس این تحقیق، مدل و الگوی مدیریت اسلامی طبق اندیشه های علی(ع) دارای سه بخش ارزش های بنیادین، رسالت ها و اهداف پارادایمیک، فرآیندها و اصول اجرایی می باشد. «مدیریت عمومی مبتنی بر نهج البلاغه نامه53»(امیری،1394، 907)هدف این تحقیق کاوش در نهج البلاغه به ویژه نامه 53 بوده است تا به طراحی الگوی مدیریت عمومی اقدام کند با روش تحلیل محتوا و در پایان به الگوی پنج بعدی(ارکان، ابعاد، روش ها، ماهیت و انواع)دست یافته است. در این الگو وظایف زمامدار، مردم و کارکنان بررسی شده است.  « دسته بندی ها و طبقات مختلف جامعه از دیدگاه اسلام با تکیه بر نامه امام علی(ع) به مالک اشتر»(1389، 1) این پژوهش به بررسی سه نوع دسته بندی بر اساس دین افراد، بر اساس اصناف و بر اساس عوام و خواص را بررسی کرده است اما عدالت توزیعی و تحلیل گفتمان این نامه مورد توجه نبوده است.«قشربندی اجتماعی از یدگاه امام علی(ع)»(خان محمدی، 1379، 150)این پژوهش ملاک محوری عدالت را شایستگی طبیعی افراد می داند و دیدگاه علی(ع) در زمینه عدالت را جمع دیدگاه های کمونیسم و لیبرالیسم دانسته است و متن نامه 53 مورد توجه این اثر نبوده است. پژوهش های دیگر عبارتند از:«روش شناسی اقتصاد اسلامی براساس عملکرد اقتصادی امام علی(ع)» (علم الهدی، 1395: 101)، که عملکرد اقتصادی علی(ع) را بررسی نموده و به مقوله هایی چون توزیع امکانات اجتماعی، رعایت عادلانه قوانین، تکریم انسان ها اشاره کرده است اما تحلیل انتقادی نامه 53نهج البلاغه مورد توجه وی نبوده است. «نقش مبنایی عدل در امامت علوی» (صانع پور، 1394، 81) تنها به ریشه یابی اصل اعتقادی عدل پرداخته است. «رهنمودهای حاصل از عهدنامه مالک اشتر برای تنظیم خط مشی ارتباطی حکومت ها با شهروندان» (جبارلوی شبستری، 1389، 43) ارتباط حکومت با مردم دغدغه این تحقیق بوده است و نه عدالت توزیعی و هیچکدام از آثار نامبرده با روش تحلیل گفتمان انتقادی صورت نگرفته است. بر اساس نظریه گفتمان انتقادی فرکلاف می توان در تحلیل نامه 53 نهج البلاغه سه سؤال اساسی را مطرح کرد: این نامه در سطح توصیف دارای چه ویژگی های زبان شناختی است و کلمات، عبارات و جملات چگونه استفاده شده است؟ در سطح تفسیر این سؤال مطرح است که این نامه با گفتمان های دیگر چه ارتباطی دارد و چگونه به ستیز و مبارزه با گفتمان های موجود می پردازد؟ در سطح تبیین بررسی می شود که این نامه در مناسبات قدرت و ایدئولوژی چه رویکردی دارد؟ در این مقاله چگونگی نگرش امام علی (ع) به مقوله عدالت توزیعی، تجزیه و تحلیل می شود تا تلاش آن حضرت (ع) جهت رفع نابرابری های اجتماعی- اقتصادی و ایجاد رضایت همگانی در جامعه بهتر ترسیم گردد.

1.1 جامعه مورد مطالعه و روش تحقیق
تحلیل گفتمان انتقادی از روشی ترکیبی و مفاهیم زبان شناسی، جامعه شناسی و علوم سیاسی استفاده می کند (وندایک، 2001: 253) و وظیفه اش کشف آثار و نشانه های ایدئولوژیک در متن هاست (ویدو سون، 1394: 67). 
یکی از ابزارهای تحلیل گفتمان انتقادی، اسناد و متون (شنیداری، نوشتاری و...) است. جامعه آماری این تحقیق شامل متن سخنان امام علی (ع) می باشد که حتی دشمنان ایشان چون معاویه بن ابی سفیان به استواری روش و بینش ایشان اعتراف کرده اند (ثقفی کوفی، 1395/1975:  128- 129). روش نمونه گیری تحقیق به صورت هدفمند (غیرتصادفی) بوده است. نمونه تحقیق نیز شامل متن نامه 53 امام علی (ع) است. که در سال 38ه ق به مالک بن حارث أشتر نخعی نوشته است و بیشترین حجم اطلاعات را در زمینه اقتصاد، رعیت پروری، آداب مملکت داری توسط دولتمردان را داراست (برای این پژوهش تمام نامه مورد نظر نیست بلکه تنها قطعاتی که در ارتباط با عدالت توزیعی است به تفکیک گزاره انتخاب شده است). در این دوره تبعیض و بی عدالتی و مسائل اجتماعی ناشی از آنها برجسته و چشمگیر بود که امام علی (ع) در این دوره بیش از هر زمان دیگری با زبان قدرت روش توزیع متناسب را بیان و گفتمان خود را بر آن اساس شکل دادند. بدین جهت این مقطع زمانی به عنوان دوره مورد مطالعه تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد.
در تحلیل نامه 53 از رهیافت زبان شناسی انتقادی گفتمان استفاده شده است. زیرا زبان شناسان متون را در جهت اهداف سیاسی تحلیل می کند و بر این باورند که زبان و ایدئولوژی پیوند تنگاتنگی با هم دارند. تحلیل انتقادی گفتمان، نظریه ها و روش هائی برای مطالعه تجربی روابط بین گفتمانی و تحولات فرهنگی- اجتماعی در قلمروهای مختلف اجتماعی ارائه می دهد و در کل بر این نکته اتفاق نظر دارد که از توصیف زبانی باید فراتر رفت تا بتوان به تبیین دست یافت و نشان داد که نابرابری های اجتماعی در زبان خلق و در زبان منعکس می شوند. آنها معتقدند با کمک این رویکرد می توان نابرابری های اجتماعی را کشف کرد و شرایط آنها را تغییر داد (سلطانی، 1380: 31). بنابراین آنها از مفاهیم سه گانه "انتقادی"، "ایدئولوژی" و "قدرت" استفاده می کنند( .Fairclough, 1993: 67; Ibid, 1995: 132-135; Ibid, 1992: 66). تحلیل انتقادی گفتمان خود را از لحاظ سیاسی بی طرف نمی داند، بلکه خود را رهیافتی انتقادی و رهایی بخش می داند که از لحاظ سیاسی متعهد به ایجاد تغییرات اجتماعی است و از گروه های ستم دیده و مظلوم اجتماعی حمایت می کند (یورگنسن و دیگران، 1389: 110-115). 
فرکلاف از جمله زبان شناسان انتقادی است که سعی دارد تغییرات اجتماعی را توسط تحلیل گفتمان مورد بررسی قرار دهد. تفاوت عمده رویکرد انتقادی فرکلاف (به طور کلی تحلیل گفتمان انتقادی) با نظریه گفتمان پساساختارگرائی این است که در تحلیل گفتمان انتقادی، گفتمان صرفا یک پدیده سازنده نیست بلکه در عین حال محصول سایر پدیده ها نیز به شمار می آید. نکته محوری رویکرد فرکلاف این است که گفتمان گونه مهمی از پرکتیس اجتماعی است که دانش، هویت ها و روابط اجتماعی از جمله مناسبات قدرت را باز تولید کرده و تغییر می دهد و هم زمان سایر پرکتیس ها و ساختارهای اجتماعی به آن شکل می بخشند. به این ترتیب، گفتمان رابطه ای دیالکتیکی با سایر ابعاد اجتماعی دارد. فرکلاف ساختار را روابط اجتماعی در کل جامعه و نهادهای خاص و در عین حال متشکل از عناصرگفتمانی و غیرگفتمانی می داند  (64, 1992: Fairclough). 
رویکرد فرکلاف نوعی تحلیل گفتمان متن محور است که تلاش می کند سه سنت را با یکدیگر تلفیق کند1. تحلیل مفصل و دقیق متن در حوزه زبان شناسی2. تحلیل جامعه شناختی کلان پرکتیس اجتماعی.3. سنت تفسیری و خرد در جامعه شناسی (Ibid, 79) .
فرکلاف از مفهوم گفتمان به سه معنای متفاوت استفاده می کند: 1. گفتمان در انتزاعی ترین شکل خود به کاربرد زبان به مثابه پرکتیس اجتماعی اشاره دارد یعنی گفتمان هم سازنده و هم محصول سایر پدیده هاست.2. گفتمان نوعی کاربرد زبان در یک حوزه خاص است.3. گفتمان به روش سخن گفتنی اتلاق می شود که به تجربیات برآمده از یک منظر خاص معنا می بخشد. پس گفتمان سه کارکرد دارد: کارکرد هویتی، کارکرد رابطه ای و کارکرد فکری. در روش فرکلاف هر رویداد گفتمانی دارای سه بعد است: متن، کردار گفتمانی، کردار اجتماعی. فرکلاف فرایندی را که مرتبط با تحلیل متن است «توصیف» و فرایند مرتبط با تحلیل کردارگفتمانی را «تفسیر» و فرایند تحلیل کردار اجتماعی را «تبیین» می نامد (Ibid, 73) . از اینرو در مرحله توصیف با تمرکز بر واژه ها و وجوه دستوری به تحلیل زبان شناختی متن می پردازد. فرکلاف در مرحله تفسیر معتقد است که متن در زمینه ای تولید و تفسیر می شود که گفتمان های دیگری تسلط دارند و تبیین گفتمان را به عنوان کنش اجتماعی توصیف می کند. در این مرحله، متن به عنوان بخشی از یک فرایند فعالیت اجتماعی محسوب می شود. تبیین نشان می دهد که گفتمان ها چه تأثیرات بازتولیدی می توانند برساختارها بگذارند، تأثیراتی که منجر به حفظ یا تغییر آن ساختارها شود. برای اجرای مراحل سه گانه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، ابتدا قطعاتی از متن نامه که مرتبط با موضوع این پژوهش است را تفکیک و مقوله بندی کرده ایم به شرح جدول ذیل:


جدول 1: قطعات معنائی انتخاب شده از متن نامه 53 نهج البلاغه
 
توزیع بر مبنای ارزش های دینی و ایدئولوژیک    تعیین موقعیت اجتماعی سرشاخه ها و سطوح مختلف معیشتی    توزیع بر حسب استحقاق و کار و تلاش       
1.هذا ما أمر به عبدالله علی امیرالمؤمنین، مالک بن الحارث الأشتر فی عهده إلیه، حین ولاه مصر: جبایه خراجها، و جهاد عدوها، و استصلاح أهلها، و عماره بلادها.2.أمره بتقوی الله و ایثار طاعته و اتباع ما امر به فی کتابه من فرائضه و سننه.3. ثم أعلم یا مالک أنی قد وجهتک الی بلاد قد جرت علیها دول قبلک من عدل و جور و أن الناس ینظرون من امورک فی مثل ما کنت تنظر فیه من امور الولاه قبلک و یقولون فیک ماکنت تقول فیهم، وانما یستدل علی الصالحین بما یجزی الله لهم السن عباده.4.وأشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لاتکونن علیهم سبعا ضاریا.5. و کل قد سمی الله له سهمه.6.و وضع علی حده فریضه فی کتابه أو سنه نبیه(ص)7.عهدا منه عندنا محفوظا.8.ألا و إن بلیتکم قدعادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه(ص)9.ظهور موده الرعیه و إنه لاتظهر مدتهم إلا بسلامه صدورهم ولا تصح نصیحتهمإ لابحیطتهم علی ولاه الامور و قلّه استثقال دولهم و ترک استبطاء انقطاع مدتهم.    10.وأعلم أن الرعیه طبقات لا یصلح بعضها إلا ببعض. 11. ولا غنی ببعضها عن بعض. 12. فمنها جنودالله و منها کتاب العامه والخاصه و منها قضاه العدل و منها عمال الإنصاف و الرفق و منها اهل الجزیه والخراج من أهل الذمه و مسلمه الناس و منها التجار و أهل الصناعات و منها الطبقه السفلی من ذوی الحاجه و المسکنه. 13. فالجنود بإذن الله حصون الرعیه و زین الولاه و عزّالدین و سبل الأمن و لیس تقوم الرعیه إلّا بهم. 14.ثم لا قوام للجنود إلّا بما یخرج الله لهم من الخراج الذی یقوون به علی جهاد عدوّهم و یعتمدون علیه فیما یصلحهم و یکون من وراء حاجتهم. 15. ثم لا قوام لهذین الصنفین إلّا بالصنف الثالث من القضاه و العمال والکتّاب لما یحکمون من المعاقد و یجمعون من المنافع و یؤتمنون علیه من الخواص الامور و عوامّها. 16. و لا قوام لهم جمیعا إلّا بالتجّار و ذوی الصناعات فیما یجتمعون علیه من مرافقهم و یقیمونه من أسواقهم و یکفونهم من الترفقّ بأیدیهم ما لا یبلغه رفق غیرهم.    17.ثم أعرف لکلّ أمریء منهم ما أبلی. 18. و لا تضمن بلاء أمریء الی غیره. 19. ولا تقصرن به دون غایه بلائه. 20. و لا یدعونک شرف أمری إلی أن تعظم من بلائه ما کان صغیرا و لا ضعه أمریء الی أن تستصغر من بلائه ما کان عظیما. 21. إن هذه المال لیس لی  و لا لک و إنما هو فی ء للمسلمین و جلب أسیافهم فإن شرکتهم فی حربهم کان لک مثل حظّهم و إلا فجناه أیدیهم لاتکون لغیر أفواههم. 22. فأسفح فی آمالهم و واصل فی حسن الثّناء علیهم و تعدید ما أبلی ذو و البلاء منهم فإن کثره الذکر لحسن أفعالهم تهزّ الشجاع و تحرّض النّاکل.       
انتقال مالیات ها به بخش عمومی    افزایش سطح ثروت و درآمد در سطوح پائین و کاهش درآمد گروه های برخوردار    رضایت و مصلحت عمومی       
23. و تفقد أمر الخراج بما یصلح أهله. 24. فإنّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم و لا صلاح لمن سواهم إلّا بهم. 25. لإّن الناس کلّهم عیال علی الخراج و أهله .26. و لیکن نظرک فی عماره الارض أبلغ من نظرک فی استجلاب الخراج لأنّ ذلک لایدرک إلّا بالعماره؛ و من طلب الخراج بغیر عماره أخرب البلاد و أهلک العباد و لم یستقم أمره إلّا قلیلا. 27. فإن شکوا ثقلا أو علّه أو إنقطاع شرب أو بالّه أو إحاله أرض إغتمرها غرق أو أجحف بها عطش خفّفت عنهم بما ترجو أن یصلح به أمرهم و لا یثقلن علیک شیء خفّفت به المؤونه عنهم فإنه ذهره یعودون ه علیک فی عماره بلادک و تزیین ولایتک مع استجلابک حسن ثنائهم و تبجحک باستفاضه العدل فیهم معتمدا فضل قوتهم بما ذخرت عندهم من اجمامک لهم و الثقه منهم بما عوّدتهم من عدلک علیهم و رفقک بهم فرّما حدث من الامور ما إذا عوّلت فیه علیهم من بعد احتملوه طیبّه أنفسهم به فإن العمران محتمل ما حملتّه و إنما یوتی خراب الارض من إعواز أهلها و انما یعوز أهلها...    28.ثم الله الله فی طبقه السفلی من الذین لا حیله لهم و من المساکین و المحتاجین و أهل البؤسی و الزّمنی فإنّ فی هذه الطبقه قانعا و معترا.(إن الله فرض فی مال الأغنیاء أقوات الفقراء: فما جاع فقیر إلا بما متّع به غنیً والله سائلهم عن ذلک). 29. واحفظ الله ما استحفظک من حقّه فیهم. 30. واجعل لهم قسما من بیت مالک و قسما من غلّات صوافی الاسلام فی کل بلد فإن لاأقصی منهم مثل الذی للأدنی و کلّ قد استرعیت حقّه. 31. التّافه لأحکامک الکثیر المهم فلا تشخص همّک عنهم و لا تصعّر خدّک لهم و تفقد امور من لا یصل إلیک منهم ممّن تقتحمه العیون و تحقره الرجال ففرغ لاولئک ثقتک من أهل الخشیه و التواضع فلیرفع إلیک امورهم ثم أعمل فیهم بالإعذار الی الله یوم تلقاه فإن هولاء من بین الرعیه أحوج الی الانصاف من غیرهم. 32. و کلّ فأعذر الی الله فی تأدیه حقّه إلیه و تعهّد أهل الیتم و ذوی الرّقّه فی السّنّ من غیرهم. لن تقدس امه لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتع. 33. ولتساطن سوط القدر حتّی یعود أسفلکم أعلاکم. 34. و أعلاکم أسفلکم ولیسبقن سابقون کانوا قصّروا ولیقصرن سبّاقون کانوا سبّقوا.    35. ولیکن أحب الامور إلیک أوسطها فی الحقّ و أعمّها فی العدل و أجمعها لرضی الرعیه فإنّ سخط العامه یجحف برضی الخاصه و إن سخط الخاصه یغتفر مع رضی العامّه. 36. ثم أنّ للوالی خاصّه و بطانه فیهم استئثار و تطاول و قلّه إنصاف فی معامله فاحسم مادّه اولئک بقطع أسباب تلک الأحوال و لا تقطعن لأحد من حاشیتک و حامتّک قطیعه و لا یطمعن منک فی اعتقاد عقده تضر بمن یلیها من الناس فی شرب أو عمل مشترک یحملون مؤونته علی غیرهم فیکون منها ذلک لهم دونک و عیبه علیک فی الدّنیا و الآخره. 37. و إیاک والاستئثار بما الناس فیه اسوه و التغابن عما تغنی به ممّا قد وضح للعیون فإنما مأخوذ منک لغیرک. 38. و إنما عمادالدین و جماع المسلمین و العده للأعداء العامه من الامه فلیکن صغوک لهم و میلک معهم.     


2. توصیف متن
اولین سطح تحلیل در تئوری فرکلاف، سطح توصیف است (89, 1989: Fairclough) .در الگوی فرکلاف برای تحلیل گفتمان انتقادی، متن در مرکز است و محور تحلیل به شمار می رود (آقا گل زاده، 1390: 19) . نامه 53 نهج البلاغه علاوه بر اهمیّت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از نظر ادبی و بلاغی نیز یکی از نامه های برگزیده است.
واژه ها، مجازها، استعاره ها و جمله ها: هدف داری و أثربخشی واژه ها و جملات از ویژگی های گفتمان های سیاسی است. شرایط حسّاس اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در زمان صدور این نامه، سبب گردیده که امام علی(ع) از الفاظ و عباراتی استفاده کند که هدف اصلی این نامه را که تلاش برای ایجاد رضایت و منفعت همگانی و طرد و به حاشیه راندن گفتمان «مصلحت و رضایت خصوصی» در آن زمان بوده به روشنی بیان کند. انتخاب کلمات و عبارات مناسب بافت موقعیتی، یکی از ویژگی های نامه 53 نهج البلاغه است. این حسن انتخاب در هر سه بخش آغاز، میانه و انتهای نامه وجود دارد. در ابتدای نامه اینگونه به مالک أشتر خطاب می کند:
هذا ما أمر به عبدالله علی امیرالمومنین، مالک بن الحارث الاأشتر فی عهده الیه، حین ولاه مصر، ثم أعلم یا مالک، انی قد وجهتک الی بلاد قد جرت علیها دول قبلک، من عدل و جور، و أن الناس ینظرون من امورک فی مثل ما کنت تنظر فیه امور الولاه قبلک، و یقولون فیک ما کنت تقول فیهم، و انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی ألسن عباده، و أشعر قلبک الرحمه للرعیه، والمحبه لهم، و اللطف بهم، ولا تکونن علیهم سبعا ضاریا (قطعات معنائی4،3،2،1)
جمله اسمیه است که در ابتدای آن مالک أشتر را مورد خطاب قرار می دهد. به کارگیری چنین اسلوبی برای آغاز نامه در جلب توجه مخاطب و تأکید بر اهمیّت موضوع نامه مؤثر است. ترکیب های «استصلاح أهله»، «عماره بلادها»، «بتقوی الله»، «ایثار طاعته»، «اتباع فی کتابه من فرائضه و سننه» علاوه بر بلاغی و استعاری بودن، از نظر ایدئولوژیکی و دینی بار معنائی دارند که بازگشت به دستورات قرآن کریم و سنت نبوی (ص) را متذکر می شود. 
از نظر بلاغی اصطلاح «سبعا ضاریا» به معنی حیوان درنده ای که با قهر چیزی را می خورد.(ابن منظور، 1414ه.ق:8/ 148؛ ابن فارس، 1404ه.ق: 3/ 397) ترکیبی وصفی و دارای تشبیه و استعاره ای است که شدت نگرش غنیمت شمردن ثروت و مال و دست انداختن به اموال مردم توسط حاکمان و فرمانروایان جامعه اسلامی آن زمان را نشان می دهد: «مبادا چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان (مردم) را غنیمت دانی«ولا تکونن علیهم سبعا ضاریا» و به نفی گفتمان معطوف به مصلحت خصوصی می پردازد.
از ویژگی های دیگر این نامه، استفاده از کلمات متضاد است که علاوه بر ایجاد انسجام، دو قطبی بودن جامعه را از لحاظ وضعیت اقتصادی و اجتماعی نشان می دهد. این کلمات متضاد در بیشتر أجزای متن وجود دارد مانند: عام و خاص[العامه و الخاصه](قطعه معنائی35)، طبقات بالا و طبقات پائین [أعلاکم: بلند کردن، بالابردن و أسفلکم: پایین تر، دون و پست](بستانی، 1375: 98؛أزهری، 1421ه.ق: 12/ 298؛ راغب اصفهانی، 1374: 2/ 225)(قطعه معنایی34)، بزرگ شمردن افراد کوچک و کوچک شمردن افراد بزرگ[شرف أمری، ضعه أمری](قطعه معنائی20)، قوی و ضعیف[الضعیف، القوی](قطعه معنائی32). 
برخی از جملات هم دارای بار ایدئولوژیکی هستند و هم بار معنائی منفی دارند: «واحفظ لله مااستحفظک من حقّه فیهم»(قطعه معنائی29)، «وضع علی حدّه فریضه فی کتابه أو سنة نبیّه (ص)(قطعه معنائی6) که اگر بر مبنای قرآن و سنت محمد(ص) عمل نشود تبعات منفی چون شورش مردم علیه حکومت، انتظار به سررسیدن مدت حکومت، کینه در قلب مردم نسبت به حکومت(قطعه معنائی9) در بر دارد که امام علی (ع) به طور غیرمستقیم به اوضاع دوره خلیفه سوم و نارضایتی و شورش مردم علیه حکومت او اشاره می کند و در صورتی که حاکمان این رویه را ادامه دهند با چنین وضعیتی مواجه خواهند شد.
کاربرد هرکدام از انواع جمله در زبان عربی می تواند معنائی را به شنونده یا خواننده منتقل کند که از نظر تأکید و بارمعنائی با شکل های دیگر جمله تفاوت دارد. بار معنائی جمله های اسمیه با جمله های فعلیه و جملات معلوم با مجهول متفاوت است و این تفاوت بلاغی و معنائی در کتاب های نحوی و بلاغی بیان شده است. 
علی بن ابیطالب(ع) در میانه نامه نوشته اند: 1.« إنّ للوالی خاصه و بطانه، فیهم استئثار و تطاول، و قلّه إنصاف فی معامله، فأحسم مادّه اولئک بقطع أسباب تلک الأحوال»(قطعه معنائی36)، 2.« فإنّ هولاء(طبقه السفلی) من بین الرعیه أحوج الی الإنصاف من غیرهم»(قطعه معنائی31)، 3.« فإنّ سخط العامه یجحف برضی الخاصه »(قطعه معنائی35)، 4.« و إنّ سخط الخاصه یغتفر مع رضی العامه »(قطعه معنائی35)، 5.« و إنّما عمادالدین، و جماع المسلمین، و العده للأعداء، العامّه من الامّه »(قطعه معنائی38). در جمله اول، حرف تأکید (إنّ) بر سر جمله اسمیه آورده شده است و در جمله های دیگر علاوه بر حرف تأکید (إنّ)، سه أدات تأکیدی دیگر( ل، و، ف ) بر سر جمله اسمیه آورده شده است. استفاده از الگوی جمله اسمیه و این تأکیدها نشانگر قاطعیت زیاد امام علی (ع) در عملی نمودن شیوه های مختلف اقتصادی برای اصلاح امور جامعه است. تعداد و انواع جملاتی که در این نامه استفاده شده در جدول زیر نشان داده شده است.
 
جمله    ماضی    مضارع    معلوم    مجهول    اسمیه    فعلیه    أمر    شرطی       
تعداد    3    52    23    9    17    18    19    11     
تحلیل انواع جمله در نامه 53 نتایج زیر را نشان می دهد: 
استفاده از اسلوب أمر، نشانگر بیان جایگاه برتر حاکم در برابر مخاطب است. این فعل ها دارای معانی گوناگون (أمر، دستور، ترغیب و تشویق، ترساندن از عواقب اخروی، بازداشتن از امور خلاف قرآن و سنت(قطعات معنائی8،7،6،5،4،3،2،1). استفاده کمتر از جمله های مجهول نسبت به جمله های معلوم از ویژگی های آن گروه از گفتمان های سیاسی است که قدرت و سلطه را در دست دارند. 
تعداد جملات اسمیه و فعلیه تقریباً برابر است. جمله های اسمیه در زبان عربی بار تأکیدی بیشتری نسبت به جمله های فعلیه دارند و چنانکه گفته شد در ابتدا، میانه و انتهای این نامه برای اقناع مخاطب و از بین بردن شک و تردید او و بیان قاطعیت مولّد متن استفاده شده است. جملات فعلیه به سبب زمان مند بودن، دلالت بر تحرّک و فعالیت دارند، به همین سبب برای عمل کردن مخاطب (مالک أشتر) به دستورات و رسیدگی به وضعیت اقتصادی مردم از زمان حال و آینده استفاده شده است.
استفاده از سجع در بخش های متعددی از این نامه سبب شده جملات و عبارات آهنگین شود و تأثیر آن بر مخاطب بیشترگردد. نمونه های زیر از موارد به کارگیری سجع در نامه علی بن ابیطالب(ع) است: « ولیکن أحب الامور إلیک أوسطها فی الحق، به معنی میانه ترین در حق(طریحی، 1375: 4/ 278) و أعمها فی العدل، بدین معنی که عدالت باید جمع کثیری را پوشش دهد(ابن درید، 1988م: 1/ 157) و أجمعها لرضی الرعیه » به معنی همگی و تمام مردم(ابن منظور، 1414ه.ق: 8/ 53)(قطعه معنائی35)، « ثم الله الله فی الطبقه السفلی من الذین لا حیله لهم و من المساکین و المحتاجین و أهل البؤسی و الزّمنی، فإن فی هذه الطبقه قانعاً و معتراً»(قطعه معنائی28). در این قطعه «الطبقه السفلی» به گروه های فرودست اشاره دارد(زبیدی،1414ه.ق: 13/ 283) که در ادامه به توضیح در خصوص این گروها پرداخته است.
انسجام: انسجام یک مفهوم معنائی است که به روابط معنائی موجود در متن اشاره دارد و آن را به منزله متن از غیرمتن ممتاز و مشخص می کند. ایجاد انسجام در متن با بکارگیری کلمات و ابزارهای دستوری انجام می شود که جملات را به یکدیگر پیوند می دهند. علاوه بر انسجام هائی که در شکل متن قابل تشخیص و تحلیل است و به لغات و ابزار ربطی بستگی دارد، میان مفاهیم و عبارات می توان به انسجام منطقی نیز اشاره کرد (131: 1989, Fairclough). برخی از عوامل انسجام در متن شامل ارجاع، تکرار، هم آوایی است که در نامه 53 می توان مشاهده کرد.
ارجاع
منظور از ارجاع، کاربرد انواع مختلف ضمیر در متن است. استفاده از ضمیرهای مفرد مذکر غایب « کً » و جمع مذکر غایب  «هٌم» و همین طور اسم اشاره جمع (دور، نزدیک) مانند (هولاء – اولئک) از عوامل انسجام در متن نامه 53 است. در بخش آغازین این نامه رسمی، برای تأکید، تحکم و دستور به مخاطب از ضمیر (کً : تو) استفاده می کند «أنی قد وجهتک الی بلاد قد جرت علیها دول قبلک»(قطعه معنائی3) ، «و أشعر قلبک الرحمه للرعیه»(قطعه معنائی4) و از ضمیر جمع مذکر غایب (هٌم ) برای عامه مردم استفاده کرده است «و تفقد أمر الخراج، بما یصلح أهله، فإنّ صلاحه و صلاحههم صلاحا لمن سواهم»(قطعه معنائی23،24)، «الطبقه السفلی من أهل الحاجه و المسکنه الذین یحقّ رفدهم و معونتهم»(قطعه معنائی12). تعداد ضمیر (هٌم) برای جمع غایب (مردم) در متن نامه بسیار زیاد است و این اهمیت نقش عامه مردم در برنامه های اقتصادی امام علی (ع) را نشان می دهد. همچنین مولّد متن برای گروه های کمتر برخوردار و نیازمند، اسم اشاره جمع نزدیک یا خودی «هولاء: اینان، اینها» و در مقابل برای گروه خواص و ثروتمند، اسم اشاره جمع دور یا غیرخودی «اولئک: آنان، آنها» را به کار می برد که برای ابراز همدلی و نزدیکی به عامه مردم و به حاشیه راندن خواص از این اسلوب استفاده نموده است. مانند: «فإنّ هولاء (الطبقه السفلی) من بین الرعیه أحوج الی الإنصاف من غیرهم»(قطعه معنائی31)، «ثم إنّ للوالی خاصه و بطانه، فیهم استئثار و تطاول، و قلّه إنصاف فی معامله، فأحسم مادّه اولئک بقطع أسباب تلک الأحوال»(قطعه معنائی36) همچنین امام علی (ع) با استفاده از دو اسم اشاره «هولاء، اولئک» به دو قطبی بودن جامعه به لحاظ موقعیت اقتصادی گروه های مختلف اجتماعی اشاره دارد.
تکرار
تکرار نیز یکی از عوامل انسجام متن به شمار می رود. از نظر روان شناسانه، تکرار یک مطلب در متن و ... اهمیّت موضوع را نشان می دهد که مولّد متن خواهان انتقال آن به مخاطب است و یا وقتی که مولّد متن می خواهد مطلبی را برجسته سازی کند و یا آن را مهم جلوه دهد از واژگان تکراری، پیوسته و پشت سر هم استفاده می کند مانند: «ثم الله الله فی طبقه السفلی من الذین لا حیله لهم و من المساکین و المحتاجین و أهل البؤسی و الزّمنی فإنّ فی هذه الطبقه قانعا و معترا»(قطعه معنائی28) و یا ضمیرجمع مذکر غایب«هٌم» برای عامه مردم در سراسر متن بسیار تکرار شده است که نشان می دهد امام علی (ع) توجه و اهتمام فوق العاده ای به عامه مردم دارد.
هم آوایی
یکی دیگر از عوامل انسجام بخش در متن هم آوایی است. «منظور از هم آوایی یا به هم مربوط بودن، عناصر واژگانی معینی در چارچوب موضوع یک متن است که منجر به پیدایش ارتباط بین جمله های آن متن می شود» (آقا گل زاده، 1390: 108). در این نامه سیاسی امام علی (ع) از کلماتی استفاده کرده که مخاطب با کاربرد آنها آشنا بوده است. مجموعه واژگانی در این نامه شامل کلماتی است که در چارچوب مفاهیم دینی و ایدئولوژیکی قرار دارد، مانند: «أوسطها فی الحق، و أعمها فی العدل، و أجمعها لرضی الرعیه»(قطعه معنائی35)، «الله الله فی الطبقه السفلی، واحفظ لله مااستحفظک من حقّه فیهم»(قطعه معنائی28)، «أعلاکم أسفلکم، ولیسبقن سباقون کانوا قصّروا، ولیقصرن، سباقون کانوا سبقوا»(قطعه معنائی34)،«و إنما عمادالدین و جماع المسلمین و العده للأعداء العامه من الامه فلیکن صغوک لهم و میلک معهم»(قطعه معنائی38). استفاده از این مجموعه کلمات را می توان از کاربردهای هم آوایی در این نامه دانست.

3. تفسیر متن
در ابتدای امر مناسبت دارد تا به بازسازی فرایند تولید متن توسط امام علی (ع)، پرداخته شود. گام اول تحلیل بافت موقعیتی متن است. نوع کنش نوشته ای است در قالب یک نامه رسمی که نویسنده و مخاطب را که می تواند خواننده یا شنونده آن باشد در بر می گیرد. مخاطبانی که آن را از طریق مستقیم در حضور ایشان و یا از طریق غیرمستقیم و در مکانهای جغرافیایی مختلف، دریافت کرده اند. لذا مخاطب نامه 53 حاکمان سیاسی و عامه مردم است که ترکیبی متنوع از حیث سیاسی و اجتماعی را در بر می گیرد. در این نامه به قشربندی دو گانه محرومان و خواص توجه شده است. خواص، یا همان گروه اقلیتی که بر منابع و دارایی های جامعه مسلّط هستند(قطعه معنایی36) و نیز حاکمانی که تحت تأثیر خویشاوندان و نزدیکان قرار دارند(قطعه معنایی36). در این قطعات معنائی به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که میراث دوران خلفای دوم و سوم بود، اشاره می کند(یعقوبی، 1371: 41-43؛ مسعودی، 1409: 2/ 331-335). خلیفه دوم عمربن خطاب بر اساس تقدم در اسلام و سوابق خدمتی اشخاص، طبقه بندی را نهادینه می کرد؛ بدین معنا که افرادی را بدون تلاش به جای خدمات پیشین از امتیازات ویژه ای بهره مند می نمود. خلیفه سوم عثمان بن عفان هم با تکیه بر همین سنّت نامه ای به سعید والی کوفه نوشت با این مضمون: 
اما بعد، ففضل أهل السابقه والقدمه ممّن فتح الله علیه تلک البلاد، ولیکن ن نزلها بسسبهم تبعا لهم، إلاّ أن یکون تناقلوا عن الحق، و ترکوا القیام به و قام به هولاء، وأحفظ لکل منزله، و أعطهم جمیعا بقسطهم فی الحق، فإنّ المعرفته بالناس بها یصاب العدل (الطبری، بی تا: 5/ 279).
مضمون این نامه به تقدم در اسلام، شایستگی اشخاص به تشخیص خلیفه تأکید می کند. خلیفه سوم همچنین زمین ها را به نزدیکان خویش(بنی امیه) به عنوان صله رحم و بدون ملاحظه سابقه جهاد تقطیع می کرد(ابن أبی الحدید، 1387ه.ق: 13/ 19). در دوره خلافت وی ثروت جامعه تنها در دست اشراف اموی در گردش بود و این مطلب در گزارش های مورخان به وضوح منعکس شده است:
کان عثمان قد قسّم ماله و أرضه فی بنی امیه، و جعل ولده کبعض من یعطی، فبدأ ببنی أبی العاص، فأعطی آل الحکم رجالهم عشره آلاف، عشره آلاف، فأخذوا مأه ألف، و أعطی بنی عثمان مثل ذلک، و قسّم فی بنی العاص و بنی العیص و بنی حرب، و لانت حاشیه عثمان لأولئک الطوائف، وأبی المسلمون إلاّ قتلهم، و أبی إلاّ ترکهم، فذهبوا ورجعوا إلی بلادهم علی أن یغزوه مع الحجّاج کالحجّاج (الطبری، بی تا: 5/ 348).
بر مبنای متن نامه 53، می توان گفت که هدف امام علی(ع) برخلاف خلفای پیش از خود، برجسته کردن «منفعت همگانی» و به حاشیه راندن ساختار و گفتمان مرسوم جامعه بود که مبتنی بر مصلحت خصوصی و اشراف سالاری بود. در منطق گفتمان امام علی (ع)، حکمران و فرمانروا، نگهبان حقوق مردم و مسئول در برابر آنهاست: «حاکم نگهبان خدا در روی زمین اوست»(نامه53) همچنین واژه های «راعی» و «رعیت» در متن نامه مکرر به کار رفته است که نشان می دهد که حاکم باید نگهبان مردم باشد. با تحلیل این متن پنج روش مختلف برای توزیع متناسب ارائه شده است که در همه آنها هدف اصلی فراگیر شدن عدالت یا به تعبیر دیگر نفع همگانی است.

1.3 شناسائی موقعیت اجتماعی سرشاخه ها و سطوح مختلف معیشتی
مولّد متن برای توزیع متناسب، جمعیت جامعه را به هفت گروه تقسیم کرده است(قطعه معنایی12) و موقعیت اجتماعی، اقتصادی هریک را از نابرخوردار به برخوردار تعریف و نیازمند بودن آنها را به همدیگر بیان می کند(قطعه معنایی13،14،15،16)؛ در عدالت توزیعی نخستین و اساسی ترین گام برای توزیع عادلانه، باید شناسائی گروه های جمعیتی برخوردار و نابرخوردار باشد. زیرا با این روش سطوح مختلف معیشتی شناسائی می شود و با توزیع ثروت و درآمد در سطوح پائین جامعه موقعیت های اجتماعی، اقتصادی به سود آنها تغییر می کند. او با تقسیم جمعیت به گروه های مختلف، بر آن بوده است تا نابرابری های اقتصادی، اجتماعی در همه موقعیت های مرتبط به سود افراد شاخص تغییر دهد؛ چنانکه در متن آمده طبقات جامعه از برخوردارترین آنها(تجار و بازرگانان) تا نابرخوردارترین(مساکین و فقرا) تقسیم می شود. در این دسته بندی سطح توزیع از کمترین به بیشترین است یعنی خواص و ثروتمندان که اقلیت جامعه هستند منابع کمتر و فقرا که آخرین دسته هستند بیشترین منابع را دریافت کنند.
متن مورد بحث سرشاخه های توزیع را به این ترتیب معرفی می کند: [نظامیان، نویسندگان، قضات دادرس، کارگردانان، جزیه دهندگان اهل ذمه و خراج دهندگان مسلمان، سوداگران و صنعتگران، نیازمندان](قطعه معنایی12). در خصوص این طبقه بندی توضیح دو نکته ضرورت دارد؛ اول آنکه شکل گیری طبقات در طول تاریخ همواره در متون دینی و غیردینی مورد توجه بوده است و منحصر به دوره اسلام نیست. حتّی در دوران های اولیه طبقات جامعه بنابر باورهای اساطیری از أعضاء بدن فردی اساطیری صورت می گرفت. بعدها تقسیم این طبقات در دوران تاریخی و باستانی هم شکل گرفت و تقریبا در تاریخ همه ملل و اقوام غالب جامعه را این طبقات تشکیل می دادند(کشاورزان، نظامیان، صنعتگران، دبیران، گروه های فرودست)(وندیداد، 1376: 2/ 638-639). دوم آنکه برخلاف مکاتب دیگر، اسلام وجود طبقات را امری ضروری و لازمه حیات و استمرار اجتماع انسانی می داند و طبقات اجتماعی صبغه و جنبه الهی دارند؛ بدین معنا که خداوند برای هر طبقه ای حقوق و سهمی مشخص کرده است و مولّد متن به طور بینامتنی به آن اشاره کرده است(قطعه معنایی5و6) که به متن غایب یعنی آیه(32/زخرف)قرآن ارجاع می دهد و تعیین سهم گروه های اجتماعی متفرع بر وجود طبقات است که به خوبی در نحوه توزیع سهم در متن نامه نمود یافته است. مولّد متن در (قطعه معنایی14) موقعیت اجتماعی- اقتصادی نظامیان را بیان کرده است که حیات رعیت به وجود این گروه وابسته است و از لحاظ اقتصادی آنها نیازمند خراج دهندگانند. زیرا وجود نظامیان باعث حفظ اقتدار سیاسی- نظامی می شود(البلاذری،1988م: 336) و چون کل امور زندگی این طبقه صرف دفاع از سایرطبقات می شد، علی(ع) این گروه را نه تنها از پرداخت جزیه و...معاف کردند(قاسم بن سلام، 1406ه.ق: 231) و خراج دهندگان که اغلب کشاورزان بودند را به تأمین نیاز نظامیان مکلّف می کند زیرا اینها از گروه های مولّد جامعه بودند(دنت، بی تا، 7). و این دو گروه هم نیازمند گروه سوم یعنی قضات، کارگردانان و نویسندگان و همه آنها به صنعتگران و سوداگران(قطعه معنایی16) می داند؛ زیرا طبقه نویسندگان، قضات و مأموران مالیاتی معمولا به اداره نهادهای دیوانی و رسیدگی به امور سایرین می پرداختند و از نزدیک ترین گروه ها به خلفا محسوب می شدند (ابن عبدربه، 1411ه.ق: 4/ 261؛ القاضی ابویوسف، 1302ه.ق: 450). مولّد متن به پرداخت حقوق این طبقه تأکید می کند زیرا عدم توجه کافی به آن ها اختلال در امور و رشد مفاسدی چون ارتشا، خیانت و ... را به دنبال داشت. و سپس پائین ترین این گروه ها به لحاظ اجتماعی، اقتصادی نیازمندان هستند که سزاوار یاری شدن از سوی برخورداران همچون صنعتگران و سوداگران هستند(قطعه معنایی12،31)؛ زیرا صنعتگران و بازرگانان از نظر اقتصادی وضعیت مناسب تری نسبت به سایر طبقات داشتند. بنابراین علی(ع)، وجوهی با عنوان عوارض گمرکی، مالیات مکس(فروش کالا) و عشریه از بازرگانان ذمی و مسلمان دریافت می کرد.(القاضی ابویوسف، 1302ه.ق: 135). همچمین صنعتگران هم ابزارهای مورد نیاز نظامیان را فراهم می کردند(یعقوبی، 1413ه.ق: 2/ 42) و هم مالیات حرفه و صنعت خود و زکات را به دولت می پرداختند(مسعودی، 1409ه.ق: 3/ 121). این مقادیر به بیت المال تحویل داده می شد و توسط علی(ع) در میان طبقات فرودست که غالبا فقرا و مساکین، اسیران، کنیزان، غلامانی بودند که در جنگ ها به اسارت درآمده بودند(قاسم بن سلام، 1406ه.ق: 149-153؛ ابن أعثم کوف1411ه.ق:  784). علی(ع) همچنین زمین های فتح شده ایران را به فقرا ومساکین اختصاص داد(بلاذری، 1988م: 185،186،269).زیرا با این روش، از ثروت و درآمد گروه های برخوردار آنقدر کاسته نمی شود که موجب متضرر شدن آنها گردد و از طرف دیگر باعث افزایش ثروت و درآمد سطوح پائین می شود زیرا اصل برابری در عدالت توزیعی اشعار می دارد که به منظور رفتار برابر با همه اشخاص، جامعه باید توجه بیشتر به کسانی داشته باشد که مواهب زیستی آنها کمتر است. از مقایسه ای که میان هفت گروه صورت گرفته و نیز مناسبات دستوری متن به نحوی است که گروه های نابرخوردار جامعه را در مرکز گفتمان قرار می دهد(قطعه معنایی31). برای توضیح بیشتر مقوله بعدی که در مورد آن بحث می شود هم با این نکته بی ارتباط نیست.


2.3 افزایش توزیع مقداری ثروت و درآمد در سطوح پائین و کاهش آن در سطوح بالای اجتماع
حمایت و توجه به نیازمندان و زیر دستان در کانون گفتمان متن نامه قرار می گیرد: «از خدا بترس، از خدا بترس درباره دسته زیردستان»(قطعه معنایی28). دو نکته در این قطعه وجود دارد: به جامعه ای سنّتی و قشربندی اشاره دارد که ترقّی اجتماعی برای همگان وجود ندارد. از طرفی بیانگر حقّ همگانی دانستن توزیع امکانات اولیه و سهیم شدن گروه های نابرخوردار در منافع این توزیع است: « إن الله فرض فی مال الأغنیاء أقوات الفقراء: فما جاع فقیر إلا بما متّع به غنیً والله سائلهم عن ذلک»؛ یعنی همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه داران قرار داده است پس فقیری گرسنه نمی ماند جز به کامیابی توانگران و خداوند از آنان درباره گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید»(قطعه معنائی28). این امر زمانی محقق خواهد شد که حقّی را که خداوند از نابرخورداران در دارائی برخوردارها قرار داده است(سوره النور،آیه33) به آنان بازگردانده شود(قطعه معنایی12) تا سطح معیشتی نابرخوردارها به گروه های برخوردار نزدیک شود. 

3.3 توزیع بر مبنای ارزش های دینی و ایدئولوژیکی
گفتمان عدالت توزیعی و منفعت همگانی در جایگاه گفتمان غالب قرار دارد ( قطعه معنایی5، 6 ،7 ،8). مدل توزیعی ثروت و درآمد بر مبنای معیارهای قرآن و سنّت رسول خدا (ص) است(قطعه معنایی5). این گفتمان تلاش می کند با استفاده از ارزش های دینی و ایدئولوژیکی به تقویت و نهادینه کردن گفتمان عدالت توزیعی در راستای مساوات اجتماعی بپردازد. 

4.3 توجه به منفعت همگانی
ایده کانونی این مقوله مفهوم عدالت توزیعی و منفعت همگانی را بیان می کند. در نظریه «عدالت توزیعی» دغدغه تقسیم عادلانه مزایا به عنوان یک سیاست کلی در جامعه است (راولز، 1390: 392-393). منحنی های ترسیم شده در واقع از خطوط افقی و عمودی ساخته می شوند که در گوشه های راست در زاویه 45 درجه با یکدیگر تلاقی می کنند. 
 
فرض کنید که 1𝒙 ثروتمندترین فرد شاخص است. وقتی ثروت وی افزایش یابد ثروت2𝒙، یعنی نابرخوردارها نیز افزایش می یابد. در نمودار2 منحنی po سهم ثروت 2𝒙 که حاصل افزایش ثروت 1𝒙 است نشان می دهد. نقطه o، وضع فرضی ای را نشان می دهد که درآن همه ثروت به نحو برابر توزیع می شوند. اکنون منحنی po همواره زیر خط 45 درجه است، زیرا 1𝒙 همواره در موقعیت بهتر است. پس در این حالت (نمودار1) انتظارات داراها، دست کم در (رفاه) ندارها نقش دارد؛ یعنی اگر انتظارات آنها کاهش یابد، چشم اندازها و توقع ندارترین ها نیز کاهش خواهد یافت. لذا همانطور که در قطعه معنایی هم گفته شد(أوسطحها) یعنی حد وسط باید رعایت گردد و در این صورت است که همگان منتفع می شوند. در نامه 53 ، توزیع ثروت و درآمد باید به سود همگان باشد و امام علی (ع) به حاکمان هشدار می دهد که حقّی که به عامه مردم اختصاص دارد به خواص واگذار نکنند (قطعه معنایی36) و از دادن امتیاز به نزدیکانشان بر حذر می دارد (قطعه معنایی36). این دو قطعه معنایی به زمینه تاریخی که متعلق به دوره خلافت خلیفه سوم عثمان بن عفان است اشاره می کند. بافت بینامتنی مستلزم این است که به گفتمان های متون از دریچه چشم انداز تاریخی نگریسته شود (فرکلاف، 1389: 230-235). عثمان ثروت بیکران و زندگی مجللی در مدینه داشت. او حقّ خود می دانست که از قدرت و ثروت خلافت بنا به خواست خود آزادانه استفاده کند (یعقوبی، 1371: 2/ 66؛ ذهبی، 1367: 8-9). به عنوان نمونه صد هزار درهم به عموزاده خود سعید بن عاص (بلاذری، 1954: 5- 28) و خمس غنایم افریقیه را به پسر عمویش مروان بن حکم بخشید (ذهبی، 1367: 7/ 420؛ محمد بن سعد، 1905-1940: 3/ 44). آبادی فدک و ملکی در مهزور را به ترتیب به مروان بن حکم و برادر او حارث به اقطاع داد (ابن قتیبه دینوری، 1969: 169) . امارت شام را به معاویه بن ابی سفیان اعطاء کرد (طبری، 1375: 5/ 1240). ملک نشاستج در نزدیک کوفه را به طلحه واگذار کرد (یاقوت حموی، 1966-1973: 4/ 783). از اینرو امام علی (ع) توصیه و تأکید می کند که نباید به نزدیکان کارگزاران اجازه دست درازی و سوء استفاده از بیت المال را داد.

5.3 توزیع ثروت و درآمد بر مبنای استحقاق و کار و تلاش
درآمد و ثروت بر پایه استحقاق و کار و رنج هرکس برای خودش است(قطعه معنایی17،18،19،20،21،22). کسانی که توانایی ها و مهارت های مشابه دارند باید از فرصت برابر برای زندگی برخوردار باشند. انتظارات کسانی که توانایی ها و آرمان های یکسان دارند نباید تحت تأثیر طبقه اجتماعی آن ها واقع شود. چنانکه در متن نامه بر این نکته تأکید می کند: «باید بزرگی کسی تو را بر آن ندارد که رنج و کار کوچک او را بزرگ شماری، و فرودستی کسی تو را وادار نسازد که رنج و کار بزرگش را کوچک پنداری» (قطعه معنایی20). وظیفه رهبران و حاکمان سیاسی این است که زمینه های فرصت برابر در اجتماع را جهت شکوفایی استعدادها فراهم کنند و مانع رانت و انحصارگرایی باشند.

6.3 انتقال مالیات به بخش عمومی
دریافت صحیح و عادلانه مالیات از محورهای مهم نامه 53 است. در مالیات بندی باید توان نسبی مالیات دهندگان هم در نظر گرفته شود(قطعه معنایی23) یعنی برحسب آبادانی و افزایش درآمد مالیات دهندگان باشد(قطعه معنایی26) در غیر این صورت باید به آنها تخفیف داده شود(قطعه معنایی27). مالیاتی را که امام علی (ع) بر زمین ها مقرر کرده بود تابع این اصل بود. زیرا از نظر عدالت علوی صحیح نبود که از اراضی کم حاصل همان مالیات گرفته شود که از اراضی حاصلخیز گرفته می شد. در کتاب فتوح البلدان آمده است: « علی (ع) فرمان داد که ممیزی اراضی گندم خیز خوب بر اساس جریبی یک دوم درهم و ممیزی اراضی کم حاصل بر اساس جریبی یک سوم درهم به عمل آید. نیز مقرر نمود که از تاکستانها فقط در صورتی مالیات گرفته شود که تاک آنها حدأقل سه ساله باشد (بلاذری، 1869: 266-267) .گذشته از این نرخ ممیزی به نسبت دوری و نزدیکی زمین از منشأ آب و از بازار فروش نیز تغییر می کرد (بلاذری، 1869:  266-276) . منابعی که از آنجا دریافت می شود باید به حکومت واگذار شوند تا بتوانند کالاهای عمومی، منفعت و رفاه همگان را تأمین کند. زیرا این مردم هستند که هزینه خوار مالیات هستند(قطعه معنایی25).

4. توجه به رضایت و منفعت همگانی: تبیین متن
از نظر فرکلاف مرحله تبیین، سومین و آخرین سطح تحلیل گفتمان است. این سطح از تحلیل را فرکلاف تحلیل اجتماعی می نامد. در این سطح روابط بین اعمال گفتمانی و زمینه های اجتماعی، سیاسی و تاریخی متن تحلیل می شود. به عبارت دیگر در این سطح تحلیلی، متن به منزله یک گفتمان بخشی از فرایندهای تولید و تفسیر گفتمان و همچنین یک عمل اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. از آنجایی که استقرار عدالت نوعی تغییر، گسست و یک زمینه بازساختن است؛ گسست از تبعیض های گذشته و پیوند با وضعیت نوینی که ایده ال گفتمان عدالت بوده، این امر موجب تمایز فضای جامعه عادل از فضای پیش از خود می گردد که همه چیز را تحت تأثیر خود قرار داده و تغییری که می دهد در این فضا، نظم جدید متولد می شود.
به همین ترتیب عدالت توزیعی امام علی (ع) نیز موجب شد تا نظم گفتمانی نوینی شکل بگیرد. باید توجه داشت که فضای اجتماعی آن زمان تحت رقابت سه گفتمان متفاوت در باب توزیع ثروت و درآمد بود: 1- گفتمان تفضیل که از زمان خلیفه دوم عمر بن خطاب بود. تصوّری که عمر از سابقه داشت در ایجاد دیوان سپاه برای تقسیم عایدات سرزمین های فتح شده در بین مسلمانان بازتاب یافته بود. او تأکید می ورزید که نمی تواند کسانی را که در کنار محمد(ص) جنگیده اند با کسانی که علیه او جنگیده اند برابر نهد (ذهبی، 1367: 4/ 385-391) . بدین ترتیب، بیشترین حقوق را به کسانی می داد که در جنگ بدر جنگیده بودند و کسانی که در مراحل بعدی به اسلام گرویده و در راه آن جنگ کرده بودند بتدریج مبالغ کمتری دریافت می داشتند. تنها برای خویشاوندان محمد(ص) استثناهایی در نظر گرفته شده بود. همسران محمد(ص) دو برابر رزمندگان بدر حقوق می گرفتند و عباس، عموی محمد(ص) که وارث زنده او شمرده می شد، به اندازه همسران آن حضرت حقوق می گرفت. سهم نوادگان محمد(ص) یعنی حسن(ع) و حسین(ع) هم به سبب پاسداشت حقوق فاطمه(س) افزایش یافت (همان) 2- گفتمان سلطتنت استبدادی سنّتی بود که عثمان بن عفان خلیفه سوم، آن را شکل داد. او تفضیل(امتیازدهی بر مبنای سابقه) را که مبنای خلافت بود کاملاَ کنار زد و خلافت را به سلطتنت استبدادی سنّتی و اشراف سالاری و خویشاوند سالاری(امتیازدهی بر مبنای روابط خویشاوندی و نه سابقه) تبدیل کرد که موجب نارضایتی صحابه برجسته عضو شورا و فاصله گرفتن از خلیفه سوم و نیز شورش مردم شهرهایی همچون کوفه، بصره، مصر و... بر ضد اقدامات تبعیض آمیز خلیفه سوم بود.
3- گفتمان عدالت در توزیع ثروت و درآمد و برابری و توجه به مصلحت عمومی جامعه بود که توسط امام علی (ع) مطرح شد که مبتنی بر معیارهای کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) بود. از منظر گفتمان اخیر، منفعت و رضایت همگانی (دال مرکزی گفتمان عدالت توزیعی) مشروعیت دارد.
گفتمان امام علی (ع)، گفتمانی است که در منازعه و رقابت گفتمان های مزبور در جایگاه فرادستی قرار گرفت و آن ها را به حاشیه راند. ساختار حاکم بر جامعه در دو بازه زمانی یعنی خلفای دوم و سوم خود عاملی برای شکل گیری گفتمان موجود بود. آن حضرت (ع) روش تفضیل(گفتمان اول) را رد نمود و با نکوهش اشراف سالاری و خویشاوند سالاری( گفتمان دوم )، به گفتمان عدالت توزیعی بر مبنای منفعت همگانی و توجه به گروه نابرخوردار جامعه پرداخت گرچه با مقاومت و مخالفت برخی اشراف مواجه گردید. در مجموع آنچه به عنوان یک منازعه درون متنی جاری است جبهه گیری در مقابل هرگونه (خویشاوندسالاری، اشراف سالاری، تبعیض) است (قطعه معنایی36). 
متن نامه حاوی عبارات و واژگان بسیار زیادی است که دارای معنای ایدئولوژیک هستند به طور نمونه مولّد متن مال و ثروت را با استناد به کتاب خدا، متعلق به همگان می دانست و نه خواص(قطعه35) که به متن غایب یعنی آیات(10/أعراف و 29/بقره)اشاره می کند. وی مبنای تقسیم بندی و توزیع را از قرآن الگو گرفته است (قد سمی الله له سهمه: قطعه5) که به متن غایب یعنی آیه(32/زخرف: نحن قسمنا بینهم معیشتهم...)ارجاع می دهد. همچنین در تأکید بر طبقه فرودست در (قطعه 28) به طور بینامتنی به آیه(60/توبه) اشاره می کند و در قطعات معنایی(10و11)که بیان می کند برخی طبقات غنی نمی شوند مگر با کمک طبقات دیگر، به طور بینامتنی به آیه(19/ذاریات: و فی أموالهم حق للسائل والمحروم؛ در اموال ثروتمندان حقی برای محرومان وجود دارد) ارجاع می دهد. و در مجموع روش خود را برگرفته از قرآن و سنّت پیامبر(ص) می داند(قطعه6).این عبارت های به کار رفته در متن رابطه بینامتنی و ایدئولوژی مذهبی مولد متن را آشکار می سازد و بیان می کند که این متن بی طرف نیست بلکه به موقعیتی خاص یعنی(سنّت پیامبر(ص) و قرآن) وابسته است(قطعه معنایی6) و استفاده از این عبارت ها توسط مولّد عامدانه بوده است تا نظام باورها و تحلیل اجتماعی کنشگران را سامان دهی کند و ذهنیت کنشگران حاضر در رویداد را در جهت حمایت از گروه های ستم دیده که در اکثریت هستند، سوق دهد. در قطعه معنایی(33و34) که بیان می کند طبقات بالا به پایین و طبقات پایین به بالاجایگزین شوند دارای معنای ایدئولوژیکی است و با این عبارت حافظه تاریخی کنشگران را به زمان پیامبر(ص) فرا می خواند که طبقات فرودست(سلمان، بلال، ابوذر، عمارو...)را با اشراف برابر نمودند و از این عبارت های ایدئولوژیک در راستای توجیه قدرت و صبغه دینی بخشیدن به گفتمان خود و آشکار کردن روابط نابرابر قدرت استفاده می کند. از این رو این گفتمان مملو از دلالت های ضمنی، صریح و ناگفته های بسیار بر نقد و طرد گفتمان اشراف سالاری و تفضیل است و خود را به دال برتر تبدیل کرد.این گفتمان ساختار قدرتی را تولید کرد که به تثبیت جایگاه نابرخوردارها و به نفع عامه مردم انجامید. در وضعیت جدید، گفتمان برابری و عدالت توزیعی نظمی جدید به خود گرفت تا بتواند در ساخت نوین اجتماعی به تداوم قدرت کمک کند.

نمودار شماره 2: مدل نظری عدالت توزیعی علی بن ابیطالب(ع)
5. نتیجه‌گیری
تحلیل گفتمان از رویکردهای متنوعی برخوردار است؛ در این میان تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است که برخی خلأهای نظری تحلیل گفتمان توصیفی را می پوشاند. در تحلیل انتقادی این پرسش که چگونه گفتمان به طور فزاینده در بازتولید ساختارهای کلان دخیل است، در مرکز جستجوهای تبیینی قرار دارد. تحلیل گفتمان انتقادی در بررسی پدیده های زبانی و اعمال گفتمانی به فرایندهای ایدئولوژیک در گفتمان، روابط بین زبان، قدرت و ایدئولوژی، سلطه و قدرت و پیش فرض های دارای بار ایدئولوژیک در گفتمان که موجد تولید و بازتولید قدرت و سلطه و نابرابری می گردد توجه می کند و عناصر زبانی و غیرزبانی را به همراه دانش زمینه ای کنشگران هدف موضوع قرار می دهد.
این مقاله با توجه به روش فرکلاف در سه بخش توصیف، تفسیر و تبیین به بررسی گفتمان برابری در توزیع ثروت و درآمد(عدالت توزیعی) پرداخت. در مرحله نخست یعنی توصیف متن، پژوهشگر به آشکارسازی گزاره ها و مواضع ایدئولوژیک متن دست یافت؛ متن برخواسته از ایدئولوژی مبتنی بر معیارهای کتاب خدا و سنّت محمد(ص) بود که بنیان ایدئولوژی برابری و عدالت توزیعی را هم شکل می داد. در مرحله دوم یعنی تفسیر، تعامل بین متن و بافت و در مرحله سوم یعنی تبیین به تأثیر دو سویه ساختارها بر گفتمان و گفتمان بر ساختارها پرداخته شد. در مجموع، واکاوی معنایی این گفتمان نشان داد گفتمان برابری(عدالت توزیعی) امام علی (ع) در راستای بازتولید ساختار قدرت جدید مبتنی بر معیارهای دینی یعنی کتاب خدا و سنّت محمد (ص) بود. همچنین تثبیت جایگاه برتر و رقابت در برابر گفتمان های رقیب، باعث شد تا این گفتمان وجوه برابری را در مقابل نابرابری به گفتمان پیروز تبدیل کند. در نهایت می توان گفت گفتمان عدالت توزیعی امام علی (ع) به دنبال ارائه مدلی از عدالت توزیعی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی است که با تأکید بر معیارها و ارزش های دینی برای جامعه باشد و بتواند جایگاه هژمون را پیدا کند. بر اساس تحلیل قطعات معنایی متن مدل توزیعی به دست آمده شامل 5 شیوه مختلف است که ایده کانونی در همه این روش ها منفعت همگانی است که عبارتند از: نخستین و مهمترین روش برای توزیع متناسب ثروت و درآمد تعریف موقعیت اجتماعی سرشاخه ها یا سطوح مختلف بهزیستی است که امام علی (ع) برای این امر گروه های مختلف جامعه را شناسایی و به هفت گروه تقسیم کردند و سپس نابرخوردارترین گروه را مشخص نمودند و برای نزدیک کردن سطح بهزیستی این گروه به سایر گروه ها، همچنین توجه بیشتر به این گروه نسبت به سایرین بر اساس افزایش توزیع درآمد و ثروت در سطوح پائین اجتماع اقدام کردند. روش دوم برای توزیع متناسب کاهش توزیع مقداری درآمد در سطوح بالا البته به میزان متوسط و توزیع اضافه آن در میان عامه مردم و ایجاد رضایت همگانی که همان هدف اصلی عدالت توزیعی است. روش سوم توزیع به میزان تلاش و استحقاق افراد و یا جبران و بازتوزیع درآمد و ثروت از طریق توزیع مجدد دارایی ها بود و روش چهارم برای توزیع متناسب و معقول، انتقال مالیات ها به بخش عمومی و آخر اینکه توزیع ثروت و درآمد بر مبنای ارزش های دینی و ایدئولوژیک و توجه به نفع همگانی بود.
در مجموع می توان گفت استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی در تحلیل و واکاوی معنایی نامه53 نهج البلاغه به عنوان متنی تاریخی،این دستاورد را به همراه دارد که نشان می دهد آن متن خنثی نیست و نه تنها خود را از لحاظ سیاسی بی طرف نمی داند، بلکه دیدگاهی کاملا انتقادی دارد که از لحاظ سیاسی متعهد به ایجاد تغییرات اجتماعی است و در جهت رهایی بخشی، از گروه های ستم دیده و مظلوم اجتماعی حمایت می کند و به دنبال پرده برداری از روابط نابرابر قدرت و تلاش برای ایجاد تغییرات اجتماعی اساسی است.


پی‌نوشت
1. مکاتب سیوسیالیسم، سوداگری، کینز، نئولیبرالیسم، اصالت طبیعت.
کتاب‌نامه
قرآن کریم.
آقا گل زاده، فردوس،(1390)، تحلیل گفتمان انتقادی، تکوین تحلیل گفتمان در زبان شناسی، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
ابن أبی الحدید،، (1967م/1387ه.ق)، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارإحیاء التراث العربی.
ابن أعثم الکوفی، ابومحمداحمد، (1411ه.ق/1991م)، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء.
ابن درید، محمدبن حسن،(1988م)، جمهره اللغه، بیروت، دارالعلم للملأیین.
ابن سعد، محمد، (1905- 1940)، الطبقات الکبری، زاخاو و دیگران، ج3، لیدن.
ابن سلام، ابی عبیدالقاسم، (1406ه.ق/1986م)، الأموال، تحقیق و تعلیق محمدخلیل هراس، بیروت، دارالکتب العلمیه.
ابن عبدربه الآندلسی، (1411ه.ق/1991م)، عقدالفرید، قدم له ابراهیم الابیاری، بیروت، دارالکتاب العربی.
ابن فارس، احمد، (1404ه.ق)، معجم مقاییس اللغه، مصحح/محقق عبدالسلام محمدهارون، قم، مکتب الأعلام الاسلامی.
ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، (1969)، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، القاهره: بی نا. 
ابن منظور، محمدبن مکرم، (1414ه.ق)، لسان العرب، بیروت، دارصار.
أزهری، محمدبن احمد، (1421ه.ق)، تهذیب اللغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
بستانی، فؤاد أفرام، (1375)، فرهنگ ابجدی، تهران، اسلامی.
بلاذری، احمد بن یحیی، (1959)، أنساب الأشراف، به اهتمام محمد حمیدالله، ج5، قاهره: بی نا.
بلاذری، احمد بن یحیی، (1869)، فتوح البلدان، به اهتمام دوخویه، لیدن.
بلاذری، احمد بن یحیی، (1988م)، فتوح البلدان، حققه و شرح عبدالله انیس الطباع، بیروت، دار و مکتبه الهلال.
ثقفی کوفی، أبواسحاق محمد بن ابراهیم، (1395/1975)، الغارات، به اهتمام جلال الدین محدث ارموی، تهران: بی نا. 
دایره المعارف بزرگ اسلامی، (1375)، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج8، تهران: حیّان.
دشتی ، محمد. (1386). نهج البلاغه، قم: میراث ماندگار.
دنت، دنیل، (بی تا)، مالیات سرانه و تأثیر آن در گرایش به اسلام، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، خوارزمی.
ذهبی، شمس الدین أبوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز، (1367/1948)، تاریخ الاسلام، ج4،7،8، قاهره: بی نا.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (1374ه.ش)، مفردات ألفاظ قرآن، تهران، مرتضوی.
راولز، جان، (1390)، نظریه عدالت، ترجمه سید محمد کمال سروریان، مرتضی بحرانی، چاپ اول، تهران: پژوهشکده فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
ریکاردو، دیوید، (1374)، اصول اقتصاد سیاسی و مالیات ستانی، ترجمه حبیب الله تیموری، چاپ اول، تهران: نشر نی.
سلطانی، علی أصغر، (1380)، قدرت، گفتمان، زبان: سازوکارهای جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، تهران: نشرنی.
طبری، محمد بن جریر، (1879- 1901)، تاریخ الرسل والملوک، به اهتمام دوخویه، ج1، لیدن.
طبری، محمد بن جریر ،(1375)، ، تاریخ الرسل والملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج5، تهران: علمی- فرهنگی.
طبری، محمد بن جریر، (1378/1967م)، تاریخ الامم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث.
طریحی، فخرالدین بن محمد، (1375ه.ش)، مجمع البحرین، مصحح/محقق احمدحسین اشکوری، تهران، مرتضوی.
عیوضلو، حسین، (1384)، عدالت و کارائی در تطبیق با نظام اقتصادی اسلام، چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق
فرکلاف، نورمن، (1379)، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه فاطمه شایسته پیران، چاپ اول، تهران: مرکز مطالعات و تحقیات رسانه ها.
القاضی ابویوسف، یعقوب بن ابراهیم، (1302ه.ق)، کتاب الخراج، بیروت، دارالمعرفه.
مرتضی زبیدی، محمدبن محمد، (1414ه.ق)، تاج العروس من جواهرالقاموس، مصحح/محقق علی شیری، بیروت، دارالفکر.
مسعودی،أبوالحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی،(1409)، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره.
وندیداد، (1376)، ترجمه هاشم رضی، تهران، نشر فکر روز.
ویدوسون، اچی جی، (1394)، تحلیل گفتمان، ترجمه کمال پارساکیا، تهران، ندای کارآفرین.
یاقوت حموی بغدادی،(1966- 1973)، معجم البلدان، به اهتمام ووستنفلد، ج4، لایپزیک: بی نا.
یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن واضح الکاتب العباسی،(1371)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج2، تهران: علمی فرهنگی.
یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن واضح الکاتب العباسی،(1413ه.ق/1993م)، تاریخ الیعقوبی، تحقیق عبدالأمیر مهنا، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.
یورگنسن، ماریان، فیلیپس، لوئیز، (1389)، نظریه و روش در تحلیل گفتمان، ترجمه هادی جلیلی، چاپ سوم، تهران: نشرنی.

مقالات
امیری، علی نقی، (1394)،«مدیریت عمومی مبتنی بر نهج البلاغه (مورد مطالعه نامه53)»، فصلنامه مدیریت فرهنگ سازمانی، دوره13،شماره3،907-924.
اولادقباد، بهاره، فتاحی زاده، فتحیه، مرضیه محصص،(1399)،«ساختارتعاملاتی مدیریتی حاکمان از رهگذر محتوای نامه53نهج البلاغه»، نشریه مطالعات قرآن و حدیث، شماره دوم،167-192.
تهرانی، ایمان، قنبری نیا علیار، مهدی الوانی، (1397)،«مدیریت اسلامی براساس اندیشه های امام علی(ع) استخراج الگوی مدیریتی براساس نامه53کتاب نهج البلاغه»، نشریه مدیریت در اسلام، شماره37، 59-88.
خان محمدی، کریم،(1379)، «قشربندی اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع)»، سال سوم، شماره 11، 150-178.
جبارلوی شبستری، بهرام، افخمی، حسین علی، (1389)، «رهنمودهای حاصل از عهدنامه مالک اشتر برای تنظیم خط مشی ارتباطی حکومت ها با شهروندان»، پژوهش نامه علوی، سال اول، شماره دوم، 43-57.
صانع پور، مریم، (1394)، «نقش مبنایی عدل در امامت علوی»، پژوهش نامه علوی، سال ششم، شماره دوم، 81-100.
علم الهدی، سجاد ، (1395)،«روش شناسی اقتصاد اسلامی بر اساس عملکرد اقتصادی امام علی(ع)»، پژوهش نامه علوی، سال هفتم، شماره دوم، 103 - 132.
هادی اصل، عبدالصمد، (1389)،«دسته بندی ها و طبقات مختلف جامعه از دیدگاه اسلام با تکیه بر نامه امام علی(ع) با مالک اشتر»، همایش منطقه ای علوم سیاسی و روابط بین المللی از دیدگاه اسلام،1-17.
Fairclough,N (1989),Language and Power,London:Longman Group UK Limited.        
Fairclough,N (1992 b), Discourse and Social change, Cambridge: Polity press.
Fairclough,N (1993), Critical discourse analysis and the marketization of public discourse: the universities, discourse and society,4(2.
Fairclough,N (1995), Critical discourse Analysis, London: Longman.
Tornblom, K,Y&D,S,Jonsson(1985-1987),Distribution retribution: The perceived Justice of the contribution and equality principles for cooperative and competitive relationship.Acta sociological.
Vandijk, Deborah Tannen, and Heidi.E.Hamilton,(2001),The Handbook of Discourse 7.Analysis,Blackwell. Publishers Ltd. H.G, Widdowson (1394), Discourse Analysis, Oxford: University press.