Document Type : .

Author

Abstract

Critical discourse analysis is a visionary approach that is important in discovering the worldview of discourse. Theon van Dyke, one of the leading theorists in the field of critical discourse analysis, emphasized the ideological square theory by emphasizing that the ideological worldview can be represented in language. The present study uses a descriptive-analytical method and with the assumption that one can have a discourse reading of arrogance, examines the arrogance of Ali (AS) and the Jews in the Khyber War based on Van Dyke's ideological quadratic model in critical discourse analysis. Discover how to represent the ideology of the dialogue parties, deeper understanding of the layers of the text. The result of the research shows that in these arrogances, the atmosphere of conflict is represented by the discourse strategy of polarization between the two groups of Ali (AS) and his enemies. Similar, the absolute object of a kind and emphasis, presenting the news at the beginning and rhetorical approaches of simile, Makniyeh metaphor and lexical structures that have a negative ideological burden "Al-Kufra, the people of immorality" and lexical structures that have a positive ideological burden "Rabbi Khair Nasser, Amen Ballah" He pointed out that effective language plays an important role in marginalizing the arrogance of the opposition and propagating Islam and proving its legitimacy against the Jews.

Keywords


1. مقدمه
تحلیل گفتمان انتقادی رویکرد جدیدی است که زبان را به منزله شکلی از کارکرد اجتماعی، بررسی و بر نحوه بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی، با متن و گفتگو تاکید می کند. یکی از رویکردهای تحلیل گفتمان انتقادی، رویکرد «ون دایک» است . به دلیل تاکید به نقش ایدئولوژی و شیوه گفتمان‌سازی دوقطب رقیب می توان افقی جدید در فهم و خوانش رجز ایجاد کند و به این منظور الگوی «مربعی ایدئولوژیک» به دلیل تبیین مکانیزم برتری جویی گفتمان‌ها در برابر یکدیگر به طور مشخص رهیافتی مناسب در جهت تحلیل ساختار و کارکرد رجزها به نظر می رسد. نقش مهم زبان در ایجاد ایدئولوژی و به فراخور آن تولید گفتمان مسئله‌ای است که در تحلیل گفتمان انتقادی مورد اتفاق صاحب نظران است. یکی از مختصه های محوری یا اصلی در سنت زبانشناسی، اعتقاد راسخ داشتن به این موضوع است که گفتمان درباز تولید ایدئولوژی نقش اساسی دارد . (ون دایک ،1998: 5) بر این اساس در پژوهش حاضر برای فهم ابعاد گفتمانی رجز از الگوی مربع ایدئولوژیک ون دایک استفاده می شود.

1.1 بیان مسئله
پژوهش حاضر، با توجه به نقش مهمی که عوامل و ساز و کارهای زبانی در بازتولید و کنترل ذهن سوژه‌ها از طریق بازنشر ایدئولوژی ها ایفا می‌کنند ، در صدد است که با توجه به نقش ایدئولوژی در تولید گفتمان به دریافت جدیدی نسبت به کار کرد رجز دست یابد و پرسش های اصلی که این پژوهش در پی بررسی آنهاست عبارتند از:
کار بست نظریه ون دایک در رجزهای امام علی (ع) ویهودیان چگونه است ؟
رویکردهای زبانی موثرامام علی (ع) در به حاشیه راندن رجز های مخالفانش چیست؟

2.1 پیشینۀ تحقیق
با وجود پژوهش های معدودی که محققان در مورد رجز های علی (ع) انجام داده‌اند؛ اما بعد زبان‌شناسی آن مغفول مانده است. پژوهش حاضر رجز های امام علی ( ع ) و یهودیان را از بعد کنش های زبانی و بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک مورد واکاوی و تحلیل قرار می دهد. اینک به برخی از پژوهش‌های مرتبط اشاره خواهد شد:
1. پژوهشی با عنوان «دراسه الرجز فی العصرالاسلامی» به قلم سید محمد رضی مصطفوی نیا انجام شده که در فصلنامه اضاءات نقدیه (۱۳۹۰)  به چاپ رسیده است. پژوهشگر به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی رجز پرداخته و اشاره نمود که رجز یکی از ارکان اصلی در جنگ‌های گذشته بود. اما در دوره اسلامی، موضوعات جدیدی مانند مقاومت و پایداری، وفا و یاری پیامبر( ص) جایگزین موضوعات قتل و غارت و تفاخر به قبائل دیگر و هجو و مذمت قرار گرفت. در پایان این اثر به رجز یاران امام حسین( ع) در کربلا پرداخته شده است.
2. مقاله دیگر با عنوان «جلوه های ادبیات مقاومت و پایداری در رجزهای علوی» به قلم ابراهیم فلاح در مجله ادبیات پایداری (1397) به چاپ رسیده است.
پژوهشگر در این مقاله جلوه هایی از مقاومت و پایداری را در اشعار حماسی و رجزهای علی علیه السلام به تصویر کشیده و به این نتیجه دست یافته است که مولفه های پایداری و مقاومت مانند مرگ و شهادت در راه خدا، صبر و پایداری شجاعت و دلیری، افتخار به نسب و ارعاب و تهدید دشمن در رجزهای علوی تجلی یافته است.
بر خلاف نقش اساسی رجز در بافت متن حماسی، تحقیقات معدودی پیرامون آن انجام شده و تا کنون تحقیقی مبتنی بر نظریه تحلیل گفتمان انتقادی در مورد کارکرد گفتمانی و ساختار آنها صورت نگرفته است و تحقیقات غیر گفتمانی نیز اغلب به موضوع رجز امام علی ( ع ) و مولفه های آن پرداخته اند . در نتیجه جای پژوهشی مبتنی بر نظریه برای شناخت ماهیت و کارکرد رجز های امام علی( ع) و یهودیان نوآورانه و ضرورتی بایسته به نظر می‌رسد.

3.1 مبانی نظری
تحلیل گفتمان انتقادی، رویکرد جدیدی از تحلیل گفتمان است که قائل به کنش اجتماعی زبان است و شیوه به کارگیری زبان توسط گوینده یا نویسنده را متاثر از ایدئولوژی و قدرت می‌بیند. تئون ون دایک از چهره‌های شاخص  و پیشرو حوزه تحلیل گفتمان انتقادی است که برای تحلیل ساختار تکوین و بازتولید گفتمان به مسئله ایدئولوژی به عنوان یک زیرساخت و مبنا توجه ویژه دارد ، به طوری که می توان کلید واژه رهیافت ون دایک را مقوله ایدئولوژی دانست. او به‌طور عام ایدئولوژی را اینگونه تعریف می‌کند: «ایدئولوژی باورهای بنیادین گروه و اعضای آن هستند» ( ون دایک، 2000: 7)
برای تبدیل ایدئولوژی به گفتمان نیاز به راهبردهای کلامی است تا از طریق آنها این امر محقق شود. قطب بندی یا قرار دادن قطب خودی در برابر قطب رقیب یا به عبارت دیگر «ما» در برابر «آنها» اولین و مهمترین راهبرد کلامی است. راهبرد ایدئولوژیکی قطب بندی کنشگران اجتماعی، استراتژی عمومی این است که بر خوبی های «ما »و بدی های «آنها» تاکید شود و بدی های «ما » و خوبی های «آنها» نادیده گرفته شود. (همان، ۲۰۰۶ : ۲۴) ون دایک به مفهوم ایدئولوژی توجه خاصی نشان می‌دهد و معتقد است ایدئولوژی ها بیشتر بر اساس مربع ایدئولوژیک بیان می‌شوند در نتیجه تحقیقات نشان می دهد که «گفتمان های ایدئولوژیک اغلب استراتژی عمومی را شکل می‌دهند که مربع ایدئولوژیک خوانده می شود و می تواند برای تحلیل تمام سطوح ساختارهای گفتمان به کار رود..» (ون دایک، ۱۳۹۰: ۶۴ ) چهار اصل مربع ایدئولوژیک عبارتند از:
 
1. تاکید یا برجسته‌سازی ویژگی‌ها و کارهای خوب ما       
3. کمرنگ کردن ویژگی و کارهای
 بد ما    مربع ایدئولوژیک    4. کمرنگ کردن ویژگی‌ها و کارهای خوب آنها       
2. تاکید یا برجسته‌سازی ویژگی‌ها و کارهای بد آن ها    
مربع ایدئولوژیک علاوه بر تحلیل تمام سطوح ساختار گفتمان، با توجه به ظرفیت ممکن است در آنالیز معنایی و واژگانی پدیدار شود. (ون دایک، ۲۰00: 44) به باور ون دایک، مکانیسم های گوناگون متنی - زبانی قابلیت برجسته سازی و حاشیه رانی معنی را دارند. او این نمودهای متنی- زبانی منعکس کننده ایدئولوژی را به قرار زیر شرح می‌دهد:
 سبک واژگان و نحوه واژه‌گزینی که می‌تواند حامل بار ارزشی مثبت یا منفی باشد.
 صورت‌های بلاغی همچون اغراق در کنش های منفی «دیگری» و کنش های مثبت «خودی»، حسن تعبیر، تکذیب و قصور در بیان کنش های منفی «ما» و کنش های مثبت «دیگری».
استدلال که باید ارزیابی منفی یا مثبت از واقعیت را به دنبال داشته باشد.
 تدوین ساختار های بیانی که کنش های رفتاری «خودی» را مثبت و کنش های «دیگری» را منفی جلوه می‌دهد یا اهمیتی خلاف امر واقع را به مخاطب منتقل می‌کند. (ون دایک، ۱۳۷۸ : ۹۱ )

2. بحث
رجز، یک متن حماسی است و یکی از خصوصیات بارز حماسه، اظهار قهرمانی و برتری نیروی جسمانی دو حریف است که قصد جنگیدن در مقابل یکدیگر را دارند. رجزخوانی نوعی ترفند و جنگ نرم روانی محسوب می شود که از لحاظ روحی در تقویت نیروی خودی و تضعیف دشمن تأثیرگذار است. (امیری خراسانی، اکرمی نیا، ۱۳۹۶ : ۳۹) علی (ع) با سپاهیانش به منزله یک درون گروه و «ما» هستند که مخالفانش را به چشم برون گروه یا «آنها» می بینند و از سوی دیگر مخالفان نیز، علی( ع) و سپاهیانش را به منزله غیر یا دیگری قلمداد می کنند. با وجود دو قطب که در تقابل با یکدیگر هستند. با درک چنین فضایی می‌توان ضرورت رجز خوانی علی( ع) ومخالفانش در برابر یکدیگررا دریافت. دوگفته پرداز (رجز) به عنوان دو کنشگر از دو گفتمان در مقابل یکدیگر قرار می گیرند که هر کدام سعی دارد بر دیگری غلبه کند و بدین وسیله برتری قطب خویش و ضعف رقیب را برجسته سازی کند. رجز‌های کنشگران دو قطب در جنگ خیبر در برابر یکدیگر ذکر می‌گردد و بر اساس الگوی مربع ایدئولوژیک بررسی خواهد شد.

1.2 رجزخوانی علی (ع) ومرحب
واژه خیبر در زبان عبری به معنی قلعه است وچون این منطقه به وسیله هفت قلعه دربرگرفته شده بود به آن خیبر می گفتند .(حموی ،1995،ج2 :409 ؛ عاملی ، 1387 :272) جنگ خیبر،سال هفتم هجری واقع شد وپیامبر (ص) در اوایل محرم سال هفتم روانه خیبر شد ودر ماه صفر آنجا را فتح کرد ودر اول ربیع الثانی سال هفتم به مدینه بازگشت. (ابن هشام، بی تا، ج3 : 342) یکی ازجنگاوران این قلعه واز نخستین کسانی که به جنگ مسلمانان آمدند، مرحب ابن حارث یهودی، معروف به مرحب خیبری، مردی بلند قامت و بسیار شجاع و رییس یکی از قلعه ها ودژهای خیبر بود واز سران یهود به شمار می آمد. مرحب در حالی که غرق در سلاح بود ، (واقدی ،1369،ج2 :645-658 ؛ ابن هشام ،بی تا، ج3 : 347 ) این گونه رجز خوانی می کند:
 
قَدْ عَلِمَتْ خَیْبَرُ أَنِّی مَرْحَبٌ
        شَاکِی اَلسِّلاَحِ بَطَلٌ مُجَرَّبٌ
       
إِذِ اَللُّیُوثُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ
        وَ أَحْجَمَتْ عَنْ صَوْلَةِ اَلْمُحَجَّبِ
       
خِلْتُ جِمَایَ أَبَداً لاَ یُقْرَبُ
        أَطْعَنُ أَحْیَاناً وَ حِیناً أَضْرِبُ
       
إِنْ غُلِبَ اَلدَّهْرُ فَإِنِّی أَغْلِبُ
        وَ اَلْقِرْنُ عِنْدِی بِالدِّمَا مُخَضَّبٌ
    
 (دیوان امام علی (ع)، 1369: 98)
طایفه خیبر میداند که مرحب هستم، / اسلحه ام را آماده حمله کرده و قهرمانی آزموده ام./ آنگاه که شیران جنگ آتش جنگ را افروخته وارد میدان می‌شوند  / و از صولت قهرمانان پنهان می گردند./ فکر می کنم از شدت حرارت به من نزدیک نگردند،/ گاهی با نیزه حمله می‌کنم و گاهی با شمشیر/ اگرچه روزگار مغلوب گردد من غالب هستم،/ همتای جنگی در نزد من با خونش رنگین می‌شود.
رجز مرحب با حرف تحقیق قد و فعل ماضی آغاز شده که نشان دهنده حتمیت و قطعیت حکم است (یعقوب ،1386: 501) مرحب در واقع سعی دارد وجوه مثبت خویش را پررنگ و برجسته سازی کند .(مطابق ضلع اول ) علاوه بر آن با بکار بردن ادات تاکید «أن» أَنِّی مَرْحَبٌ که نشان دهنده قطعیت وتاکید است، (سیوطی، 1386 :537) به اثبات قدرت خویش وضعف رقیب پرداخت.(مطابق با ضلع دوم ) در ادامه با استفاده از «اذ»که بر حتمیت وقوع دلالت دارد ،(همان ،1380،ج1 :510 ) ضمن تاکید مجدد بر قدرت خود، و پاسخ قاطعانه ضعف و ناتوانی کنشگر رقیب را پررنگ می‌کند .( ضلع چهارم ) از سوی دیگر مرحب در بیت آخر با بکار گیری سازه ی تاکید «إن»وجمله اسمیه که بر ثبوت ودوام و بیان حقایق دلالت دارد ( فاضلی، 1388: 73) مخاطب را به سمت تلقی تهدید رهنمون می‌کند که لازمه آن وجود گوینده ای صاحب قدرت ومخاطبی ضعیف است. (مطابق ضلع سوم) بنابر این مرحب با استفاده از این ادات بیانی به دنبال اثبات شجاعتش بود.
علی (ع) در جواب مرحب این گونه رجز می خواند:
 
أَنَا عَلِیٌّ وَ اِبْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ
        مُهَذَّبٌ ذُو سَطْوَةٍ وَ ذُو غَضَبٍ
       
غُذِّیتُ فِی اَلْحَرْبِ وَ عِصْیَانِ اَلنُّؤَبِ
        مِنْ بَیْتِ عَزٍّ لَیْسَ فِیهِ مُنْشَعَبٌ
       
وَ فِی یَمِینِی صَارِمٌ تَجْلُو اَلْکُرَبَ
        مَنْ یَلْقَنِی یَلْقَى اَلْمَنَایَا وَ اَلْعَطَبَ
    
 (همان ، 1369: 98)
من علی(ع) فرزند عبدالمطلب هستم. / پاک سرشت،  دارای قدرت حمله و غضب هستم./ در دامن جنگ و ناگواری های حوادث  / و در خانه عزتی که اختلاف در آن راه نیافته رشد کرده‌ام./ در دست راست من شمشیری تیز که غم ها را از هم می شکافد./ هرکس به چنگ من بیفتد مرگ و هلاکت را دیدار میکند.
ساختار نحوی بیانات علوی متشکل از (جمله اسمیه) است.چون دلالت اسمیه بر ثبوت و دوام است. (فاضلی ، 1388: 74-73) امام علی (ع) با جمله اسمیه، (أَنَا عَلِیٌّ وَ ...) در این رجز تاکید بر ارزش‌های مثبت خود، گفتمان مرحب را به حاشیه رانده و کمرنگ جلوه می‌دهد. (مطابق ضلع اول ) امام علی (ع) در بیت آخر با بگار گیری سازه تقدیم خبر بر مبتدا «فِی یَمِینِی صَارِمٌ»که تاکید وتخصیص را می رساند ؛چرا که «تقدیم آنچه که حقش تاخیر است، بیانگر اهمیت چیزی است که مقدم شده است.» (جرجانی ، 1984: 45-42) ضعف مخاطب را اعلام می کند.هم چنین حضرت با به کارگیری ادات شرط « من» که بر نزدیک بودن وقوع فعل دلالت دارد (یعقوب ،1386: 409)، دشمن را منفعل می‌سازد. (مظابق ضلع دوم)
در ادامه امام علی (ع) اینگونه رجز می خواند:
 
نحنُ بَنو الحربِ بِنا سَعیرُها
        حربَ عَوانٍ حَرُّها نذیرُها
    
 (دیوان امام علی (ع)، 1369: 216)
ما فرزند جنگیم و آتش جنگ به خاطر ما شعله ور است./ جنگ شدیدی است که آتش آن، حدود خطر جنگ را اعلام می دارد.
امام (ع) از استعاره مکنیه در ترکیب «بنو الحربِ»  استفاده نموده ،که استعاره ، یکی از صورت های بلاغی ، بسته به قلمرو انتقالی- مستعارمنه – می تواند بارمنفی یامثبت را القا کند، (پاشازانوس ،رحیمی ، 1398 :28) که در این جایگاه بار مثبت را به مخاطب منتقل و در نتیجه گفتمان امام(ع) را تقویت می کند .(مطابق ضلع اول ) هم چنین با تقدیم خبر بر مبتدا « بِنا سَعیرُها » معنای گفتمانی را  تخصیص و تقویت ببخشد .( زاهدی ، بی تا : 120) و ضعف مخاطب رابرجسته می کند. (مطابق ضلع دوم) مرحب هم در جواب علی(ع) این چنین رجز می خواند:
 
انا اناسُ ولدتنا عَبهره
        لباسُنا الوَشی و ریط حِبره
    

ابناءُ حربٍ لیس فینا غدره
(دیوان امام علی (ع)، 1369: 216)
من از مردمی هستم که زنان زیبا رو و خوش پوش ما را زاییده اند./ لباس  ما گلدار و چادر ما، برد یمنی است./ ما فرزند جنگیم و هیچ مکری نداریم.
مرحب در گزاره « ابناءُ حربٍ »با بکار گیری استعاره مکنیه که یکی از صورت های بلاغی است، بسته به قلمرو انتقالی – مستعار منه – می تواند بار منفی یا مثبت را القاء کند. (پاشا زانوس، رحیمی ،1398: 28) که در این جایگاه ، مسلما  با حوزه ی مفهومی «ابناءُ حربٍ» در پی اثبات تفوق و برتری خویش است و سعی دارد قدرت رقیب را به حاشیه براند. (مطابق ضلع اول )
مرحب با گفتن ضمیر «انا» به‌عنوان یک کنشگر فعال گفتمان رقیب، موضع خویش را نسبت به مخاطب مشخص می کند. از آنجایی که خود رقیب در جبهه مقابل علی (ع) قرار دارد، می تواند جمله را با حذف مبتدا «انا» شروع نماید؛ ولی هدف از آوردن مبتدا می‍تواند تاکیدی بر اصول خود و ایجاد غیریت سازی با گفتمان رقیب قلمداد شود. (انصاری نیا، خزعلی ،1396 :79) واین بیان مطابق (ضلع اول) است. علاوه بر جمله اسمیه اول، در ادامه رجز، جملات اسمیه دیگری بر جمله اسمیه اول عطف نمود، «لباسُنا الوَشی» که این امر می‌تواند مطابق (ضلع دوم)تاکیدی برحاشیه رانی نکات منفی کنشگر (مرحب) باشد. (زاهدی، بی تا :84)
علی (ع) در پاسخ به مرحب رجز زیبا و بلیغی را می خواند:
 
اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی حَیدَرَة
        لَیثٌ لِغاباتٍ شدیدٌ قَسْوَرَة
       
عبلُ الذراعینِ شدیدُ القِصره
        کلیثِ غاباتٍ کریه المنظره
       
أکیلکُم بالسّیفِ کیلَ السندره
        اَضرِبکُم ضرباً یُبینُ الفقره
       
وأترکُ بِقاعٍ جِزره
        أضرِبُ بالسّیفِ رِقاب الکفره
       
ضربُ غلامٍ ماجدٍ حِزّوره
        من یترکُ الحقّ یقومُ صَغره
       
أقتلُ منهم سبعهً أو عشره
        فکلهم اهلُ فُسوقٍ فجره
    
 (منقری، 1382: 390؛ دیوان امام علی (ع)، 1369: 216)
من کسی هستم که مادرم نام مرا حیدره گذاشته است./ من شیر بیشه شجاعت و شیر نری تیراندازم./ بازوهایم نیرومند و گردنم قوی است، / همانند شیر نیرومندی که با قیافه ای هولناک همه را به وحشت می‌اندازد، هستم./ با شمشیرم شما را به طور وسیع پیمانه می کنم .و کنار میریزم ./ آنچنان به شما ضربه می زنم که مهره کمر شما از هم جدا شود./ همتای خود را در زمین های هموار تکه پاره می کنم،/ با شمشیر گردن های کفار را می‌زنم . / من همانند نوجوانی بزرگوار ونیرومند حمله میکنم./ کسی که حق را رها کند ذلت وی رشد پیدا می‌کند ./ از این مخالفان حق هفت نفر  و یا ده نفر به قتل می رسانم ،/ زیرا همه آنان طرف دار انحراف وناپاکی هستند .
امام (ع) در ابیات فوق در بیت اول از ابزار بیانی تشبیه بلیغ استفاده نموده است «اَنَا حَیدَرَة» که از رساترین تشبیه در القای مفاهیم به مخاطب است.
علی (ع) با این تشبیه بلیغ بر شجاعت، قدرت  و برتری خویش و ضعف رقیب تاکید می کند. (مطابق ضلع اول) و در جواب مرحب از جمله اسمیه که بار تاکیدی آن بیشتر از جمله فعلیه می باشد، استفاده نموده است. جمله اسمیه در اصل، بر ثبوت و برحسب قرائن بر دوام دلالت می کند . با توجه به دلالت های جمله اسمیه، جملات اسمیه بیشتر برای بیان حقایق مناسب است. ( عکاشه، ۲۰۰۵ :۷1-۷۲ ؛ فاضلی ۱۳۸۸ : ۷۳ -۷۴ ) در ادامه علی (ع) از جملات فعلیه استفاده نموده است.«اکلیلکم» و «اضربکم» و «اقتُلُ» با توجه به دلالت جملات فعلیه، و اسمیه، جملات فعلیه به دلیل برخورداری از تحرک و پویایی بر تحول و تغییر دلالت دارد. ( صابونی ۱۹۷۶، ج1: 277؛ عکاشه، ۲۰۰۵: 71-72) همین امر دلیل متقنی است که امام قدرت خود را برجسته می کند. (مطابق ضلع دوم). نکته دیگری که در اینجا مطرح است، حضرت بنا بر مربع ایدئولوژیک ون دایک، ویژگی‌های منفی افراد رقیب را با گزاره‌های واژگانی«اهل فسوق» و «الکفره» بیان نموده است. منظور از کافر، پوشاننده حق است واعم از فسق است. (راغب اصفهانی، 1430 :569) این کلمات دارای بار ایدئولوژیکی است وبار معنایی منفی دارد وهدف حضرت بیان این نکته است که مرحب واهل خیبر دارای انحراف هستند . (مطابق ضلع دوم ) و به همین دلیل گفتمان خود را برجسته نموده و رقیب را به حاشیه می راند. سپس در اثبات شجاعتش می فرماید:
علاوه بر آن امام (ع) از اسلوب مفعول مطلق نوعی که غرض از آن بیان نوع وکیفیت عامل است ومفعول مطلق تاکیدی که غرض از آن تاکید معنای عامل خود است ودر هردو مفعول تاکید انجام عمل نهفته است .(حسن ، 1431 ، ج2 :196) در رجز استفاده می نماید. «اکیلکم، کیل، اضربکم، ضرباً» که به وسیله این اسلوب زبانی انجام عمل وکیفیت آن را تاکید می نماید. و گفته خوان را به سمت تلقی تهدید رهنمون می کند که لازمه آن وجود گوینده ای صاحب قدرت و مخاطبی ضعیف است. مطابق (ضلع چهارم)، گفتمان رقیب را محکوم به شکست بازنمایی می‌کند.
جدول 1. تحلیل رجزهای امام علی (ع) و مرحب بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک
 
شماره    رجزهای مرحب    دلالت های زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    قد علمتُ خیبرُ…    حرف تحقیق قد+فعل ماضی=قطعیت حکم    ×                   
2    أنّی مَرحبٌ…    ادات تأکید أنّ=قطعیت و تاکید        ×               
3    إذ اللیُّوتُ أقبلَت…    إذ= حتمیت وقوع                ×       
4    أنّی أغلِبُ…    أنّ+جمله اسمیه= ثبوت حقایق            ×           
5    ابناءُ حربٍ…    استعاره مکنیه=القای مفاهیم منفی    ×                   
6    لباسُنا وَشیٌ …    عطف جملات اسمیه=تأکید        ×            
 
شماره    رجزهای امام علی (ع) در مقابل مرحب    دلالت های زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    أنا علیٌّ    جمله اسمیه=ثبوت و دوام حقایق    ×                   
2    فی یمینی صارمٌ    تقدیم خبر برمبتدا=تأکید و تخصیص
ادات شرط من=نزدیک بودن وقوع فعل        ×               
3    نحن بنوالحرب    استعاره مکنیه=القای بار مثبت    ×                   
4    أنا حیدره    تشبیه= القای مفاهیم به مخاطب    ×                   
5    أکیلکم بالسیف أضربکُم    جملات فعلیه=تحول و تغییر        ×               
6    اهل فسوق-کفره    سازه های واژگانی= بار معنایی منفی        ×               
7    أکیلکم-کَیلَ
أضربکم-ضرباً    مفعول مطلق تاکیدی-نوعی=تاکید انجام عمل                ×    
تحلیل: شواهد کلامی دال بر وجود فضای قطب بندی ما-در برابر آنها عبارت از: أنّی مرحبٌ-إنی أغلبُ از طرف مرحب و أنا علیٌّ – أنا حیدره از طرف امام علی (ع) است. حضرت (ع) با استفاده از رویکرد زبانی-بلاغی، تقدم خبر بر مبتدا و مفعول مطلق نوعی-تاکیدی به حاشیه رانی گفتمان رقیب پرداخته است.

2.2 رجزخوانی علی (ع) و یاسر خیبری
یاسر خیبری کنشگر دیگری از گفتمان رقیب وبرادر مرحب  که از قهرمانان یهود می باشد پس از کشته شدن مرحب برای نبرد با علی( ع ) در جنگ خیبر به میدان جنگ می آید. (معروف الحسنی ،1412 ق،ج2 :225-227 )،واین گونه رجز می خواند:
 
قَدْ عَلِمَتْ خَیْبَرُ أَنِّی یاسرُ
        شَاکِی اَلسِّلاَحِ بَطَلٌ مُغامرٌ
       
إِذِ اَللُّیُوثُ أَقْبَلَتْ تُبادرُ
        وَ أَحْجَمَتْ عَنْ صَوْلَةِ المُحاجرِ

    
أَنّ طَعانی فیه موتٌ حاضر
(دیوان امام علی (ع)، 1369: 219)
طایفه خیبر می داند که من یاسر هستم ./ از نظر اسلحه مجهزم، قهرمانی هستنم که در جنگ های سخت ابراز وجود می کنم./ آنگاه که شیرها به اطراف منطقه ما حمله می کنند،/  و از صولت قهرمانان پنهان می گردند،/ در نیزه من مرگ آنها حاضر است.
یاسر خیبری در آغاز رجز، با کاربرد حرف تحقیق قد +  فعل ماضی بر حتمیت و قطعیت، (یِعقوب،1386 :521) شجاعت و دلیری خود تاکید  نموده و آن را برجسته کرده است و خود را معرفی نموده و به رقیب نشان می دهد که نقطه کانونی در تقابل با رقیب است.مطابق( ضلع اول ) تعابیر «بطلٌ مغامرٌ»بطل :قهرمان وپهلوان .مغامر ازریشه غمر یعنی کسی که از مرگ نمی ترسد وبدون واهمه می جنگد .(مصطفی ،1385 ،ج2 :661) «شاکی السّلاح» به معنی تام السلاح وشخص کاملا مسلح وبا هیبت وچالاک در کاربرد اسلحه است. (همان، ج2 :500) این دو ترکیب شمول معنایی دارند وگوینده در پی القای پیام و قدرت خویش است و (مطابق ضلع اول) مربع ایدئولوژیک برجسته ساز کننده وجود قدرت کنشگر رقیب است. و در گزاره «أَنّ طَعانی» أَنّ از ادات تاکید به اضافه خبر جمله اسمیه (موتٌ حاضرٌ) که بار تاکیدی آن بیشتر از جمله فعلیه می باشد، (عکاشه، 2005 ج1 :72-71) استفاده نموده است . در عین حال که کنشگر، قدرت خود را برجسته می‌کند ضعف و ناتوانی رقیب را نیز مطابق (ضلع دوم) با جمله فعلیه «وَ أَحْجَمَتْ عَنْ صَوْلَةِ المُحاجرِ» برجسته می‌سازد زیرا جملات فعلیه به دلیل بر خورداری از تحرک و پویایی، برتحول وتغییر دلالت دارد .(صابونی ، 1976 ، ج1 :277 ) مطابق (ضلع چهارم) مربع ایدئولوژیک، بر قدرتمندی و توان قطب مقابل تاکید نمی کند. برجسته سازی نکات منفی رقیب مطابق ضلع سوم در رجز یاسر خیبری ذکر نشده است .
علی (ع) در جواب یاسر خیبری در قالب رجز چنین فرموده است:
 
تَبّاً وَ تَعْساً لَکَ یَا اِبْنَ اَلْکَافِرِ
        أَنَا عَلِیٌّ هَازِمُ اَلْعَسَاکِرِ
       
أَنَا اَلَّذِی أَضْرِبُکُمْ وَ نَاصِرِی
        إِلَهُ حَقٌّ وَ لَهُ مُهَاجَرِی
       
أَضْرِبُکُمْ بِالسَّیْفِ فِی اَلْمَصَاغِرِ
        أَجُودُ بِالطَّعْنِ وَ ضَرْبٍ ظَاهِرٍ
       
مَعَ اِبْنِ عَمِّی وَ اَلسِّرَاجِ اَلظَّاهِرِ
        حَتَّى تَدِینُوا لِلْعَلِیِّ اَلْقَادِرِ
       
ینصرنی ربّی خیرُ ناصرٍ
        آمنتُ بالله بقلبٍ شاکرٍ
       
أضرِبُ بالسّیفِ علی المغافِرِ
        مع النبیّ المصطفی المهاجر
    
 (دیوان امام علی (ع)، 1369: 219)
ای پسر کافر مرگ بر تو! / من علی هستم که لشکر ها را شکست میدهم./ من آن کسی هستم که به شما حمله می کنم و پناه من ،/ خدای بر حق است و به سوی او مهاجرت خواهم کرد./ شما را با شمشیر در شرایطی که به ذلیل هستید میکوبم/ و با حمله کردن با نیزه و هجوم آشکار مرگ می بارم./ پسر عمویم محمد صلی الله و نورافکن درخشان همراه من است./ آن قدر به شما حمله می کنم تا تسلیم خدای تعالی که نیرومند است گردید./ خدایی که بهترین یاور است مرا کمک خواهد کرد. / من با قلبی شاکر به الله ایمان آورده ام./ باشمشیر برکلاه خودها  می کوبم / و همراه با پیامبر(ص) که از شهر خود مهاجرت کرده خواهیم بود.
امام علی(ع) پاسخ رقیب را با نفرین و توسط کلمات «تبّاً و تعساً» که بیانگر تهدید و ارعاب می باشد، آغاز نموده و نابودی و مرگ ، مطابق با( ضلع دوم) مربع ایدئولوژیک، نشانگر ضعفی است که برای گفتمان رقیب قائل است. این دو کلمه «مفعول مطلق بدلی است که تاکید را می‌رسانند» ( ابن عاشور ۱۴۲0 ، ج26: 86) امام بیان می نماید که جبهه مقابل، حق نبوده وکافر است .(یَا اِبْنَ اَلْکَافِرِ) با ادات ندا یاسر خیبری را خطاب می‌کند. این سخن مطابق بر (ضلع چهارم) مربع ایدئولوژیک می باشد. هم چنین نفرین برای تحقیر هم به کار میرود .علی (ع) تلاش می‌کند که نشان دهد گفتمان رقیب ویژگی مثبتی نداشته وکافر یعنی پوشاننده حق است. بنا بر این گزاره «یابن الکافر» را بکار برده است .(ضلع چهارم)
در ادامه علی (ع) می فرماید: « أَنَا عَلِیٌّ هَازِمُ اَلْعَسَاکِرِ» (مطابق بر ضلع اول مربع ایدئولوژیک) بر وجوه قدرت و هم چنین بر ویژگی‌های مثبت خویش تاکید می‌کند. کلمه هَازِمُ،ِ اسم فاعل به معنای صفت مشبهه که نشان دهنده ثبوت ( یعقوب ،1384 :67) شکست دادن دشمن وقدرت امام می باشد . ( علی (ع) جبهه خودش را با گزاره‌های «ناصری الهُ حّق» و«معی ابنُ عُمّی» نشان داده و آن را برجسته سازی نموده اند و به طرف رقیب گوشزد نمود که در جبهه حق نیستی .(ضلع دوم ) در این ابیات امام( ع) با ایجاد قطب بندی، بر برتری و شایستگی گفتمان خود و عدم استحقاق گفتمان رقیب در برخورداری از امتیازات و موهبت های الهی تاکید می کند. امام علی (ع) در ابیات فوق، با گزاره‌های «وَ نَاصِرِی الهُ حق» و «ربّی خیرُ ناصر» و «آمنت بالله» گفتمان خودش را بر اساس ایدئولوژی شکل داده و جهان بینی اش را بیان نموده، که به خدا ایمان دارد واز حمایت خداوند ومحمد (ص) بهره مند است این گزاره ها دلالت بر ایجاد بصیرت وتبلیغ حقانیت اسلام ومشروعیت نبرد علی(ع) و مخدوش کردن گفتمان رقیب دارد .(مطابق ضلع سوم) در گزاره «حَتَّى تَدِینُوا لِلْعَلِیِّ اَلْقَادِرِ» حتی به همراه فعل مضارع تعلیل را افاده می کند. (یعقوب ،1386 : 344) آن قدر به شما حمله می کنم تا تسلیم خداوند تعالی که نیرومند است، گردید و این خود تاکیدی بر ویژگی مثبت گفتمان علی( ع) و آشکار نمودن جنبه‌های منفی گفتمان رقیب است.(ضلع دوم )
جدول 2. تحلیل رجزهای امام علی (ع) و یاسر خیبری بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک
 
شماره    رجزهای یاسر خیبری    دلالت های زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    قد عَلِمَت خیبرُ أنّی یاسر    حرف تحقیق قد+فعل ماضی=قطعیت حکم    ×                   
2    بطلٌ مغامرٌ-شاکی اسلاح    گزاره های واژگانی=شمول معنایی و القای قدرت    ×                   
3    أنّ طعانی فیه …    أنّ+خبر جمله اسمیه=بار تأکیدی        ×            

 
شماره    رجزهای امام علی (ع) در مقابل یاسر خیبری    دلالت های زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    تبّاً و تَعساً …    نفرین=تهدید و تحقیر
مفعول مطلق بدلی= تأکید        ×               
2    یا ابن الکافر …    سازه واژگانی= بار معنایی منفی                ×       
3    أنا علیٌّ هازم العساکر    اسم فاعل به معنای صفت مشبهه= ثبوت    ×                   
4    ناصری إلهُ حقًّ-معی ابنُ عمّی    سازه واژگانی= بار معنایی مثبت        ×               
5    ربّی خیرُ ناصرٍ-آمنت بالله    سازه واژگانی= بار معنایی مثبت            ×           
6    حتی تدینوا للعلیّ القادر    حتی+فعل مضارع= تعلیل        ×            
تحلیل: به کار بردن تعابیر أنّی یاسر، بطلٌ از طرف یاسر خیبری و تعابیر أنا علیٌّ هازم العساکر- معی ابن عمّی در القای فضای دوقطبی یا دسته بندی ما- آن هایی موثر است. امام علی (ع) با استفاده از عناصر زبانی نفرین، اسم فاعل به معنای صفت مشبهه و سازه‌های واژگانی به حاشیه رانی رقیب پرداخته است.

3.2 رجزخوانی علی(ع) و عنتر خیبری
عنتر یکی از هشت قهرمان معروف عرب که به شجاعت وجلادت مشهور بود بعد از مرگ مرحب در جنگ خیبر همآورد علی (ع) است. (عاملی، 1387 :280-276؛ قمی، 1390: 193) در رویارویی پیش از نبرد با حضرت (ع) این گونه رجز می خواند:
 
أنا ابوالبُلیتِ و اسمی عنترٌ
        شاکی السّلاح و بلادی خیبرُ
       
أشجَعُ مِفضالٍ هِزبرٌ أزورُ
        جَهمٌ عبوسٌ بارزٌ مُمَرّزٌ
    
عند اللُّیوثِ لِلُّیوثِ قَسورٌ
(دیوان امام علی (ع)، 1369: 221)
کنیه ام ابوالبلیت و نامم عنتر است،/ به سلاح مجهز و از سرزمین خیبرم./ قهرمان بزرگواران، هژبر کج سینه ام، شیری،/ اخمو هستم که از اول در میدان جنگ حاضرم. جنگجوهستم./ در بیشه شیران برای شیران، شیر مردم.
عنتر با گزاره های «انا ابوالبلیت» و «اسمی عنتر» در واقع سعی دارد وجوه مثبت خویش را پررنگ و برجسته سازی کند. ذکر کنیه قبل از اسم خاص برای بزرگداشت اسم خاص بوده و مطابق بر( ضلع اول)  مربع ایدئولوژیک است. علاوه بر آن عنتر با عطف جمله های اسمیه به هم « أنا ابوالبُلیتِ ، اسمی عنترٌ ، بلادی خیبرُ »  در واقع ضمن تاکید مجدد بر عظمت و قدرت خویش و ضعف و ناتوانی کنشگر رقیب را در مصاف پررنگ می کند. (مطابق بر ضلع دوم)
در ادامه عنتر در رجز خود گزاره «اشجع ُ مِفضال» را ذکر نموده ، در ترجمه به صورت صفت عالی (شجاع‌ترین بزرگواران) می‌آید. اسم تفضیل کار بست دیگر زبانی است که عنتر ادعای قدرت غلبه بر علی (ع)دارد. (حسن ،1431 ،ج3 :289 ) و قدرت و عظمت کنشگر گفتمان رقیب را مطابق (ضلع چهارم )کم رنگ و تقلیل یافته بازنمایی می‌کند. عنتر علی رغم شکست دیگر یارانش از علی ( ع)به میدان جنگ آمده و مدعی نبرد است. نفس این عمل از منظر گفتمانی مطابق با (ضلع سوم) مربع ایدئولوژیک است. عنتر در برابر علی(ع) می گوید:«هزبرُ ازور» هزبر به معنای شیر وأزور یعنی قوی وکسی که چابک است ..(مصطفی وهمکاران ،1385 ،ج1 :406 ) و «هزبر عبوس» به معنای شیر غضبناک و «قسور» به معنای شیرجوان وقوی .( مصطفی وهمکاران ،1385 ،ج2 :733) به طور کلی واژه ها بیانگر فکر گوینده هستند وعلت ذکر این دسته واژگان در کنار هم ،وجود رابطه معنایی، هم‌نشینی در بین آنها ست . این تعابیر همگی ادعای توانمندی و قدرتمندی عنتر را نشان می دهد (مطابق بر ضلع اول) و این که با این گزاره «عند اللُّیوثِ ،   لِلُّیوثِ قَسورٌ » می‌خواهد ضعف رقیب را برجسته کند. ( مطابق ضلع دوم) با اشاره نکردن به سابقه شکست پیشین، ذکر چندین صفت‌ برای موصوف معرفه ،« شاکی السّلاح ، أشجَعُ مِفضالٍ، هِزبرٌ أزورُ ، جَهمٌ عبوسٌ ، بارزٌ مُمَرّز»که در اینجا به منظور مدح است.(حسن ، 1431: 312) وجوه ناتوانی گفتمان خویش را نادیده می‌گیرد و به حاشیه می راند. (مطابق ضلع سوم) و با در نظر نگرفتن قدرت علی(ع) در حقیقت وجوه قدرتمندی گفتمان رقیب را به حاشیه می‌راند .(مطابق ضلع چهارم)
در برابر رجز عنتر ، علی (ع )این گونه رجز می خواند:
 
أنا علیًّ البطلُ المُظفَّرُ
        غشمشمُ القلبِ بذاک أذکَرُ
       
و فی یمینی لِلّقاء أخضَرُ
        یَلمَعُ مِن حافیهِ برقٌ یزهرُ
       
للضّرب و الطعنِ الشدیدِ مُحضَرُ
        مع النّبیّ الطاهِرِ المُطّهِرُ
       
اختارهُ الله العلیّ الاکبر
        الیومَ یُرضهِ و یُخزی عنتر
    
 (دیوان امام علی (ع)، 1369: 221)
من علی(ع) قهرمانی پیروزمندم،/ و قلبی نیرومند دارم و به این مطلب مشهورم ./ در دست راستم شمشیری مستقیم دارم ،/که از دو دم آن برق می جهد./ برای حمله شدید با شمشیر و امروز این نیزه  ،/ در رکاب پیامبر (ص) آماده ام./ خدای متعال محمد (ص) را برای پیامبری برگزید./ شمشیر محمد (ص) را خوشنود می گرداند و عنتر را بدبخت.
علی(ع) در ابیات فوق در آغاز با جمله اسمیه «أنا علیٌّ» به معرفی خود پرداخته ، وجوه مثبت و ویژگی‌های خویش را به دشمن یادآوری می کند. ( مطابق بر ضلع اول مربع ایدئولوژیک) و با گزاره « مع النّبیّ الطاهِرِ» ایجاد قطب بندی نموده ، و بر برتری و شایستگی گفتمان خود در برابر رقیب تاکید می کند. یکی از ابزارهای زبانی در این حوزه، عطف جملات اسمیه به هم می باشد. در اینجا چون رقیب منکر صدق کلام گوینده است، حضرت مستلزم است که کلام خود را با ادات تاکید همراه سازد. بنابراین دیدگاه، علی (ع) با پی‌درپی آوردن جملات اسمیه و ثبوتی که در جملات اسمیه است،(فاضلی ،1388 : 73 ) ضمن رفع انکار ذهنی مخاطب مهر تاییدی بر حقانیت جبهه خودش می‌زند. به سخن دیگر علی(ع) در این ابیات با تاکید بر ارزشهای مثبت خود، گفتمان رقیب یعنی عنتر را به حاشیه رانده و آن را کمرنگ جلوه می‌دهد. (ضلع دوم)
علی (ع) در گزاره « و فی یمینی لِلّقاء أخضَرُ» با تقدیم خبر برمبتداکه جهت تخصیص و حصر می باشد ،(زاهدی ، بی تا :  119) به عنتر خطاب می کند، شما را با شمشیر مستقیم که ذلیل هستید می کوبم.  این بیان مطابق با( ضلع دوم ) مربع ایدئولوژیک باعث برجسته شدن ویژگی های منفی گفتمان رقیب و نشانگر ناتوانی و ضعفی است که امام (ع) برای عنتر و جبهه اش  قائل است. هم چنین در گزاره « یَلمَعُ مِن حافیهِ برقٌ یزهرُ» لمع در لغت به معنای درخشیدن است .(مصطفی وهمکاران ، 1385 ، ج2 : 839 )به شمشیرش اشاره می کند که مانند برق می درخشد . مطابق( ضلع اول )نقاط قوت خویش را پررنگ می‌کند و مطابق ضلع سوم، برجسته سازی نقاط منفی طرف مقابل در کلام حضرت دیده می شود (یخزی) و مطابق (ضلع چهارم)، گفتمان رقیب را محکوم به شکست بازنمایی می‌کند ،که در این گزاره مشهود است. «الیومَ یُخزی عنتر» فعل یخزی به معنای خوار شدن. ( طریحی، 1430 : 365 ) که حامل بار منفی است. امروز این شمشیر محمد (ص) را خوشنود می گرداند و عنتر را بدبخت. سر انجام عنتر به دست علی (ع) کشته شد .
جدول 3. تحلیل رجزهای امام علی (ع) و عنتر خیبری بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک
 
شماره    رجزهای عنتر خیبری    دلالت های زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    انا ابوالبلیت و اسمی عنتر    ذکر کینه قبل از اسم خاص=بزرگداشت اسم خاص    ×                   
2    انا ابوالبلیت و اسمی عنتر و بلادی خیبر    عطف جملات اسمیه به هم=تأکید عظمت خود و ضعف مخالف        ×               
3    أشجُع مِفضالٍ    اسم تفضیل= ادعای برتری                ×       
4    هزبرٌ أزور-هزبر عبوس قسور    سازه واژگانی= هم نشینی    ×                   
5    عنداللیوث، للیوث قسور    سازه واژگانی= بار معنایی مثبت        ×               
6    شاکی السلاح-أشجع مفضال-هزیر أزور-جحم عبوس    ذکر چند صفت برای موصوف معرفه= مدح            ×        
 
شماره    رجزهای امام علی (ع)
در مقابل عنتر    دلالت های زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    أنا علیٌّ    جمله اسمیه=ثبوت و دوام        ×               
2    أنا علیٌّ-البطل المطّفر    عطف جملات اسمیه=ثبوت و دوام حقایق                ×       
3    فی یمینی للقاء أخضرُ    تقدیم خبر بر مبتدا=تخصیص و حصر    ×                   
4    یخزی    سازه واژگانی=بار معنایی منفی        ×               
5    الیوم یخزی عنتر    سازه واژگانی=بار معنایی منفی            ×        
تحلیل: شواهد کلامی دال بر فضای قطب بندی ما- در برابر آنها عبارتند از: أنا ابوالبلیت-أشجه مفضال از طرف عنتر خیبری و تعابیر أنا علیٌّ- البطل المظفّر است. علی(ع) با استفاده از رویرد زبانی تقدیم خبر بر مبتدا، سازه های واژگانی و جملات اسمیه گفتمان رقیب را به حاشیه رانده است.

4.2 رجزخوانی علی (ع) و داوود بن قابوس
داوود بن قابوس بکری از قهرمانان عرب پس از مرگ مرحب،هماورد دیگری است که برای نبرد با علی( ع )در میدان نبرد خیبر حاضر می شود و چنین رجز می خواند:
 
یا ایّها الجاهلُ بالترغُّم
        ماذا تریدُ مِن فتیً غَشَمشمِ
       
اَروغ مِفضالٍ هَصُورٍ هَیصَمِ
        ماذا تری بِبازلٍ مَعَصَّمِ
       
و قاتل القِرن الجَریِ المُقدمِ
        واللهِ لا أُسلِمُ حتّی تَحرِمِ
    
(دیوان امام علی (ع)، 1369: 424)
ای عصبانی بی اطلاع! ./ از جوانی که خود بین است چه انتظاری داری؟!/ ای زیباروی دانشمندی که شیری نر و دلاوری نیرومندی،/ نسبت به کسی که بازوهای خود را میبخشد چه نظر داری؟/ نسبت به کسی که هم ردیفان خود را به قتل می‌رساند،/ جسور و بی باک است چه نظر می دهی؟/ به خدا سوگند آنقدر میجنگم تا از زندگی محرومت گردانم.
داوود بن قابوس یهودی یکی از کنشگران رقیب در جنگ خیبر است که وارد میدان می‌شود و در رویارویی با علی ( ع )از گزاره‌های «  الجاهلُ بالترغُّم » ترغم از ریشه رغم به معنای خشمگین .(طریحی ، 1430:519) استفاده نموده و در واقع سعی دارد وجوه مثبت خویش را پررنگ و برجسته سازی کند. ( مطابق بر ضلع اول) و در ادامه با گزاره « فتیً غَشَمشمِ »غشمشم در لغت به معنای ظالم خشمگین.( فراهیدی ،1425 ، ج2 : 1343) ضمن تاکید مجدد بر قدرت خود، ضعف و ناتوانی کنشگر رقیب را در مصاف پررنگ می‌کند . (مطابق با ضلع دوم).  از سوی دیگر داوود بن قابوس با ادعای قدرت غلبه بر علی (ع) سعی دارد، قدرت و عظمت کنشگر گفتمان رقیب را مطابق (ضلع چهارم)، کمرنگ و تقلیل یافته بازنمایی کند. که در گزاره «قاتل القرن الجری» مشهود است. قاتل،ِ اسم فاعل به معنای صفت مشبهه که نشان دهنده ثبوت ( یعقوب ،1384 :67) شکست دادن دشمن وقدرت امام می باشد . واژه قرن به معنای هم سن وسالان. (همان ،ج3 :1468 ) با این سازه واژگانی بر جنگاوری خود تاکید می کندوبیان می کند که حتی به همسالانش رحم نمی کند.
ابزارهای زبانی که داوود بن قابوس در رجز  استفاده نموده است در آغاز اسم استفهام «ماذا» است که دو بار آن را تکرار نموده و ابیات بعدی را هم پرسشی کرده است. به‌کاربردن اسم استفهام جهت قرار دادن مخاطب در موضع انفعال و اقناع پذیری وفهماندن است. (سیوطی ،1380، ج1: 506)در حقیقت نکات منفی خودش را به حاشیه می راند . (ضلع سوم ) عبارت «یا ایها الجاهل» نخستین کنش کلامی داوود درمقابل علی ( ع)و لشکریانش است؛ که این بیان هتک حرمت به ساحت امام و به‌طورصریح فضایل ومناقب وی را رد می‌کند. (ضلع دوم )
در برابر رجز داوود بن قابوس ، علی( ع) این گونه رجز می خواند:
 
اثْبُتْ لَحَاکَ اللَّهُ إِنْ لَمْ تُسْلِمِ
        لِوَقْعِ سَیْفٍ عَجْز فِیٍّ خِضْرَمٍ
       
تَحْمِلُهُ مِنِّی بَنَانُ الْمِعْصَمِ
        أَحْمِی بِهِ کَتَائِبِی وَ أَحْتَمِی
       
إِنِّی وَ رَبِّ الْحَجَرِ الْمُکَرَّمِ
        قَدْ جُدْتُ لِلَّهِ بِلَحْمِی وَ دَمِی
    
 (دیوان امام علی (ع)، 1369: 424)
خدا نابودت کند. اگر تسلیم نمی شوی./ بایست تا حادثه شمشیر آبدار را ببینی./ شمشیری که انگشتان دست من آن را در بر گرفته ./ و با آن لشکر ها را حراست می‌کنم و خود را حفظ می نمایم./ به خدای حجرالاسودی که محترم است سوگند یاد می کنم ./که در راه خدا گوشت و خون خود را به طور حتم بخشیده ام.
علی ( ع) در رویارویی با داوود بن قابوس از گزاره نفرین  « لَحَاکَ اللَّهُ » یعنی خداوند ترا لعنت وزشت گرداند .(مصطفی وهمگاران ،1385، ج2 :820 ) استفاده نموده که مطابق با (ضلع دوم )مربع ایدئولوژیک باعث برجسته شدن ویژگی های منفی گفتمان رقیب و نشانگر نفرتی است که برای این کنشگر قائل شده است. گزاره ی « لِوَقْعِ سَیْفٍ عَجْز فِیٍّ خِضْرَمٍ » که خضرم برای سیف صفت وبه معنای تیز وبران است.(مصطفی وهمکاران ، 1385 ،ج1 :241) مطابق( ضلع اول) نقاط قوت خویش(قدرتمندی در نبرد) را پررنگ می‌کند. مطابق (ضلع سوم) برجسته سازی نکات منفی دیگری در گفتمان علوی دیده نمی شود. برخلاف داوود بن قابوس که از سازه های واژگانی استفاده نمود که هتک حرمت به امام (ع ) بود .حضرت (ع) با برخورد اخلاقی وایجاد بصیرت ورهبری اخلاق مدار، اشتیاق به هدایت مخالفان داشت.
ابزار زبانی که حضرت در گفتمانش بکار می برد در آغاز استفاده از جمله فعلیه و نفرین است  اثْبُتْ لَحَاکَ اللَّهُ ... «جملات فعلیه به دلیل برخورداری از تحرک و پویایی، برتحول و تغییر دلالت دارد.» (عکاشه، 2005: 72) که همین امر دلیل متقنی است که علی(ع) ایمان راسخ نسبت به نابودی دشمن  وپیروزی خود دارد. استفاده از ادات نفی + فعل مضارع «لم تُسْلِمِ » که پایان یافتن امری را در گذشته و عدم استمرار آن را در حال بیان می‌دارد .(یعقوب ، 1386 : 501) برای مبهم گذاردن توانمندی و قدرت رقیب و در موضع انفعال قرار دادن و به حاشیه راندن دشمن است. مطابق( ضلع چهارم ) . علاوه بر آن حضرت از واو قسم و سوگند؛ « سوگند در نزد نحویان جمله ای است که با آن خبر مورد تاکید قرار می گیرد .»به خدای حجرالاسود ، «وَ رَبِّ الْحَجَرِ» برای تثبیت کلام خود بهره برده است. ( زرکشی ،1408 ،ج3 : 40 ) به کارگیری فعل ماضی به همراه حرف تحقیق قد « قَدْ جُدْتُ  » که دلالت بر قطعیت و انکار ناپذیری دارد موجب برجسته‌سازی بیشتر و اقرار گیری از مخاطب میشود؛ در بیان حضرت ( ع)حرف تحقیق قد + فعل ماضی که نشان دهنده حتمیت و قطعیت حکم است. (همان،1386 :521 ) (مطابق ضلع اول ) یعنی امام به رقیب اعلام می‌کند که جانم را کف دست گرفته ام و تا آخر در جبهه حق مبارزه خواهم کرد وسرانجام داود ابن قابوس را به مرحب ملحق کرد .
جدول 4. تحلیل رجزهای امام علی (ع) و داود بن قابوس بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک
 
شماره    رجزهای داود ابن قابوس    دلالت هاژی زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    الجاهل بالترّغم    گزاره واژگانی=بار معنایی منفی    ×                   
2    فتی غشمشم    گزاره واژگانی=تاکید بر قدرت خود        ×               
3    قاتل القرن الجری    استفاده از اسم فاعل در معنای صفت مشبهه=ثبوت                ×       
4    ماذا    ادات پرسشی=اقناع پذیری مخاطب            ×           
5    یا ایها الجاهل    سازه واژگانی= بار معنایی منفی        ×            
 
شماره    رجزهای امام علی (ع) در مقابل داود ابن قابوس    دلالت های زبانی    ضلع 1    ضلع 2    ضلع 3    ضلع 4       
1    لحاک الله …    نفرین=تهدید و تحقیر        ×               
2    لوقع سیف عجز…    سازه واژگانی+ بار معنایی منفی    ×                   
3    لم تُسلم …    جمله فعلیه=تحول و تغییر        ×               
4    إن لم تُسلِم    ادات نفی+فعل مضارع=پایان یافتن امری در گذشته و عدم استمرا آن در زمان حال            ×           
5    و ربّ الحجر المُکرِم    واو قسم=تاکید خبر    ×                   
6    قد جُدت لله    حرف تحقیق قد+فعل ماضی=حتمیت و قطعیت انجام کار    ×                   
7    اثبت لحاک الله
إن لم تُسلم    حاشیه رانی نکات مثبت قابوس با تسلم            ×        
تحلیل: به کار بردن تعابیر قاتل القرن الجری، فتیً غشمشم از طرف قابوس و تعابیر أحمی به کتائبی در القای فضای دوقطبی یا دسته بندی ما-آن هایی مؤثر است. حضرت (ع) با استفاده از رویکرد زبانی نفرین، واو قسم، ادات نفی به همراه فعل مضارع و سازه واژگانی به حاشیه رانی رقیب پرداخته است.

3. نتیجه‌گیری
بر مبنای مربع ایدئولوژیک ون دایک در تحلیل گفتمان، هنگامی که دو ایدئولوژی با هم رقابت داشته باشند و شرایط کشمکش وجود داشته باشد قطب بندی ایدئولوژیکی ایجاد می‌شود و هر قطب سعی دارد برتری گفتمان خویش و ضعف و ناکارآمدی گفتمان رقیب را پررنگ و برجسته سازی کند. رجز های علی ( ع)و یهودیان در جنگ خیبر، نمود گفتگوی میان دو اندیشه و دو نوع جهان‌بینی متقابل است که هر یک از طرفین با تاکید بر گفتمان خود به دنبال مشروعیت سازی خود در نگاه مخاطب است. مخالفان حضرت، کافر و پوشاننده حق بودند و در سطوح مختلف دستوری و بیانی سعی در مشروعیت زدایی گفتمان علی( ع) را داشته‌اند. به گونه ای که یهودیان گفتمان شان را بر اساس ایدئولوژی ضد دیگری- علی( ع) - شکل داده اند. در حالی که ایدئولوژی برتر گفتمان علوی و شکست ناپذیری آن در برابر رقیب برمبنای دعوت به حق ، حمایت خداوند ومحمد (ص)، صداقت واخلاق استوار است. علاوه بر آن علی( ع) از رویکردهای زبانی موثر برای اقناع و اثرگذاری در مخاطب بهره برده است ،که می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
محور اصلی گفتمان امام(ع )یعنی اثبات حقانیت جبهه اسلام در برابر یهود که با بکارگیری جمله اسمیه  وتاکیدات  تقدیم خبر بر مبتدا ، مفعول مطلق نوعی و تاکیدی، حرف قد به همراه فعل ماضی ، واو قسم ، اسم فاعل به معنای صفت مشبهه در رجزهای حضرت به خوبی تجلی یافته است .
بکار گیری نفرین « لحاک الله» که بیانگر تهدید وارعاب مخالفان است .
 به کار گیری تشبیه بلیغ واستعاره مکنیه درجهت القای مفاهیم به مخاطب.
بکارگیری سازه های واژگانی که بار ایدئولوژیکی منفی دارند از جمله :« اهل فسوق، الکفره »
استفاده از سازه های واژگانی که بار ایدئولوژیکی مثبت دارند از جمله : «ربی خیر ناصر ،آمنت بالله .»
هم چنین نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در این جنگ فضای قطب بندی میان جبهه امام (ع) و یهودیان وجود دارد و هر قطب در رویارویی با رقیب در قالب ساختار کلامی رجز سعی ‌دارد برتری خویش و ضعف رقیب را مورد تاکید قرار دهد. علاوه بر آن الگوی مربع ایدئولوژیک با رجزهای هر دو قطب قابلیت انطباق دارد چرا که در طی رجزخوانی کنشگر هر قطب نقاط قوت خویش و نقاط ضعف رقیب را برجسته سازی می کند و ازسوی دیگر نقاط منفی گفتمان خویش و نقاط مثبت گفتمان رقیب را کم رنگ و حذف می کند. ودر حقیقت مربع ایدئولوژیک ون دایک، ویژگی متضاد دو گفتمان را آشکار نموده است .


Van Dijk. Teun A. (1995). Discourse Semantic and Ideology. Discourse 8 socity. 6(2), 243-289.
Van Dijk. Teun A (2005). Politics, Ideology and Discourse, Elsevier »Encyclofedia of Language aad Linguistics«, Velume on politics and Language.
Van Dijk. Teun A (2006).» Ideology and Discourse Analysis«. Journal of Political Ideologies. 115-140.
Van Dijk. Teun A (2000). Ideology and discourse A Multidisciplinary introduction. English version of an internet course For the Universitat obert a de catalunya. (uoc).
 Van Dijk. Teun A (1998). Ideology a Multidisciplinary Approach sage publication:London