علی اکبر نورسیده؛ مسعود سلمانی حقیقی
چکیده
عوامل ربطی یا پیوندی به مجموعه عناصر زبانی اطلاق میشود که باعث پیوستگی و اتصال واژگان به خصوص جملات میگردد، این عوامل بین دو جمله یا اول آنها قرار میگیرند و آنان را به یکدیگر پیوند میدهند. مهم ترین طبقهبندی عناصر ربط ازدیدگاه هلیدی و رقیه حسن در چهار نوع زمانی، افزایشی، سببی و نقیضی نمود مییابد. عنصهر ربط زمانی انواع مختلفی ...
بیشتر
عوامل ربطی یا پیوندی به مجموعه عناصر زبانی اطلاق میشود که باعث پیوستگی و اتصال واژگان به خصوص جملات میگردد، این عوامل بین دو جمله یا اول آنها قرار میگیرند و آنان را به یکدیگر پیوند میدهند. مهم ترین طبقهبندی عناصر ربط ازدیدگاه هلیدی و رقیه حسن در چهار نوع زمانی، افزایشی، سببی و نقیضی نمود مییابد. عنصهر ربط زمانی انواع مختلفی نظیر: ربط زمانی ترتیبی، ربط زمانی همزمانی، ربط زمانی ارجاعی و ربط زمانی انجامی دارد. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی به بررسی عناصر ربط زمانی در متن ترجمههای انتخابی از نهجالبلاغه(دشتی، فاضل لنکرانی، فقیهی و فیضالإسلام) و چگونگی نمود انسجام و پیوستگی در بافت آنها با آوردن نمونههای پراکنده پرداخته شده است. در این عامل، زمان و توالی زمانی نقشی اساسی در پیوند جملههای متن مبدا با متن مقصد دارند. در نهایت عناصر ربط زمانی به کار رفته در نمونههای انتخابی بیشتر ساختار معنایی جملات را به یکدیگر مرتبط کرده بودند، اگر چه این عناصر در بیشتر نمونهها نمود ظاهری داشتند اما با تعمق بیشتر در مثال ها و ترجمه های ذکر شده میشود دریافت که این عناصر گاهی علیرغم نداشتن نمود ظاهری، ساخت معنایی و مفهومی عبارت و متن را به یکدیگر گره زدهاند.
محمد رحیمی
چکیده
بدون شک نقد و بررسی ترجمههای نهج البلاغه، با رویکردها و روشهای نوین علمی، امری ضروری و انکارناپذیر است؛ پژوهش حاضر قصد دارد تا با هدف تبیین انتخابهای ترجمهای و با تکیه بر نظریه سبکشناسی لایهای، دو لایه بلاغی و ایدئولوژیک در ترجمه نامه 28 نهج البلاغه از شهیدی را بررسی کند و نحوه برخورد مترجم با ویژگیهای بلاغی و ایدئولوژیک ...
بیشتر
بدون شک نقد و بررسی ترجمههای نهج البلاغه، با رویکردها و روشهای نوین علمی، امری ضروری و انکارناپذیر است؛ پژوهش حاضر قصد دارد تا با هدف تبیین انتخابهای ترجمهای و با تکیه بر نظریه سبکشناسی لایهای، دو لایه بلاغی و ایدئولوژیک در ترجمه نامه 28 نهج البلاغه از شهیدی را بررسی کند و نحوه برخورد مترجم با ویژگیهای بلاغی و ایدئولوژیک متن را مشخص گرداند.آنچه که این پژوهش بدان دست یافته است، نشان میدهد که مترجم، تغییرات متعددی در بلاغت ساختاری، زبانی، موسیقایی و بینافردی، ایجاد کرده است. این تغییرات بیش از هر چیز به خاطر تعمّد مترجم بر تصویرسازی و سجعپردازی است. همچنین، ترجمه شهیدی نسبت به متن مبدأ، دارای موارد بیشتری از موضعگیریهای ایدئولوژیک، به ویژه در تغییر صورتهای مجهول به معلوم فعل است.